پزشکان گیل

ماهنامه جامعه پزشکی گیلان

تاریخ زنده‌ی طب گیلان/ دکتر آنه‌محمد دوگونچی

بدست • 25 آوریل 2010 • دسته: ویژه‌ دکتر تائب (76)

به سرّ جام می آن‌گه نظر توانی کرد
که خاک میکده کحل بصر توانی کرد
گل مراد تو آن‌گه نقاب بگشاید
که خدمتش چو نسیم سحر توانی کرد
تو کز سرای طبیعت نمی‌روی بیرون
کجا به کوی طریقت گذر توانی کرد
جمال یار ندارد نقاب و پرده، ولی
غبار ره بنشان تا نظر توانی کرد
گر این نصیحت شاهانه بشنوی، حافظ
به شاهراه طریقت گذر توانی کرد.

حافظ

زندگی چیزی نیست که انسان از سر می‌گذراند؛ چیزی است که انسان به‌یاد می‌آورد و این که چگونه آن را برای بازگفتن به‌یاد می‌آورد.

گابریل گارسیا مارکز

در طبیعت، خلقت جلوه‌های گوناگون دارد. تکثر و تنوع ناموس خلقت است. میکروب‌ها از نظر مادی و جسمی پرولیفره (تکثیر) می‌شوند ولی انسان ارگانیسم منحصر به‌فردی است که از نظر معنوی در خود تکثیر پیدا می‌کند. انسان از نظر جسمانی هم موجود شگفت‌انگیزی است؛ چین و شکنج‌های کورتکس مغز، سطح حیرت‌انگیز تبادل گازها به‌کمک حبابچه‌های ریوی، گستره‌ی وسیع تبادل عناصر استخوان‌ساز به‌کمک تیغه‌های استخوانی (ترابکولاها) و همین‌طور سطح وسیع جذبی به‌کمک چین‌ها و پرزهای روده ظرفیت کارکرد حیات انسانی را غنای فوق‌العاده‌ای بخشیده است.
ظرفیت جسمی و توان معنوی انسان او را قادر می‌سازد حیاتش را پربارتر و ماندگارتر کند. انسان اگر به نیروهای اصیل و ظرفیت‌های نهفته از وجودش اشراف داشته باشد، می‌تواند در طول یک عمر، عمرهای دوباره را تجربه کند و از زندگی لذت ببرد. غنا و طراوت زندگی انسان‌ها وابسته به همین تکثیر و تکثرهاست. ارتباط و تبادل تجربه‌هاست که به فرهنگ بشری غنا و عمق می‌بخشد. از این منظر، انسان تنها و منفرد معنایی ندارد. البته حیطه و ساحت خصوصی مقوله‌ای دیگر است، ولی حیات معنوی و تفکرات انسان حاصل جمع استعداد فردی او در کشتزار جامعه است.
شریان ارتباط‌دهنده‌ی روح انسان‌ها قلم است. محصول قلم خون روح است. همان‌گونه که نان، خون گندم است و مایه‌ی حیات جسم، کلمه و نوشته‌ خون روح است و عامل زندگی معنوی بنی‌آدم. انسانی که قلم به‌دست می‌گیرد و کمر به خدمت انسان‌ها می‌بندد جاودانه است. در زبان لاتین ضرب‌المثلی هست به این مضمون:

“Verba volant, Scripta manent.”

«گفته‌ها می‌پرند، نوشته‌ها ‌می‌مانند.»
استاد دکتر تائب با قلم شیرین و سلیس و بی‌پیرایه‌ی خود تاریخ یک برهه‌ی بسیار حساس از طب گیلان را جاودانه کرده‌اند؛ برهه‌ای که با بیداری ایرانیان و شروع نهضت‌های استقلال‌طلبانه همراه بوده و در خطه‌ی گیلان با قیام میرزا کوچک‌خان درخشش و تجلی پایدارتری یافته است. استاد دکتر تائب از قبیله‌ی میرزاست، منتها به‌جای تفنگ و چارق و جنگل، قلم و گوشی پزشکی و محیط درمانی را برگزیده است. ای‌کاش تمام پزشکان متعهد و صاحب علم و تجربه‌ی ما چندبعدی بودند و دغدغه‌ی اجتماع و آیندگان را داشتند و قلم را فرونمی‌نهادند. قلم جاودانگی می‌آورد. نوشتار از سر تعهد هرگز هدر نمی‌شود؛ ممکن است اثر خود را زود نشان ندهد ولی بالاخره گوشه‌ای از تاریخ زندگی انسان را روشن خواهد کرد. ما با قلم شیرین استاد دکتر تائب به حدود ۸۰ سال پیش برمی‌گردیم و در آن دوران نفس می‌کشیم. آن طبیعت بکر، آن مردمان، آن صفا و صمیمیت، آن معصومیت‌ها و آن‌همه اوج و حضیض، آن اصالت‌ها و ضمناً آن‌همه فلاکت و عقب‌ماندگی را دوباره درک می‌کنیم و این یعنی عمر دوباره! اگر استاد دکتر تائب دست به قلم نمی‌بردند و به بیماری اکثر ما (چسبیدن دودستی به منافع و انگیزه‌های شخصی) مبتلا بودند، تاریخ طب گیلان این‌قدر غنی و پربار می‌شد؟

در کنار پرستاران شیرخوارگاه رشت

در کنار پرستاران شیرخوارگاه رشت

هزاران پزشک پولساز (البته درآمد خوب و حلال به‌عنوان وسیله‌، نعمت ارزشمند ماست) و بی‌تعهد آمدند و رفتند و اثری از آن‌ها به‌جا نماند (اگر لعنی و نفرینی دنبال‌شان نباشد) ولی تائب‌ها زنده و جاویدان‌اند. استاد برای ما نعمتی بزرگ هستند. انسانی بزرگوار، متواضع، خوش‌خلق و بافرهنگ. نفس وجود ایشان با این قلم و با این شخصیت، دعوتی است عام: دعوت به تعهد، حرمت قلم و بیرون آمدن از پیله‌ی منافع شخصی. پروانه تا در پیله است، کرمی بیش نیست؛ اگر این پیله را بشکند و بیرون بیاید، پر پرواز می‌یابد و زیبایی می‌افریند. هر چند می‌دانم پیله‌ی منافع شخصی از بتون آرمه سخت‌تر است، ولی انسان سخت‌جان‌تر است. سخت‌جانی تعهد را از استاد دکتر تائب یاد بگیریم.
* نایب رییس انجمن پزشکان عمومی رشت

برچسب‌ها: ٬ ٬ ٬

یک دیدگاه »

  1. با سلام
    من دنبال کسی هستم آیا امکان دارد عکسهای بیشتری از شیرخوارگاه قدیمی رشت برایم بفرستید

دیدگاه خود را بیان کنید.