دارا و ندار
بدست پزشكان گيل • 30 آوریل 2013 • دسته: از غذا... از قضا...از غذا… از قضا… (پیش شماره)
دکتر سیدمحسن مداح
برخی دارند و برخی ندارند. زاغهنشینها و مردم در حاشیه را حداقل در فیلمهایی که برای بهتصویر کشیدن فاصلهها ساختهاند، دیدهایم. اینان و خیلیهای دیگر در متن این شهرهای بزرگ و کوچک و روستاهای سبز و زرد هستند که هر شب سرودهی زندهیاد «اخوان ثالث» را زمزمه میکنند و میخوابند: «… که گذشت امروز، فردا را چه باید کرد؟» اینان بخشی از جامعهی ما هستند که روزگارشان گویی همیشه بیفراز و پرنشیب بوده است؛ مردمانی که اساساً قدرت سیاسی ندارند و مشکلات آنان، از جمله مسایل معیشتیشان، برای دولتها جذابیت سیاسی چندانی ندارد (جز هر چهار سال یکبار شاید). در تمام جوامع دنیا از جمله کشورهای صنعتی نیز مردمی با دهها گرسنگی پنهان سلولی را میتوان یافت. اینان مردمانی هستند که اصلاً قدرت تقاضا ندارند و تنها وظیفهی دولت برایشان همان تامین اشتغال است.
اما در مملکت ما، با تثبیت شرایط اقتصادی و برنامههای نوین اقتصادی، این فاصلهها قرار است کمتر شود؛ اگرچه تا پیش از این بیشتر و بیشتر شده است. تا رسیدن به این آرمان دولتی در آیندهای دور یا نزدیک، شناساندن نیازهای غذایی به مردمی که جیرهی غذایی خود را بدبختانه در چارچوب «شکم سیر» و نه «سلول سیر» پیش میبرند، برای داشتن ملتی سالم بینهایت مهم است؛ ملتی که نه در شعار باهوش و سرزنده معرفی شود، بلکه در عمل، ذهن و جسم سالم آنان در توسعهی اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه بهکار آید.
نظام سلامت در ایران چه میکند و چه کسی عملکرد آن را به نقد مینشیند؟ بهنظر میرسد در چارچوب نیازمندیهای تغذیهای مردم، نظام سلامت نه در شناساندن این نیازها به مردم میکوشد و نه برای تامین این نیازها زبان گویای نیازمندان در نزد سیاستگذاران است. کمبود عناصر ریز غذایی، فراوانی اضافهوزن و گسترش بیماریهای مزمن غیرواگیر همچون دیابت و بیماری قلب و عروق که اتفاقاً در لایههای اجتماعی پایینتر جامعه شایعتر است، بهصورت قاتلی خاموش در سالهای آتی قربانیان بیشتری را از میان کودکان و نوجوانان امروز در نسل فردا که تحت تکفل این نظام سلامت هستند، خواهد گرفت. پیشگیری از این مسایل اساساً جذابیت چندانی برای دولتهایی که نظام سلامت آنان درمانمدار است، ندارد.
اگر دیروز جلوی مدرسهی ابتدایی دولتیِ پسر یا دخترتان که در سال از تنخواه آموزش و پرورش جز چند هزار تومانی بینصیب است، دیدید که جعبههای نوشابه را برای فروش در بوفه میبردند، به کجا میتوانید معترض شوید؟ اگر در برخی مدارس بخش سنگر کودکان و نوجوانانی را مییابید که دم ظهر نان بربری خالی را به دندان میگیرند، چگونه انتظار سازندگی از این نسل خواهید داشت؟ اگر در گذرتان در میدان بزرگ صحبت دخترکی را که دست در دست مادر کشیده میشد شنیدید که از مادرش میپرسید «مادر قول دادی اگر ۲۰ بگیرم برایم پلو بپزی؛ پس کی میپزی؟» چقدر امیدوار به آینده میمانید؟ و البته صدها مورد دیگر از دردهای نگفتهی مردمی که خاموشاند.
پاسخ این سوال که مردم چه میخورند و آنچه میخورند کفاف نیازمندیهای تغذیهای آنان را میدهد یا خیر، بهعهدهی دولتهاست. متاسفانه در حال حاضر نظام سلامت را بیشتر باید با تامین ابزارهای پیشرفته و گرانقیمت درمان برای قشری از مردم که میتوانند از عهدهی پرداخت هزینههای آن برآیند، شناخت.
میگویند در زمان صدرات میرزا تقیخان امیرکبیر، زمانی که مایهکوبی اجباری شد، علیرغم اعلان گسترده برای مایهکوبی، پدری در مایهکوبی فرزندش تعلل کرد و کودک از دست رفت، ولی نهایتاً امیر خود و دستگاه سلامت را مقصر دانست که شاید با جد بیشتر آنان، پدر از مایهکوبی فرزندش غافل نمیماند. تفاوت آن دورهی زمانی با عصر حاضر، در امیر آن است و در ماهیت بیماریهای شایع که از واگیر به غیرواگیر تبدیل شده است.
دکتر سیدمحسن مداح
متخصص تغذیه و عضو هیات علمی دانشگاه
نشانی: رشت، گلسار، خیابان ۸۰، تلفن: ۷۲۲۸۲۸۲
Email: maddahm@yahoo.com
پزشكان گيل
فرستادن نامه به این نویسنده | همهی نوشتههای پزشكان گيل