دکتر محمود بهزاد (۱۳۸۶-۱۲۹۲)
بدست پزشكان گيل • 7 نوامبر 2009 • دسته: ویژه بهزاد (71)استاد دکتر محمود بهزاد ۲۲ اسفند ۱۲۹۲ خورشیدی در کوی «درویش مخلص» رشت (بین محلات نقرهدشت و چمارسرا) بهدنیا آمد. پدرش زرگری بافرهنگ و از مبارزان جنگل و مادرش معلم قرآن زنان بود. پس از طی تحصیلات ابتدایی و متوسطه، همزمان با ازدواج با یکی از بستگان خود، بهعنوان یکی از نخستین دیپلمههای شهر رشت به دانشسرای عالی تهران راه یافت و در ۲۲ سالگی موفق به دریافت لیسانس علوم طبیعی و تربیتی شد.
پس از یک سال تدریس در سمنان، یک سال خدمت وظیفه و پنج سال تدریس در کرمانشاه، در سال ۱۳۲۱ برای تدریس در دبیرستان شاهپور (شهید بهشتی فعلی) به رشت بازگشت ولی در سال ۱۳۲۴ مجدداً به تهران رفت تا علاوه بر تدریس در دبیرستان البرز، همزمان به تحصیل در دانشکدهی داروسازی دانشگاه تهران و فعالیت در زمینهی تالیف کتابهای درسی بپردازد.
در سال ۱۳۲۸ دورهی دکترای داروسازی را به پایان برد ولی در ۳۰ سال پس از آن همچنان ترجیح داد بهجای تاسیس داروخانه یا اشتغال به آموزش و پژوهش در زمینهی فارماکولوژی، اوقات خود را در سه زمینهی تدریس زیستشناسی و رشتههای وابسته، تدوین کتابهای درسی و نیز تالیف و ترجمهی کتابهایی در زمینهی علوم تجربی تقسیم کند.
بهزاد معلم
در دبیرستان البرز پس از یک سال تدریس، به معاونت دکتر مجتهدی منصوب شد، پنج سال در این پست خدمت کرد و سپس مجدداً به تدریس پرداخت تا سال ۱۳۳۹ که به تقاضای شخصی بازنشسته شد و به دبیرستان فرانسویزبان رازی (فرانکو پرسان) رفت تا بهمدت ۱۵ سال در آن دبیرستان علوم طبیعی را به زبان فرانسوی تدریس کند. از سوی دیگر، ترجمهی کتاب «روانشناسی فیزیولوژیک» سبب شد در سال ۱۳۴۸ بهزاد برای تدریس روانشناسی فیزیولوژیک به دانشگاه تهران دعوت گردد و از سوی شورای استادان دانشکدهی ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران درجهی استادی دریافت کند. بهزاد از آن پس در دانشگاه تهران، دانشگاه آزاد، دانشسرای عالی و مدرسهی عالی دختران روانشناسی فیزیولوژیک تدریس میکرد و در آخرین سالیان عمر نیز چهار ساعت در هفته در دانشکدهی ادبیات و علوم انسانی دانشگاه گیلان به تدریس این رشته اشتغال داشت.
بهزاد و کتابهای درسی
ولی عمدهی اثرگذاری بهزاد بر آموزش و پرورش کشور، نقش مهم او در تدوین کتابهای درسی بود. در سال ۱۳۲۴ پس از یکی دو بار دست بهدست شدن انتشار کتابهای دبیرستانی بین بخشهای خصوصی و دولتی، قرار شد تهیهی این کتابها مجدداً به بخش خصوصی واگذار شود. در این میان بهزاد نیز بههمراهی دوستانش گروه سه نفرهای برای تدوین کتابهای درسی علوم طبیعی تشکیل داد که از سال ۱۳۲۴ تا سال ۱۳۴۰ یازده جلد کتابهای اول تا ششم دبیرستان را تهیه و تالیف کرد. این مجموعه که تا سال ۱۳۵۲ در کلیهی مدارس کشور تدریس میشد، عبارت بود از: بهداشت، گیاهشناسی، جانورشناسی، تشریح و فیزیولوژی جانوری و زمینشناسی. اما خصوصیسازی تولید کتابهای درسی که در آغاز با پایمردی بزرگانی چون بهزاد به شکوفایی رسیده بود، با به میدان آمدن گروههایی سودجو در مدت کمتر از ۲۰ سال به انحطاط گرایید و دولت ناگزیر شد مجدداً تولید این کتابها را انحصاری کند. این بود که بهزاد در سال ۱۳۴۱ از سوی دکتر پرویز خانلری، وزیر وقت آموزش و پرورش، مامور تاسیس «سازمان کتابهای درسی» شد و تا سال ۱۳۴۵ که بهعلت اختلاف با وزیر بعدی استعفا داد، ریاست این سازمان را بهعهده داشت. خدمات درخشان او در این سالها فراموشنشدنی است؛ با تلاش او همهی کتابهای درسی ایران (از دورهی ابتدایی تا پایان دورهی متوسطه) تدوین و تالیف شد و با رسمالخط واحدی به چاپ رسید.
نویسنده و مترجم
حتی اشتغال تماموقت به تدریس یا تدوین کتابهای درسی نمیتوانست بهزاد را از «نوشتن» که یکی دیگر از عشقهای همیشگیاش بود باز دارد، چنانکه تا واپسین روزهای عمر نیز در کار ترجمه و تالیف کتابهای علمی بود و بدین سبب «ایزاک آسیموف ایران» نیز خوانده میشد.
اولین و شاید مشهورترین کتاب بهزاد شرحی بود که بر مجموعه نظریات تکاملی داروین نوشت و در سال ۱۳۲۳ با عنوان «داروین چه میگوید» توسط انتشارات طاعتی رشت منتشر کرد. این کتاب بهسرعت مورد توجه قرار گرفت و در بازنگریهای بعدی شرح و بسط یافت و خلاصههایی از دو کتاب «اصل انواع» و «نسب انسان» داروین نیز بدان افزوده شد و از چاپ هفتم «داروینیسم و تکامل» نام گرفت. در مجموع طی ۱۰ چاپ حدود ۴۰ هزار نسخه از این کتاب منتشر شد که در تاریخ انتشار کتابهای علمی غیردرسی در ایران کمنظیر است. از دیگر آثار مشهور بهزاد ترجمهی کتاب «سرگذشت زمین» تالیف جورج گاموف در سال ۱۳۳۹ بود که برندهی جایزهی سلطنتی شد و نیز ترجمهی کتاب «روانشناسی فیزیولوژیک» از کلیفورد مورگان در سال ۱۳۴۸ که سبب شد این کتاب بهعنوان درس پایهی دانشکدههای روانشناسی کشور برگزیده و سالهای سال تدریس شود.
دکتر بهزاد علاوه بر تسلط به زبان فرانسوی، با زبانهای انگلیسی و آلمانی نیز آشنایی داشت و پرکارترین نویسنده و مترجم کتابهای علمی در ایران محسوب میشود. در مجموع علاوه بر نگارش صدها مقاله و ویرایش بیش از ۱۰۰ کتاب در زمینههای مختلف، تعداد تالیفها و ترجمههای او به ۹۸ جلد میرسد که ۶۳ کتاب را بهتنهایی و ۳۵ کتاب دیگر را بهیاری همکاران دانشمند خود تالیف و ترجمه کرده است.
بهزاد از آغاز دههی ۵۰ تا زمان انقلاب با سمت ویراستار ارشد در موسسهی انتشاراتی فرانکلین به کار تالیف، ترجمه و ویرایش مشغول بود که برایش فرصت طلایی نوشتن بود و ۵۵ عنوان از کتابهایش را در این دوران تالیف و ترجمه کرد.
بهزاد در رشت
توقف کار فرانکلین و نیز تعطیلی دانشگاهها در پی انقلاب فرهنگی آغاز دورهای دیگر از زندگی بهزاد بود. در دیماه ۶۰ او که اکنون بیکار و شاید در جوّ خاص انقلابی- مذهبی آن سالها بهعنوان مبلغ نظریات داروین بهنوعی مغضوب شده بود، به فکر استفاده از مدرک داروسازی خود افتاد و تهران پرهیاهو را بهقصد صومعهسرا در استان گیلان ترک گفت تا مسوول فنی داروخانهی «شفا»ی این شهر شود. ولی این بار نوبت داروسازان گیلانی بود که از او برای راهاندازی نشریهی انجمن تازه تاسیس خود دعوت کنند. این بود که پس از یکی دو سال رفت و آمد بین صومعهسرا و رشت، مسوولیت فنی داروخانهی «شرق» را در رشت پذیرفت و تا پایان عمر در این شهر ماندگار شد. راهاندازی جلسات علمی ماهانه در انجمن داروسازان، علاوه بر عضویت در هیات تحریریه و ویراستاری مجلهی «حکمت گیل»، ارگان انجمن داروسازان گیلان، از دیگر خدمات پربار او به جامعهی پزشکی این استان بود.
قدردانیها
در سال ۱۳۶۲ بهمناسبت هفتادمین سال تولدش از سوی انجمن داروسازان گیلان مورد تجلیل قرار گرفت و این کار حدود ۱۰ سال بعد از سوی سازمان نظام پزشکی رشت نیز تکرار شد. در پنجم شهریور ۱۳۷۱ نیز در مراسم زادروز حکیم زکریای رازی و «روز داروساز» از سوی انجمن داروسازان ایران بهعنوان داروساز نمونهی کشور معرفی شد. در سال ۱۳۷۹ فرهنگستان علوم پزشکی ایران در مراسمی با حضور دکتر حسن حبیبی معاون اول رییس جمهور وقت و وزرای سابق بهداشت و استادان رشتههای علوم پزشکی از وی با اعطای لقب «پدر زیستشناسی نوین ایران» تجلیل کرد. در سال ۱۳۸۱ شورای اسلامی شهر رشت تندیس او را بههمراه سه تن دیگر از مفاخر در قید حیات گیلانی در پارک سبزهمیدان رشت نصب کرد. آخرین تجلیل از بهزاد نیز مراسم باشکوهی بود که به ابتکار «جامعهی فارغالتحصیلان دبیرستان البرز» و «خانهی فرهنگ گیلان» روز ۲۱ تیرماه سال ۱۳۸۶ در مجتمع خاتمالانبیای رشت برگزار شد و دوستدارانش در جامعهی پزشکی و فرهنگی استان گیلان و نیز همکاران و شاگردانش از سراسر کشور در حضور او از یک عمر فعالیتهای علمی و فرهنگیاش قدردانی کردند.
محمود بهزاد ساعت ۱۶ و ۱۵ دقیقهی پنجشنبه هشتم شهریور ۸۶ بهدنبال یک سرطانی چندماهه که تا واپسین ساعات نیز نتوانست او را از پای اندازد، درگذشت. او تا آخرین روزهای زندگی و حتی گاه در بستر بیماری نیز از هر فرصتی برای ترجمهی کتاب «ساعتساز نابینا» (در زمینهی تکامل) سود میبرد. و سرانجام مرگ او نیز همچون زندگیاش زیبا و توام با آرامش بود.
از بهزاد سه فرزند به نامهای دکتر فرامرز (استاد زبان و ادبیات آلمانی شاغل در دانشگاه هامبورگ آلمان)، دکتر پریچهر (محقق بخش ژنتیک پزشکی در دانشگاه مونیخ آلمان) و مهندس هوشنگ (آرشیتکت ساکن در شیراز) بهجا مانده است.
فهرست تالیفات بهزاد را میتوانید در شمارهی ۵۸ «پزشکان گیل» بخوانید. همچنین در پایگاه اینترنتی او که بههمت انتشارات «گپ» در نشانی http://drbehzad.blogspot.com/ راهاندازی شده، مجموعهای از نوشتههای دیگران دربارهی او و همچنین مقالات ویژهنامهی سال گذشتهی «پزشکان گیل» در دسترس است.
پزشكان گيل
فرستادن نامه به این نویسنده | همهی نوشتههای پزشكان گيل