پزشکان گیل

ماهنامه جامعه پزشکی گیلان

درباره‌ی سرمقاله‌ی شماره‌ی ۸۱ پزشکان گیل/مبارزان نو، مبارزان قدیمی/دکتر حمید طهماسبی‌پور

بدست • 4 ژوئن 2011 • دسته: بازتاب

سرمقاله‌ی «مبارزان قدیمی را تا کی باید تحمل کرد؟» دکتر جوزی در شماره‌ی ۸۱ نشریه‌ی «پزشکان گیل» که به‌مناسبت برگزاری مجمع عمومی فوق‌العاده‌ی انجمن پزشکان عمومی ایران نگاشته شده بود، دارای نکات جالب و پندآموزی است.

۱٫ مبارزان قدیمی را تا کی باید تحمل کرد؟
با نگاهی به‌عنوان مقاله‌ی مزبور، ناخوآگاه ذهن انسان به‌سوی جوانی کشیده می‌شود که عرصه و میدان را برای بروز استعدادها و توانایی‌های خود در عرصه‌ی مبارزات صنفی و اجتماعی تنگ و بسته می‌بیند و این نامرادی را ناشی از وجود «مبارزان قدیمی».
عبارت «مبارز قدیمی» را می‌شود به دو صورت تفسیر کرد:
الف. مبارز قدیمی کسی است که مدت طولانی در عرصه‌ی مبارزه حضور دارد.
انجمن پزشکان عمومی ایران از سال ۷۲ تاسیس شده است. اگر در نظر بگیریم کسانی از ابتدا تا کنون به‌طور دایم در انجمن حضور فعال داشته‌اند نهایت عمر فعالیت‌شان به ۱۷ سال می‌رسد. آیا ۱۷ سال زمان زیادی برای فعالیت صنفی و اجتماعی است؟ آیا مبارزان صنفی و اجتماعی هم مانند کالاهای مصرفی از ماشین‌آلات گرفته تا مواد غذایی دارای تاریخ مصرف هستند که پس از سپری شدن آن تاریخ یا آمدن مدل‌های جدید باید تعویض یا دور انداخته شوند؟
ب. مبارز قدیمی به کسی اطلاق می‌شود که سن بالایی داشته باشد.
اساساً یک تشکل صنفی در بر گیرنده‌ی تمامی آحاد صنف است. به‌عبارت دیگر، تمامی کسانی ‌که در آن صنف مشغول به کار هستند حق عضو شدن و فعالیت در آن تشکل صنفی را دارند. انجمن پزشکان عمومی نیز از این قاعده مستثنی نیست. با توجه به این‌که از لحاظ حرفه‌ای برای پزشکان محدودیت سنی وجود ندارد، هر پزشکی در هر سنی و تا هر زمانی که توانایی جسمی و تمایل شخصی دارد می‌تواند به طبابت بپردازد و به‌همین دلیل می‌تواند عضو فعال انجمن باشد. بنابراین نمی‌توان سن خاصی را برای بازنشستگی پزشکان در نظر گرفت و از آن سن به بعد را «قدیمی» دانست.

۲٫ انقلابیون سه‌یرا ماسترا و پیش‌کسوتان نشسته در جایگاه هیات رییسه
هر چند مقایسه‌ی انقلابیون سه‌یرا ماسترای کوبا با پیش‌کسوتان هیات رییسه‌ی انجمن پزشکان عمومی ایران قیاس مع‌الفارق است، اما در این‌جا کنایه‌ای نهفته است که هر دو (هم انقلابیون سه‌یرا ماسترا و هم پیش‌کسوتان انجمن) را مورد لطف خود قرار می‌دهد.
الف. سه‌یرا ماسترا:
در شرایط تاریخی، سیاسی و اجتماعی کشور کوبا گروهی از مبارزان به رهبری فیدل کاسترو و چه ‌گوارا با آرمان‌های عدالت‌طلبانه و آزادیخواهانه ‌پای در راه مبارزه علیه رژیم دیکتاتور وقت کوبا (باتیستا) گذاشتند. بسیاری از آنان در این مبارزه‌ی نابرابر جان خود را از دست دادند، اما سرانجام توانستند آن رژیم وابسته به امپریالیسم را در حیاط خلوت امریکا سرنگون کنند. امروزه بسیاری از مبارزان سیاسی و اجتماعی نه به آن آرمان‌ها و نه به‌شیوه‌ی مبارزه‌ی انقلابیون سه‌یرا ماسترا اعتقادی ندارند. بسیاری از جوانان امروزی ترجیح می‌دهند به‌جای تفنگ، لپ‌‌تاب در دست گیرند و به‌جای کوه‌های سه‌یرا ماسترا در اتاق منزل خود به «چت کردن» و «ای‌میل دادن» بپردازند.
ب. پیرمردان نشسته در جایگاه هیات رییسه‌ی مجمع:
آنان که در جایگاه هیات رییسه‌ی مجمع نشسته بودند اغلب از پزشکان پیش‌کسوت و برخی از آن‌ها نیز عضو هیات مدیره‌ی انجمن پزشکان عمومی ایران بودند.
انتقاداتی که دکتر جوزی در مقاله‌ی خود پیرامون مجمع بیان داشت، کاملاً به‌جا و درست بوده و مورد تایید بسیاری از همکاران فعال صنفی از جمله این‌جانب نیز هست. اما نکته‌ای که وجود دارد این است که بسیاری از آن پیش‌کسوتان در بروز آن ایرادات نفشی نداشتند. آشی که در آن مجمع پخته شد، نخود و لوبیایش در جلسه‌ی شورای هماهنگی انجمن‌های پزشکان عمومی کشور بار گذاشته شده بود. در آن‌جا بود که اتفاقاً ۳-۲ نفر از اعضای جوان هیات مدیره‌ی مرکزی انجمن با جوسازی و شانتاژ از تصویب یک پیشنهاد منطقی که مورد تایید اکثریت حاضران هم بود، جلوگیری کردند. چون با تصویب این پیشنهاد، جایگاه خود را در خطر می‌دیدند.
به‌هرحال مشکل محوری انجمن پیر و جوانی نیست، بلکه نبود میثاق جامعی به‌نام اساسنامه و سازوکار دموکراتیک حاکم بر ارکان آن است.

۳٫ ماندلا و موگابه
داستان زندگی این دو برای جهانیان عبرت‌آموز است. دو شخصیتی که در بسیاری از مسایل مانند نژاد، تحصیل، مبارزه‌ی سیاسی، دستیابی به قدرت و حتی سن و سال اشتراکات فراوانی داشته‌اند، اکنون نماد دو جریان و بینش اجتماعی متضاد هستند. نماد خیر و شر، عشق و نفرت، آزادی و دیکتاتوری. در مورد سوابق، مبارزات، کشورداری و… این دو بسیار گفته شده است. اما آن‌چه ماندلا را به محبوب‌ترین و موگابه را به منفورترین سیاستمدار عصر حاضر تبدیل کرده، منش و بینش این دو در عرصه‌ی اخلاق اجتماعی است. ماندلا راه گفت‌وگو و تعامل با مخالفان و دشمنان دیروز خود را در پیش گرفت و با شعار «ببخش ولی فراموش مکن» آنان را به همراهی و همکاری در سازندگی کشورش فراخواند؛ موگابه با تیغ و درفش و زندان از مخالفین خود پذیرایی کرد. ماندلا از قدرت کناره گرفت ولی همچنان موثرترین و معتبرترین شخیصت سیاسی- اجتماعی کشورش باقی ماند؛ موگابه با چنگ و دندان، تقلب و نیرنگ به قدرت چسبید ولی مورد نفرت و انزجار مردمش شد.
ماندلا درس «بودن» و موگابه درس «نبودن» آموخت. امروزه کمتر شخصیت اجتماعی- سیاسی مایل است دست موگابه را بفشارد و در کنارش عکس یادگاری بگیرد، ولی بسیاری آرزوی دیدار ماندلا را دارند و نگران سلامت او هستند.
ماندلا شخصیتی قائم به ذات است؛ پست و عنوان نیست که به او اعتبار می‌دهد، افکار و اعمال اوست که احترام‌انگیز است. اما موگابه بدون قدرت و عنوانش هیچ است. موگابه شخصیت قابل دفاعی نیست؛ حتی خودش هم نمی‌تواند از عملکردش دفاع کند، چون اگر می‌توانست، حداقل مردم کشورش را قانع می‌کرد.
به‌هرحال اغلب فعالان صنفی و اجتماعی ماندلا را الگوی خود می‌دانند و آرزو دارند روزی «ماندلایی» بشوند. آیا ما هم می‌توانیم مانند او با مخالفان و رقبای خود دور یک میز بنشینیم و گفت‌وگو کنیم و به‌جای تفرقه، نقاط اشتراک خود را بیابیم؟

دکتر حمید طهماسبی‌پور
عضو هیات مدیره‌ی انجمن پزشکان عمومی رشت
نشانی: رشت، امامزاده هاشم، تلفن: ۳۲۲۳۳۳۴-۰۱۳۲

برچسب‌ها: ٬ ٬ ٬

دیدگاه خود را بیان کنید.