بهروایت ویکیپدیا، دانشنامهی آزاد/ محمد زکریای رازی
بدست پزشكان گيل • 7 نوامبر 2009 • دسته: ویژه روز پزشک 88اشاره: این مقاله با اندکی تلخیص و ویرایش از «ویکیپدیا، دانشنامهی آزاد» به نشانی اینترنتی http://fa.wikipedia.org/ نقل شده است. برای مشاهدهی متن کامل، ارجاعات و منابع آن میتوانید به همین نشانی مراجعه و «محمد زکریای رازی» را جستجو کنید.
محمد زکریای رازی (۳۱۳-۲۵۱ هجری قمری) پزشک، فیلسوف و شیمیدان ایرانی است که آثار ماندگاری در زمینهی پزشکی و شیمی و فلسفه نوشته و بهعنوان کاشف الکل و جوهر گوگرد (اسید سولفوریک) مشهور است.
بهگفتهی جرج سارتن، پدر تاریخ علم، رازی «بزرگترین پزشک اسلام و قرون وسطی بود». این دانشمند ایرانی از آنجا که کتابهای خود را به زبان عربی مینوشت، نزد غربیان به «جالینوس عرب» نیز مشهور بوده است.
زندگی
نام وی محمد و نام پدرش زکریا و کنیهاش ابوبکر است. مورخان شرقی در کتابهایشان او را محمد بن زکریای رازی خواندهاند، اما اروپاییان و مورخان غربی از او به نامهای «رازس» (Rhazes=razes) و رازی (Al-Razi) در کتابهای خود یاد کردهاند. بهگفتهی ابوریحان بیرونی وی در شعبان سال ۲۵۱ هجری (۸۶۵ میلادی) در ری متولد شد و دوران کودکی و نوجوانی و جوانیاش در این شهر گذشت. چنین شهرت دارد که در جوانی عود مینواخته و گاهی شعر میسروده است. بعدها به کار زرگری مشغول شد و پس از آن به کیمیاگری روی آورد. وی در سنین بالا علم طب را آموخت. بیرونی معتقد است او در ابتدا به کیمیا اشتغال داشت و پس از آنکه در این راه چشمش در اثر کار زیاد با مواد تند و تیزبو آسیب دید، برای درمان چشم به پزشکی روی آورد. در کتابهای مورخان اسلامی آمده است که رازی طب را در بیمارستان بغداد آموخت. در آن زمان بغداد مرکز بزرگ علمی دوران و جانشین دانشگاه جندی شاپور بود. رازی برای آموختن علم به بغداد سفر کرد و مدتی نامعلوم در آنجا اقامت گزید و به تحصیل علم پرداخت و سپس ریاست بیمارستان معتضدی را برعهده گرفت. پس از مرگ معتضد، خلیفهی عباسی، به ری بازگشت و عهدهدار ریاست بیمارستان ری شد و تا پایان عمر در این شهر به درمان بیماران مشغول بود. رازی در آخر عمرش نابینا شد. دربارهی علت نابینا شدن او روایتهای مختلفی وجود دارد. بیرونی سبب کوری رازی را کار مداوم با مواد شیمیایی چون بخار جیوه میداند.
رازی در ری وفات یافت. مکان اصلی آرامگاه رازی نامعلوم است.
در مورد تاریخ تولد و مرگ رازی
مهمترین سند تاریخی دربارهی تولد و مرگ رازی کتاب «فهرست کتب رازی» نوشتهی ابوریحان بیرونی است. در این کتاب تولد رازی در غره (روز اول) شعبان ۲۵۱ و درگذشت او در پنجم شعبان ۳۱۳ قمری ثبت شدهاست. ضمناً در این رسالهی ابوریحان علاوه بر آنکه صریحاً تاریخ تولد و وفات رازی را متذکر شده، مدت عمر او را به سال قمری ۶۲ سال و ۵ روز و به شمسی ۶۰ سال و دو ماه و یک روز بهطور دقیق آورده اما در منابع مختلف تاریخهای متفاوتی در مورد تولد و مرگ رازی آمده است.
استادان و شاگردان
دربارهی استادان و پیشکسوتهای رازی میان کارشناسان و تاریخنویسان اتفاق نظر وجود ندارد. گروهی او را شاگرد علی بن ربن طبری و ابوزید بلخی میدانند اما عدهای دیگر بنا بر شواهد و دلایلی این موضوع را رد میکنند. ناصرخسرو در زادالمسافرین صفحهی ۹۸ از شخصی بهنام ایرانشهری بهعنوان «استاد و مقدم» محمد زکریا نام میبرد اما هیچ نشانی از این شخص بهدست نیامده است. از این نامها به عنوان شاگردان رازی یاد شدهاست: یحییبن عدی، ابوالقاسم مقانعی، ابن قارن رازی، ابوغانم طبیب، یوسفبن یعقوب، محمدبن یونس و ابوالحسن طبری.
اخلاق و صفات رازی
رازی مردی خوشخو و در تحصیل کوشا بود. وی به بیماران توجه خاصی داشت و تا زمان تشخیص بیماری دست از آنها برنمیداشت و نسبت به فقرا و بینوایان بسیار رووف بود. رازی برخلاف بسیاری از پزشکان که بیشتر مایل به درمان پادشاهان و امرا و بزرگان بودند، با مردم عادی بیشتر سروکار داشت. ابنالندیم در کتاب «الفهرست» خود میگوید: «تفقد و مهربانی به همهکس بهویژه فقرا و بیماران داشت، از حالشان جویا میشد و به عیادتشان میرفت و مقرریهای کلانی برای آنها گذاشته بود.» رازی در کتابی به نام «صفات بیمارستان» این عقیده را ابراز میدارد که هر کس لایق طبابت نیست و طبیب باید دارای صفات و مشخصههای ویژهای باشد. رازی دربارهی جاهلان عالمنما افشاگریهای متعددی صورت میداد و با افراد کمسواد که خود را طبیب مینامیدند و اطرافیان بیمار که در طبابت دخالت میکردند بهشدت مخالفت میکرد و بههمین سبب مخالفانی داشت.
پزشکی
رازی طبیبی حاذق و پزشکی عالیقدر بود و در زمان خود شهرت بهسزایی داشت. رازی از زمرهی پزشکانی است که بعضی از عقاید وی در درمان طب امروزی نیز بهکار میرود، مخصوصاً در درمان بیماران با مایعات و غذا. پزشکان و محققین از کتابها و رسالات رازی در سدههای متمادی بهره بردهاند. ابنسینا رازی را در طب بسیار عالیمقام میداند و میتوان گفت برای تالیف «قانون» از «حاوی» رازی استفادهی فراوان کرده است.
آبله و سرخک
رازی اولین کسی است که تشخیص تفکیکی بین آبله و سرخک را بیان داشتهاست. وی در کتاب «آبله و سرخک» خود به علت بروز آبله پرداخته و سبب انتقال آن را عامل مخمر از راه خون دانسته است و ضمن معرفی آبله و سرخک بهعنوان بیماریهای حاد، نشانههایی از بیخطر یا کشنده بودن آنها را بیان میدارد و برای مراقبت از بیمار مبتلا به این بیماریها روشهایی را توصیه میکند. از جمله بهعنوان اولین طبیب استفاده از پنبه را در طب آورده و بهمنظور زخم نشدن بدن بیماران آبلهای از آن بهره میبرده و در مراقبت از چشمها و پلک و گلو و بینی این بیماران توصیه فراوان کرده است. در کتاب آبله و سرخک رازی در مورد آبله و سرخک چه قبل از ظهور بیماری و چه بعد از آن و جلوگیری از عوارض بیماری به اندامهای بدن تدابیری آورده شده است.
تشریح
در دوران رازی تشریح جسد انسان رواج نداشت و این کار را ناپسند و خلاف آموزههای دینی میدانستند و عموماً به تشریح میمون میپرداختند. رازی در کتابهای خود از جمله کتاب «الکناش المنصوری» از تشریح استخوانها، عضلات، مغز، چشم، گوش، ریه، قلب، معده، کیسهی صفرا و… سخن گفته و طرز قرار گرفتن ستون فقرات و سوراخها و زایدههای آن و نخاع شوکی را بهخوبی شرح داده است. رازی اولین پزشکی است که بعضی از شعب اعصاب را در سر و گردن شناخته و راجع به آنها توضیحاتی داده است.
درمان بیماریهای داخلی
رازی اسراف در دارو را بسیار مضر میداند. وی معتقد بود تا ممکن است مداوا با غذا و در غیر اینصورت با داروی منفرد و ساده وگرنه با داروی مرکب بهعمل آید. رازی میگوید: «هرگاه طبیب موفق شود بیماریها را با غذا درمان کند، به سعادت رسیده است.» وی بسیاری از داروها را روی حیوانات امتحان و اثرات آنها را ثبت و تشریح کرده و سپس برای بیماران تجویز میکرده است.
- جلد کتاب «الکناش منصوری» («طب منصوری»)
جراحی
گرچه رازی بهعنوان پزشک مشهور است اما بعضی از مورخان او را به نام جراح میشناسند. از مطالعهی آثار وی چنین برمیآید که در جراحی صاحبنظر بوده است. وی دربارهی «سنگ کلیهها و مثانه» کتابی نگاشته و در آن تاکید کرده است در صورتی که درمان سنگ مثانه با راههای طبی مقدور نباشد، باید به عمل جراحی پرداخت و در این کتاب از اسبابی که با آن عمل سنگ مثانه را انجام میداده، نام میبرد. رازی اولین طبیبی است که در عالم طب از سل مفصلی انگشتان صحبت کرده است. وی در شکستهبندی و دررفتگیها قدمهایی برداشته و آثاری از خود بهجا گذاشته است.
تغذیه
رازی از اولین افرادی است که بر نقش تغذیه در سلامتی و درمان تاکید بسیار دارد. رازی کتابی دربارهی تغذیه دارد به نام «منافعالاغذیه و مضارها» که یک دورهی کامل بهداشت غذایی است و در آن از خواص گندم و سایر حبوبات و خواص و ضررهای انواع آبها و شرابها و مشروبات غیرالکلی و گوشتهای تازه و خشک و ماهیها و… سخن گفته است و فصلی در باب علل و جهات اشتها و هضم غذا و ورزش و غذاهای گوارا و پرهیزهای غذایی و مسمومیتها دارد.
شیمی و داروسازی
رازی تحصیل شیمی را قبل از پزشکی شروع کرد و در آن آثاری چشمگیر از خود برجا گذاشت. عمدهی تاثیر رازی در شیمی طبقهبندی او از مواد است. او نخستین کسی بود که اجسام را به سه گروه جمادی، نباتی و حیوانی تقسیم کرد. وی پایهگذار شیمی نوین است، با وجود آنکه کیمیاگری را باور دارد. احمد آرام مینویسد:
هر چند که بعضی از کیمیاگران معاصر در ایران نوعی از تبدل ناقص فلزات را به طلا «تبدل رازی» مینامند، ولی چون کار رازی از دیدگاه مراحل بعدی «علم» در نظر گرفته شود، باید او را یکی از بنیانگذاران علم شیمی بدانیم.
در کتاب «سر الاسرار» او میخوانیم که مواد را به دو دستهی فلز و شبه فلز (به گفته او جسد و روح) تقسیم میکند و اگر در این زمینه اشتباهاتی میکند، چندان گریزی از آن ندارد. برای نمونه جیوه را شبه فلز میخواند در صورتی که فلز بودن جیوه اکنون آشکار است.
کشفهای بسیار به رازی نسبت داده میشود از جمله:
– رازی کاشف الکل است.
– از تاثیر محیط قلیایی بر کانهی پیلیت، اسید سولفوریک فراهم کرد و با داشتن اسید سولفوریک بهدست آوردن دیگر اسیدها آسان بود.
– از تاثیر آب آهک بر نشادر (کلرید آمونیوم) اسید کلریدریک بهدست آورد.
– با اثر دادن سرکه با مس، استات مس یا زنگار تهیه کرد که با آن زخم را شستشو میدادند.
– از سوزاندن زرنیخ، اکسید آرسنیک (مرگ موش) فراهم کرد.
– برای نخستین بار از نارنج، اسید سیتریک تهیه کرد.
او نخستین پزشکی است که داروهای سمی آلکالوئیدی ساخت و از آنها برای درمان بیمارانش بهره گرفت.
فلسفه
رازی از تفکرات فلسفی رایج عصر خود که فلسفهی ارسطویی- افلاطونی بود، پیروی نمیکرد و عقاید خاص خود را داشت که در نتیجه مورد بدگویی اهل فلسفهی همعصر و پس از خود قرار گرفت. همچنین عقایدی که دربارهی ادیان ابراز داشت سبب شد موجب تکفیر اهل مذهب واقع شود و از اینرو بیشتر آثار وی در این زمینه از بین رفته است. رازی را میتوان برجستهترین چهرهی خردگرایی و تجربهگرایی در فرهنگ ایرانی و اسلامی نامید. وی در فلسفه به سقراط و افلاطون متمایل بود و تاثیراتی از افکار هندی و مانوی در فلسفهی وی به چشم میخورد. با این وجود هرگز تسلیم افکار مشاهیر نمیشد بلکه اطلاعاتی را که از پیشینیان بهدست آورده بود مورد مشاهده و تجربه قرار میداد و سپس نظر و قضاوت خود را بیان میداشت و این را حق خود میدانست که نظرات دیگران را تغییر دهد یا تکمیل کند.
از آرای رازی اطلاع دقیقی در دست نیست جز در مواردی که در نوشتههای مخالفان آمده است. در نظر رازی جهان جایگاه شر و رنج است اما تنها راه نجات، عقل و فلسفه است و روانها از تیرگی این عالم پاک نمیشود و نفسها از این رنج رها نمیشوند مگر از طریق فلسفه…
در فلسفهی اخلاق رازی مساله لذت و رنج اهمیت زیادی دارد. از دید وی لذت امری وجودی نیست، یعنی راحتی از رنج است و رنج یعنی خروج از حالت طبیعی بهوسیلهی امری اثرگذار و اگر امری ضد آن تاثیر کند و سبب خلاص شدن از رنج و بازگشت به حالت طبیعی شود، ایجاد لذت میکند.
رازی فلسفه را چنین تعریف میکند که چون «فلسفه تشبه به خداوند عز و جل است بهقدر طاقت انسانی» و چون آفریدگار بزرگ در نهایت علم و عدل و رحمت است، پس نزدیکترین کسان به خالق، داناترین و عادلترین و رحیمترین ایشان است. رازی با وجود آنکه به خدا و ماوراءالطبیعه اعتقاد داشت، نبوت و وحی را نفی میکرد و ضرورت آن را نمیپذیرفت و بهگفتهی کیاوش ماسالی در «وبگاه فلسفه»، در دو کتاب «فیالنبوات» و «فی حیل المتنبین» به نفی نبوت پرداختهاست. احمد بیرشک۱ میگوید:
از تعلیمات او این بود که همهی آدمیان سهمی از خرد دارند که بتوانند نظرهای صحیح دربارهی مطالب عملی و نظری بهدست آورند. آدمیان برای هدایت شدن به رهبران دینی نیاز ندارند. در حقیقت دین زیانآورد است و مسبب کینه و جنگ. نسبت به همهی مقامات همهی سرزمینها شک داشت.
این تفکرات رازی موجب خشم علمای اسلامی علیه او شد و او را ملحد و نادان و غافل خواندند و آثار او را رد کردند.
ویژگی رازی در این بود که بنای فلسفهاش را نه بر مبنای دو فرهنگ مسلط یونانی و اسلامی، که بر مبنای فلسفهی ایرانی و بابلی و هندی پایهگذاری کرده بود. مهمترین سوال فلسفی او این بود: «اگر خداوند خالق جهان است، چرا پیش از خلق جهان، جهان را خلق نکرد؟» در ماوراءالطبیعهی رازی ۵ اصل وجود دارند که قدیم هستند و همین موجب شد که مسلمانان او را «دهری» بدانند: خالق، نفس کلی، هیولی اولی (مادهی اولیه)، مکان مطلق و زمان مطلق یا دهر.
آثار رازی
در مورد آثار رازی در لغتنامهی دهخدا آمده است:
ابنالندیم در کتاب «الفهرست» خود تعداد آثار رازی را ۱۶۷ و ابوریحان بیرونی در کتاب «فهرست کتب رازی» ۱۸۴ دانستهاند. کتابهای رازی برحسب فهرست بیرونی بدین ترتیب تقسیم موضوعی میشود: ۵۶ کتاب در طب، ۳۳ کتاب در طبیعیات، ۷ کتاب در منطق، ۱۰ کتاب در ریاضیات و نجوم، ۷ کتاب در تفسیر و تلخیص و اختصار کتب فلسفی یا طبی دیگران، ۱۷ کتاب در علوم فلسفی و تخمینی، ۶ کتاب در مافوق الطبیعه، ۱۴ کتاب در الهیات، ۲۲ کتاب در کیمیا، ۲ کتاب در کفریات، ۱۰ کتاب در فنون مختلف که جمعاً بالغ بر ۱۸۴ مجلد میشود و ابن اصیبعه در «عیون الانبا فی طبقات الاطبا» ۲۳۸ کتاب از برای رازی برمیشمارد.
محمود نجمآبادی، استاد دانشگاه تهران، کتابی بهعنوان «مولفات و مصنفات ابوبکر محمدبن زکریای رازی» نوشته که در سال ۱۳۳۹ بهوسیلهی انتشارات دانشگاه تهران چاپ شده است. در این کتاب فهرستهای ارایه شده توسط ابنالندیم و ابوریحان بیرونی و قفطی و ابن اصیبعه با یکدیگر تطبیق داده شده است و در مجموع ۲۷۱ کتاب و رساله و مقاله فهرست شدهاست.
۱- شادروان استاد احمد بیرشک (۱۳۸۱-۱۲۸۵)، ریاضیدان و پژوهشگر تاریخ علم ایرانی؛ وی در سال ۱۳۷۰ «بنیاد دانشنامهی بزرگ فارسی» را بنا گذارد و تا سال ۱۳۷۷ ریاست آن را برعهده داشت. در این سال وی با دریافت لوح تقدیر ریاست جمهوری بهعنوان استاد نمونه شناخته شد و از دانشگاه شهید بهشتی دکتری افتخاری ریاضیات دریافت کرد. وی علاوه بر دانشنامهی بزرگ فارسی، در تالیف «دانشنامهی ایرانیکا»، «فرهنگ کامل انگلیسی- فارسی» تالیف عباس و منوچهر آریانپور، «فرهنگنامهی کودکان و نوجوانان» و «دانشنامهی ایران و اسلام» همکاری داشته است.

پزشكان گيل
فرستادن نامه به این نویسنده | همهی نوشتههای پزشكان گيل