پزشکان گیل

ماهنامه جامعه پزشکی گیلان

ترانه عکس‌های خیابانی (۱)

بدست • 5 ژانویه 2010 • دسته: نما

04092008014۱- ریشه و تنه‌ی تنومند درختی بازمانده از روزگار شکوه و جلال طبیعت رشت در ابتدای خیابان «شریعتی» در میدان شهرداری که نشیمنگاه کارگران روزمزدعصر تکنولوژی شده است.

11062007175

۲- مرشد بزن زنگو! مراحل آفرینش یک میل ورزش باستانی، از کنده‌ی درخت تا خراطی و سمباده و جلا. چه می‌کند دستان هنرمند خلیفه‌ی خدا روی زمین!

12082007289

۳- یک دوچرخه‌ی عجیب و غریب دست‌ساز با فرمان و نمره‌ی اتومبیل که جلوی بانک پارسیان گلسار پارک شده بود. چه‌جور آدمی باید باشد کسی که دوچرخه‌اش را این ریختی درآورده است. حیف که هر چه صبر کردم نیامد.

19082007301۴- پیرمرد تسبیح‌فروش که با مو و ریش برفی‌اش کنار بانک ملت دهنه‌ی «سردار جنگل» بساط می‌کند.

20071101095۵- چه کنیم با این دندان پوسیده از ردیف دندان‌های درست و نیم‌درست و نادرست‌مان؟ ترمیمش کنیم، روکشش کنیم، یا بکشیم و به‌دور اندازیم؟ هر چه می‌کنیم باید بدانیم او هم یکی از ما بوده و هست.

20071208117۶- چه خبر است زیر پوست این شهر؟ مخابراتچی‌ها در تونل زیر پیاده‌روی شهرداری یک کرور سیم تلفن را زیر و زبر می‌کنند.

20071218128۷- زبان‌بسته‌هایی که قرن‌هاست به‌بهای جان‌شان از قربانی شدن رهایی یافته‌ایم. به‌جاست اگر کلاه از سر برداریم و بگوییم: «تا ابد شرمنده‌ی نگاه معصوم‌تان در شب عید قربان خواهیم بود.»

20071227141۸- ساختمان «ایران» با نمایی سه‌گوش در خیابان «حاجی‌آباد» رشت که با سنگ نما و شیشه‌های رفلکس سبز و سفید و قرمزش پرچم سه‌رنگ عزیزمان را این‌گونه باشکوه برپا کرده است. دست مریزاد بناساز گرامی!

20071228155۹- آدم برفی گنده‌ی بادی و خوش‌سلیقگی فروشگاهی در گلسار در روزهای چکمه و دستکش و پارو و کلاه؛ روزهای بچه‌های ذوق‌زده از بسته بودن کوچه و خیابان و مدرسه‌ها. به بچه‌ها می‌گویم سال دیگر کمتر دعا کنید برف ببارد. امسال کمی زیاده‌روی کردید!(زمستان ۸۴ آنچنان برفی آمد که یک ماه مدارس را به تعطیلی کشاند)

20080125182۱۰- سگ گرگی به این زیبایی در غل و زنجیر میان کاغذ و کارتن‌پاره‌ها و استخوان شکسته‌های گوشه‌ی یک گاراژ ماشین‌شویی (به‌عبارتی: کارواش!) چه می‌کند، نمی‌دانم. گویا این «کارواش» یک دستگاه عریض و طویل شستشوی خودکار اتوموبیل است که ما تعدیلش کرده‌ایم به دو تا سرشلنگ کف سرد و آبگرم و چندتایی کارگر پاچه ورچیده با لُنگ‌های صدبار مصرف‌شان!

20080204199۱۱- «شهر ما خانه‌ی ما!» همین‌که زباله‌های‌مان را وسط خیابان‌های ترکش‌خورده‌ی همچون جگر زلیخای شهرمان پرت نکرده‌ایم جای شکرش باقی است. مهم این است که سعی‌مان را کرده‌ایم، حالا یک کمی آن‌ورتر!

21092008033۱۲- نوایی از سمفونی زندگی از لابه‌لای درزهای موزاییک‌های خانه‌ی پدری که در روزهای مبارزه‌ی شورانگیز پدرم با بیماری بالید و جنگید و خاطره‌ای سبز و ارغوانی آفرید و با او پژمرد.

27092008049۱۳- مهم این است که خط‌کشی‌های خیابان‌های‌مان منظم و پررنگ باشد. حالا کم‌کم پلیس هم که آن دور و برها نباشد کمربندهای ایمنی‌مان را می‌بندیم، با تلفن همراه‌مان حین رانندگی حرف نمی‌زنیم. خدا را چه دیدی؟ بعد از این شاید خواستیم به چپ و راست بپیچیم، راهنما هم زدیم!

27092008052-001۱۴- بساط کفش و واکس و تخت و پاشنه و درفش و پیرمردی که حاصل رنج دست‌های کارآشنایش اکسیر خالص نان حلال است.

28062007191۱۵- همه‌اش توی یک قاب جا نشد. درِ زنگ‌زده‌ی خانه‌ی مخروبه‌ای که در خاک و خل کنارش بوته خاری روییده بود و همه‌ی ثمره‌ی هستی‌اش را در این شاهگل‌های کوچک آبی‌رنگ نثار چشمان بی‌حوصله‌ی رهگذران می‌کرد.

28062007193۱۶ – پنکه‌ای تمام فلزی از عهد سرنا و دهل و نقاره که در یکی از موزه‌های معروف … نه، آقا! در دفتر مدرن سردبیر جان شیفته‌مان، دکتر جوزی عزیز، آن را کشف و ثبت کرده‌ام.

30062007207۱۷- پیرمرد گیلک با بساط مرغانه و خیار و آلوچه و دوغ محلی‌اش. آیا هنوز مجالی و حالی مانده برای بچه‌ها تا با نوه نتیجه‌ها دور و برش را پر کنند از لحظه‌های ناب زندگی، یا سفره‌ی تنهایی‌اش را باید با پیرزن موسپیدش قسمت کند؟

دکتر افشین خداشناس
نشانی: رشت، خیابان سردار جنگل، روبه‌روی داروخانه‌ی کیمیا، مطب پزشکی سردار جنگل، تلفن: ۵۵۳۵۷۷۵

http://www.human-puzzles.com/

Email: afshinkhoda@yahoo.com

برچسب‌ها: ٬ ٬

دیدگاه خود را بیان کنید.