نماطنزهای طبیبانه (۱)/ دکتر افشین خداشناس
بدست پزشكان گيل • 20 ژانویه 2010 • دسته: نما«هنرهای تجسمی» گروهی از هنرها هستند که براساس حس بینایی و ادراک ورای آن در مخاطب اثر، ساخته و پرداخته میشوند. هنرهایی چون نقاشی، مجسمهسازی، طراحی، عکاسی، گرافیک، طراحی صنعتی، معماری و طراحی داخلی و همچنین هنرهای مشتق از آنها از این دستهاند. در کاربرد کنونی، هنرهای تجسمی شامل هنرهای زیبا و هنرهای کاربردی (صنایع دستی و…) است.
از میان هنرهای تجسمی، «کاریکاتور» از دیدگاه شیوهی کمهزینه و کموسیلهی اجرا، گستردگی و گونهگونی مخاطب، چگالی اندیشهی زیرساخت آن، و شدت و حدت اثر بر ذهن بیننده، بیهمتاست. کاریکاتور از واژهی «کاریکاره» (Caricare) ایتالیایی بهمعنای زیاده بار کردن، اغراق کردن یا چیزی را با آب و تاب تعریف کردن، گرفته شده است. هر چند گفته میشود فردی به نام موسینی این واژه را نخستین بار در سال ۱۶۴۶ میلادی بهکار برده و آن را از نام آنیبال کاراچی (Annibale Carracci) نقاش مشهور سدهی شانزدهم که نخستین بار نقاشیهایی پدید آورد که با عناصری اغراقآمیز سوژهها را مضحکه میکرد، گرفته است. نیز برخی این واژه را صورتی از واژهی «کاراکتر» (Caracter) انگلیسی یا «کاراتره» (Carattre) یا «کارا» (Cara) اسپانیایی بهمعنای صورت، مجموعهی صفات یا شخصیت میدانند. افزون بر این، امروزه اصطلاح کاریکاتور، بهصورت صفت بهمعنای هر چیز مضحک، مسخره، مبتذل و عاری از ارزش و اصالت نیز بهکار میرود و مراد از آن برملا کردن جنبهی مضحکی است که در یک موضوع جدی پنهان شده است.
دایرهالمعارف فارسی مصاحب، کاریکاتور را چنین تعریف کرده است: «نقش طنزآمیزی که اجزای صورت یا اعضای بدن یا خواص شخص را بهنحو اغراقآمیز و اغلب خندهآور مجسم کند». دایرهالمعارف لاروس کاریکاتور را «مورد تمسخر قرار دادن چیز یا شخصی (از راه اغراق و تحریف) در تصویر یا نوشته» تعریف کرده است. همچنین دایرهالمعارف مصور هنر «تصویر فرد یا افرادی که خصوصیات معینی از آنان بهقصد تمسخر مورد اغراق قرار گرفته باشد» را کاریکاتور میداند. و فرهنگ انگلیسی آکسفورد در تعریف کاریکاتور آورده است: «تصویر، توصیف یا تعبیر مضحک از کسی یا چیزی از راه اغراق در برخی خصوصیات آنها».
فروید در پیشگفتار رسالهی مستقلی که در باب «لطیفه و رابطهی آن با ناخودآگاه» دارد، به این موضوع نگاه عمیقتری کرده است و میگوید: «شوخی و لطیفه، بهنسبت موقعیتی که در حیات اجتماعی ما دارند، توجه و عنایت فلسفی درخور را نیافتهاند.» و پس از توضیح و تفسیر شوخی و لطیفه و ذکر این نکته که لطیفه «قضاوتی» است که تضادها را برملا میسازد، نتیجهگیری میکند که «لطیفه قضاوت تمسخرآمیز فرد نسبت به یک موضوع است. این قضاوت را لطیفه بهیاری کلمات ابراز میکند، کاریکاتور با سکوت محض.» در معادل فارسی کاریکاتور را میتوان «طنز تصویری» یا بهنظر من «نماطنز» نامید.
کاریکاتوریست را میتوان کارگردان یک اثر هنری تصویری دانست که با پشتوانهی پرباری از اندیشهی موشکافانه و انتقادی به گونهای از ایجاز رسیده است که در یک نما هرآنچه را در نظر دارد به بیننده میرساند و در ذهن و روح او اندیشه و احساسی ویژه برمیانگیزد. در این رشته تصویر- گفتارها در نظر دارم بیننده و خواننده را در لذت دیداری و مفهومی آثار بزرگان کاریکاتور دنیا سهیم کنم و بهویژه نگاه آنها به موضوع درمان و بهداشت جسمی و روانی انسانها را بازنگری کنم و از آن به مفاهیم بهتری از پازل هزار قطعهی انسانی برسم.
کینو: لذت و درد
جواکوین لاوادو (Joaquin lavado) که همه او را با نام هنری کینو (Quino) میشناسند، بیشک یکی از بزرگترین و خوششیوهترین کاریکاتوریستهای دنیاست. سوای جذابیت و اهمیت موضوعات کاریکاتورهایش، او آنچنان استادانه از شیوههای تصویرگری در کارهایش بهره جسته که بینندهی اثر همزمان یک لذت و درد عمیق را تجربه میکند که هیچگاه از یاد نخواهد برد و همین دوگانگی پرمفهوم او را به کندوکاوی پویا و اغلب ناخودآگاه در اندیشه و احساسش برمیانگیزد. با وجود این، او این مهارت بیهمتا را آنچنان در سادگی اجرای کاریکاتورهایش پنهان کرده که بیننده را همچون شهد گلی که زنبور عسل را بهخود جلب میکند، بی واهمهی سنگینی مفهومها، به درنگ و تامل دعوت میکند.
گرچه شرح بر یک کاریکاتور- که هنری در ذات خود بیکلام است- به وارونه نعل زدن میماند، اما بهتجربه دریافتهام که سوای کاریکاتورهای ژورنالیستی با کاربردی عوامانه و روزانه که در جای خود مفید و محترماند، نماطنزهای سپید یا سیاه که مفاهیم یا شیوهی اجراهای سنگینتری دارند، برای بینندهی ناحرفهای آنها، اگر با توصیف کلامی همراه شود، پذیرفتنیتر خواهد بود.
اکنون به نماطنزی از کینو میپردازم که به چرخهی معیوب «بیمار- داروساز- پزشک» میپردازد: در اولین نما یک کارخانه را میبینیم که بخشی از کارخانههایی است که دود غلیظ دودکشهایشان شهر را آکنده است. در نمای دوم مردم با شانههای خمیده در رفتوآمد هستند و مردی که بهسختی نفس میکشد در نمای سوم زنگ در مطب پزشک را میزند. در نمای چهارم پزشک با چهرهای خونسرد و مطمئن- انگار که درمان همهی دردها پیش اوست- ریههای آسیب دیده از دود بیمار را معاینه میکند و در نمای پنجم دارویی برای او نسخه میکند. در نماهای ششم تا هشتم بیمار به داروخانه میرود، نسخهاش را به داروساز میدهد و او با نگاهی خونسرد و مطمئن، شیشهی دارویی را که باید بیمار را از این درد رها سازد به او میدهد. در نمای نهم بیمار با نگاهی نه از سر اطمینان بلکه از روی ناچاری به شیشهی دارو نگاه میکند و روانهی خیابانهای پردود میشود. در نمای دهم دوباره به کارخانه بازمیگردیم. در یازدهمین نما تصویر نزدیکتر میشود و در آخرین نما محصول این کارخانهی عریض و طویل را میبینیم که همان شیشهی داروهای نجاتبخش ریههای پردود است که خانم کارگر با همان نگاه خونسرد و مطمئن کنار هم میچیند، تا بستهبندی و به داروخانهها تحویل شود!
حال به حالت چهرهی بیمار و پزشک نگاه کنید:بیمار دست بر سینه با چشمانی گشاده و دهانی نیمهباز که نشان از دم و بازدمی دشوار و جانفرسا دارد بر تخت نشسته است و پزشک با صلابت و دقت، تمام تمرکزش را بر صدای خسخس سینهی بیمار نهاده است؛ خش صدایی که انگار ما هم بههمان وضوح در گوشهایمان میشنویم.
اکنون به ترکیب صورت بیمار نگاه کنید که چگونه با پشتی خمیده و دستی که یقه را از فشردن گلو بازمیدارد، سعی در استنشاق بیشترین تهماندهی هوای خیابان دارد تا از خفگی نجات یابد. و ناخودآگاه ما هم این خفقان را در ریههایمان حس میکنیم.
و دیگر این بر من و شمای بیننده است که در ذهنمان به کم و کیف این نماطنز بیاندیشیم و پندار و کردارهایمان را در آفرینش لحظاتی بهتر برای انسانهایی که با آنها سر و کار داریم، سر و سامان دهیم.
دکتر افشین خداشناس
نشانی: رشت، خیابان سردار جنگل، روبهروی داروخانهی کیمیا، مطب پزشکی سردار جنگل، تلفن: ۵۵۳۵۷۷۵
Email: afshinkhoda@yahoo.com
پزشكان گيل
فرستادن نامه به این نویسنده | همهی نوشتههای پزشكان گيل