دو یادداشت: عجب آشفتهبازاری است درمان!/ دکتر سونیا معصومی
بدست پزشكان گيل • 9 فوریه 2010 • دسته: یادداشتپزشکان عمومی و مصرف بیرویهی داروها
مدتهاست پزشکان عمومی علیرغم اینکه بخش اصلی بار سلامت جامعه را بهدوش میکشند و با حداقل امکانات و دریافتیها حداکثر سرویسدهی به بیماران و مراکز دولتی را دارند، ولی همیشه و همهجا سرشکستهاند و همهی گروهها چه بیمهگرها، چه مسوولان دولتی، چه پزشکان متخصص و… بسیاری از معضلات درمان بهویژه مصرف بیرویهی داروها را نتیجهی عملکرد آنان میدانند. ولی اگر واقعبینانه بنگریم و کمی انصاف داشته باشیم، متوجه خواهیم شد که جز تعداد اندکی از این پزشکان، بقیه بسیار دقیق، قانونگرا و دلسوزند و مقصرین واقعی میتوانند گروه یا گروههایی دیگر باشند.
چندی پیش بهدلیل سرماخوردگی شدید به یکی از داروخانههای شهر مراجعه و تقاضای دارو کردم. نگران هم نبودم چون پیش خودم فکر میکردم اگر از من نسخه بخواهند چون مهر همراهم است نگرانیای وجود نخواهد داشت. ولی با کمال تعجب مشاهده کردم بدون اینکه از من بپرسند شما چه کارهای، داروها را تمام وکمال در اختیارم قرار دادند و در همان حال بیماران زیادی را دیدم که مراجعه کرده و بدون نسخه داروهای خود را دریافت میکردند. خانم جوان حدوداً ۲۳-۲۲ سالهای ۲۰ قرص بتامتازون و یکسری داروی دیگر درخواست کرد و گرفت. آقایی درخواست کپسول گلودرد کرد و گرفت و همینطور ادامه داشت. داروها داده شد و بیماران شاد…
آن روز گذشت تا اینکه چندی بعد در مطب نشسته بودم که بیماری مراجعه کرد و یک شیشه کپسول امپرازول روی میزم گذاشت و گفت: «خانم دکتر، معدهام درد میکند. شوهرم این قرص را از داروخانه گرفته، میگوید بخور.» پرسیدم: «کی تجویز کرده بود؟» گفت: «مسوول داروخانه!» کمی نگاهش کردم و معاینه و تجویز دارو، و بعد به این مساله فکر میکردم که آیا باز هم مسوول تجویز بیرویهی داروها ما پزشکان عمومی هستیم؟
همینطور که داشتم این سالها و مسایل را مرور میکردم، یاد یکی از بستگان خدابیامرزم افتادم که چندی پیش در یکی از بیمارستانها بستریاش کرده بودیم با تشخیص «؟؟؟»، چون هیچ تشخیص قاطعی داده نشده بود و فقط طی دوران بستری پزشکان مختلفی تحت عنوان مشاوره او را ویزیت و تجویز دارو کرده بودند. (در حالی که یادم میآید زمانی که ما دانشجو بودیم، وقتی درخواست مشاوره میدادیم، پزشک مشاور بعد از ویزیت راهکارها را اعلام میکرد و درمان نهایی بهعهدهی پزشک معالج بود. ولی متاسفانه بهنظر میرسد سالهاست این روش علیالخصوص در گیلانزمین ملغی شده است. چند سال قبل هم خالهی بیچارهام در یکی از بیمارستانها همینطور مورد مشاوره و تجویز داروهای مختلف قرار گرفت و متاسفانه بدون رسیدن به تشخیص نهایی مرد.) بگذریم. بعد از ترخیص بیمار، من بهعنوان پزشک خانواده با کولهباری از داروهای مختلف ناشی از مشاورات متعدد روبهرو شدم و ملاحظه کردم که بیمار چندین قرص ضد فشار خون از یک خانواده دارد.
حال این سوال وجود دارد که آیا باز هم پزشکان عمومی مقصرند و مسوول تجویز بیرویهی داروها؟! آیا فقط عملکرد پزشکان عمومی مورد بررسی قرار میگیرد؟ مسوول نظارت بر عملکرد بقیه کیست؟ مسوول کنترل داروخانهها چه کسانی هستند؟ نظارت بر عملکرد بیمارستانها بهعهدهی کیست؟
بهتر است بهجای اینکه گناه را به گردن گروهی خاص بیاندازیم، قانونمندی و قانونمداری را توسعه دهیم، نظارت دوستانه و بر اساس قانون داشته باشیم و نگذاریم بیمارانمان از تجویز بیرویهی داروها بمیرند.
بیمارستان آموزشی یعنی چه؟
شاید همکاران و خوانندگان عزیز از طرح این سوال تعجب کنند. از دوران کودکی و نوجوانی تا کنون یادم میآید بیمارستانها آخرین مرجع مراجعهی بیماران برای رسیدن به تشخیص و درمان نهایی بودهاند و بهویژه بیمارستانهای دولتی دانشگاهی همیشه مرکز مطالعه و پژوهش و تشخیص نهایی بودهاند بهطوری که همیشه بیماران بدون تشخیص یا عارضهدار را برای رسیدن به تشخیص نهایی یا درمان بهتر به این بیمارستانها ارجاع میدادند و چون این بیمارستانها مراکز علمی بودند، اکثر بیماریها تشخیص داده و بهطور علمی درمان میشد. ولی متاسفانه چند سالی است که روند پذیرش بیمار در بیمارستانهای دانشگاهی در مسیر نادرستی قرار دارد.
زمانی که ما دانشجو بودیم، بیماران در بیمارستان آموزشی ابتدا توسط انترن ویزیت میشدند، سپس با رزیدنت مربوطه تماس گرفته میشد و بیمار در صورت نیاز بستری و یا مرخص میشد ولی اکنون بهنظر میرسد که این روش بهطریق صحیح صورت نمیپذیرد و بیماران پس از مراجعه به بیمارستان در اورژانس پذیرش میشوند و جز در موارد بسیار حاد، مانند مطبها بدون هیچ بررسی بیشتری دارو دریافت میکنند و مرخص میشوند.
بهعنوان نمونه چندی پیش یکی از همکاران شاغل در مطبم تعریف میکرد که بیماری داشت با تهوع و درد سینه که ابتدا برایش دارو تجویز و سپس به بیمارستان معرفی کرده بود. ولی ساعت ۲ شب بعد بیمار را با همان علایم به مطب آورده بودند که این قضیه باز هم تکرار شد. تا چند روزی از بیمار خبری نبود ولی بعد از آن اینبار دختر بیمار را بر سر و سینه زنان بهدلیل فوت پدرش به مطب آوردند و پزشک مربوطه تازه دریافته بود که بیمار او در این رفت و آمدها بهدلیل عدم پذیرش در بیمارستان فوت کرده است.
باورش برایم کمی سخت بود تا اینکه چند روز پیش بیماری را نزد من آوردند با آه و ناله و تهوع و درد قفسهی سینه. در معاینه فشار بالا و آریتمی شدید داشت. گفتم باید در بیمارستان بستری شود. اطرافیان بیمار ابتدا قبول نمیکردند و میگفتند دیشب در بیمارستان بوده و پس از دو ساعت مرخصش کردهاند. بالاخره با اصرار به بیمارستان ارجاع دادم تا بعد از دو روز عروس بیمار با من تماس گرفت و گفت: خانم دکتر، از آن روز تا بهحال چند بار بیمارمان را به بیمارستان بردهایم و هر بار پس از دو ساعت مرخصش کردهاند. حالا هم حال مریض ما خوب نیست، چه باید بکنیم؟ نمیدانستم چه بگویم. بیمارستان خصوصی؟ بودجهاش را نداشتند. دولتی؟ نمیخواباندند.
راستی برای اینگونه بیماران چه باید کرد؟
دکتر سونیا معصومی
عضو هیات مدیرهی انجمن پزشکان عمومی و نظام پزشکی رشت
نشانی: سنگر، روبهروی پارک کودک
تلفن: ۵۷۲۲۵۹۹-۰۱۳۲

پزشكان گيل
فرستادن نامه به این نویسنده | همهی نوشتههای پزشكان گيل