پزشکان گیل

ماهنامه جامعه پزشکی گیلان

به‌جای سرمقاله/ دکتر مسعود جوزی

بدست • 6 اکتبر 2009 • دسته: سرمقاله

۱813.    این که پس از دو شماره سرمقاله ننوشتن دوباره دست به قلم شوی، خودبه‌خود کار را سخت می‌کند. به‌ویژه آن‌که آخرین سرمقاله‌ات بلبل‌زبانی و کُری‌خوانی دمِ انتخابات باشد. حالا نه این‌که حرف نداشته باشم با شما بزنم، اتفاقاً برعکس، خیلی هم دلم لک زده برای دو کلمه حرف با شما.اما راستش را بخواهید حرف «صنفی‌»ام نمی‌آید؛ یعنی از آن حرف‌ها که جایش در «ماهنامه‌ی جامعه‌ی پزشکی استان گیلان» باشد. وانگهی سری را که درد نمی‌کند دستمال نمی‌بندند؛ به‌ویژه این روزها که به‌قول برخی دوستان زمین صاف است و ظاهراً خیلی هم سفت.
۲٫    از همه‌ی این‌ها گذشته، این روزها خبر صنفی چندانی هم نداریم. فقط یک وزیر داشتیم مثل هلو که از دست‌مان رفت و وزیر بعدی هم خدا می‌داند چه باشد.امیدوارم ایشان با تخصصی که دارند مشکل بیماری‌های زنان کشور را حل کنند. وزیر رفاه هم که در همان سرمقاله عرض کرده بودیم هر کس را بیاورند از آن قبلی بهتر است. طرح پزشک خانواده هم که کما فی‌السابق پا در هواست و این‌بار منتظر تعیین وزرای مربوطه. (تابه‌حال که همیشه وزرای بهداشت و رفاه سرِ این طرح دعوا داشته‌اند؛ از این به بعد لابد به‌قول رشتی‌ها «زنانه دعوا» خواهند داشت.) می‌ماند تامین اجتماعی که پول‌مان را نمی‌دهد. این را هم قبلاً عرض کرده بودیم ظاهراً شب انتخابات حقوق بازنشستگان و مستمری‌بگیران را زیادی زیاد کردند و پیش‌پیش دادند، پول‌شان تمام شد. (ای بابا، باز هم که سیاسی شد.) از آن طرف هم مطالبات فروردین‌ماه را، برخلاف مصوبه‌ی دولت قبلی، با نرخ سال پیش دادند که این هم حکایتی است و پیگیری از طرف نظام پزشکی و انجمن‌ها…
۳٫    ای وای، روز پزشک‌تان مبارک! این روز را از ته دل خدمت شما و خانواده‌ی محترم‌تان تبریک می‌گویم. سال‌های سال زنده و سالم و پویا باشید و در خدمت این مردم همیشه در صحنه‌ی دوست‌داشتنی. ان‌شاءالله کسی هم بیاید قدرتان را بداند. امسال که به چند دلیل (ماه رمضان و بی‌پولی و…) در نظام پزشکی رشت جشن روز پزشک نداشتیم، ویژه‌نامه‌ی روز پزشک هم به آن شکل نداریم. پزشکان نمونه‌ای هم که انتخاب شده بودند اغلب در مسافرت بودند که برای گفت‌وگوی روز پزشک فقط خدمت همکار منتخب انجمن پزشکان عمومی رسیدیم. می‌ماند دو کاری که سال‌های پیش هم می‌خواستیم بکنیم و نشد: یکی تقدیم دو زندگی‌نامه‌ی مفصل‌تر از بوعلی و رازی، و دوم یک گفت‌وگوی خواندنی با رییس خوب خودمان در نظام پزشکی رشت. امید که سال دیگر بهتر از امسال باشد.
۴٫    این روزها در خیابان ۱۰۴ گلسار هم انگار در ییلاق ماسال و ماسوله و لونک هستی. هوا، هوای مرداد و اوایل شهریور نیست که هیچ، یک بهشت پاییزی دلچسبی است با باران‌های گاه و بیگاه که آدم هوای عاشقی و شاعری می‌کند. جای همه‌ی دوستانی که این تابستان فرصت نکردند به استان سرسبز ما سری بزنند سبز…
۵٫    آن فرو ریخته گل‌های پریشان در باد
کز می جام شهادت همه مدهوشان‌اند
نام‌شان زمزمه‌ی نیمه‌‌شب مستان باد
تا نگویند که از یاد فراموشان‌اند… (دکتر محمدرضا شفیعی‌ کدکنی)

برچسب‌ها: ٬

دیدگاه خود را بیان کنید.