سرمایه اجتماعی و خودکشی جمعی نهنگهای ایرانی
بدست پزشكان گيل • 28 آگوست 2021 • دسته: تیتر اول٬ سرمقاله٬ يادداشتهااین که مردم رعایت نمیکنند هم تقصیر حکومت است
مسعود جوزی، پزشک و روزنامهنگار
▫️این روزها تصاویر دردناک افغانستان به کنار، اخبار و تصاویر داخلی هم شگفتانگیز و تاسفبار است.
انگار مردم ایران دو دسته شدهاند: جمعی در تکایا و حسینیهها به شور و حال، و گروهی در اتوبانهای منتهی به شمال.
این بیتوجهی مردم به توصیهها و محدودیتهای حکومتی، در روزی که کرونا با آمار رسمی ۶۵۵ کشته رکورد زده است، چه معنایی دارد؟
این بیتوجهی مردم به سلامت خود و نزدیکانشان، در روزهایی که مرگ از در و دیوار میبارد، این خودکشی جمعی نهنگهای ایرانی چه معنایی دارد؟
آسانترین کار در این شرایط محکوم کردن مردم است؛ لایک زدن و کامنت گذاشتن زیر اخبار و تصاویری که ملت ایران را سرکش و بیمبالات نشان میدهد. اما آیا واقعا اینگونه است؟ آیا ما بهطور ذاتی از ملل دیگر بیخردتر و نادانتریم؟
در اینباره باید کارشناسان علوم اجتماعی و سیاسی و… نظر بدهند، ولی تا جایی که عقل من میرسد، اینها همه نشانه فقدان «اعتماد اجتماعی» است. «سرمایه اجتماعی» ما ایرانیان از بین رفته است. به مفهوم ساده، بیاعتمادی آنقدر ریشه دوانده است که کسی برای حرف دیگری (ولو مراجع اجتماعی، از پزشک و دانشمند تا سلبریتی و روحانی و وزیر و وکیل و رییسجمهور و…) تره خرد نمیکند. در این شرایط، سخت است ایرانیان را به کنش مشترکی فرا خواند؛ حتی اگر این فراخوان برای در خانه ماندن و دوری گزیدن از اجتماعات بهمنظور حفظ سلامت خودشان باشد.
چطور شد به اینجا رسیدیم؟ من در مورد مسایل کلان نظر نمیدهم ولی در این مورد خاص پاندمی کرونا بیشک حاکمیت مقصر است. مجموعه عملکرد مقامات رسمی در ۱۸ ماه گذشته (از پنهانکاری درباره ورود ویروس و میزان مرگومیر همهگیری گرفته تا ناچیز شمردن خطر بیماری و اظهارات ضد و نقیض درباره قرنطینه و واکسن و بهویژه سیاسی کردن موضوع واکسن و دروغپراکنی درباره عوارض آن و کاسبکاری برخی مراکز وابسته بر سر تولید و واردات آن و تبلیغ #طب_سنتی و باورهای خرافی و…) همه را به همهچیز بیاعتماد کرده است. همه دنبال توطئه میگردند: توطئه آمریکا، توطئه چین، توطئه جمهوری اسلامی، توطئه شرکتهای دارویی و… .
تا این رفتارهای حاکمیتی اصلاح و اعتماد اجتماعی ترمیم نشود، به هیچجا نخواهیم رسید؛ و متاسفانه هیچ قرینهای برای اصلاح امور وجود ندارد. حتی از فرصت بالقوه دست به دست شدن قدرت بین دو جناح و «ریست» شدن حاکمیت هم استفاده نمیکنند تا نوید گشایشی باشد.
وزرای پیشنهادی دولت جدید را ببینید: یکیشان از امضاکنندگان نامه مخالفت با واردات واکسن است (عیناللهی، بهداشت)، دیگری راز موفقیت خودروسازی کرهجنوبی را در تنگ بودن در پارکینگهایشان میداند (عبدالملکی، کار و رفاه)، و آن یکی میگوید برای تربیت بچهها به معلمان نیازی نیست و مادرها میتوانند به فرزندان خود آموزش بدهند (باغگلی، آموزش و پرورش). میبینید؟ همین فرمان را گرفتهاند و صاف میروند. مردم به چه اعتماد کنند؟
خب، بر همگان مشخص است که به این ترتیب دهها هزار و شاید بیشتر از ما در ادامه پاندمی خواهیم مرد، ولی آنچه زودتر از ما میمیرد «روحیه ملی» ماست. ما وقتی روحیه ملی نداشته باشیم، یک «ملت» نیستیم؛ مجموعهای از آدمهای جداگانهایم که ایدهآلها، آمال و اهداف مشترک نداریم و در یک مسیر ساده و آسان هم نمیتوانیم با هم حرکت کنیم، چه رسد وقتی به پیچ دشوار یا سربالایی نفسگیری رسیده باشیم.
دنبال دردسر نیستم و از وارد شدن در امور بیارتباط با تخصص خود هم پرهیز دارم؛ فقط اشاره کنم ثمره آخرین نمونه تخریب سرمایه اجتماعی و روحیه ملی را متاسفانه همین روزها در افغانستان دیدهایم. کاش عبرت بگیریم!
پزشكان گيل
فرستادن نامه به این نویسنده | همهی نوشتههای پزشكان گيل