بهزحمتش میارزد؟!/ دکتر امید زرگری
بدست پزشكان گيل • 9 ژوئن 2010 • دسته: صفحه آخرصفحهی آخر (۲)
روز جمعه است و سردبیر اولتیماتوم دادهاند که آخرین مهلت است برای نوشتن. سارتر گفته «انسان یا مینویسد یا زندگی میکند، اما هیچگاه این دو را توامان انجام نمیدهد.» ما هم که هدایت نیستیم برای سایهی خودمان بنویسیم، بنابراین ناچاریم این صبح جمعه را ساعاتی از زندگی چشمپوشی کنیم. گفتیم ساعت؛ خیلی کنجکاویم بدانیم کدام نامردی به این شیی کذایی پول داده تا اینطور سریع سپری شود و ما را پیر کند. این آدمیزاد در طول زندگی خود اختراعات بهدردنخور و اعصاب خردکن زیاد داشته است؛ یکیش همین ساعت و زمان است. دومیش هم آینه است. وقتی این دو با هم تبانی میکنند، بدجوری حال آدم را میگیرند. از آن طرف از خودمان پرسیدیم اصلاً بهدردبخورترین اختراع یا ابداع بشر چه بوده است؟ برای مدت مدیدی چیزی به مغزمان خطور نکرد. بعد هم اولین چیزی که به ذهنمان رسید همین روز جمعه یا بهطور عام روز تعطیل بود!
… اگر این روز جمعه نبود، آن «سبکی یا سنگینی تحملناپذیر هستی» بدجوری دخل آدم را میآورد. اینطوری حداقل این بار را قسطی بهدوش میکشیم و تا هفتهی بعد خدا بزرگ است! این روز جمعه برای هر کس یک معنی دارد؛ از خواب تا لنگ ظهر گرفته، تا چلوکباب، تا زدن به طبیعت و ماهیگیری و غیره… اما تقریباً یک وجه مشترک هم برای همه دارد و آن کسالت عصر جمعه است. از ما بپرسید میگوییم این کسالت عصرگاهی یک دلیل بیشتر ندارد و آن هم نزدیکتر شدن به صبح شنبه است! قبول ندارید از بچهی مدرسهایتان بپرسید! در واقع باز هم کار، کار همان ساعت منحوس است!
… اما بهتر از جمعه، نوروز است. خداوند نور به قبر جمشید شاه بزرگ ببارد که اسباب این تعطیلی مفصل را فراهم ساخت! نوروز زندگی ما را سالانه قسطبندی میکند و کلی هم برای خود آیین سرگرمکننده دارد که مدتی همه را مشغول میکند. مطبوعاتیها هم از چند هفته قبل به استقبالش میروند و سالهاست که در مورد این نوروز مینویسند؛ از اینکه ماهی قرمز مثلاً سر سفرهی هفتسین چه میکند و اصلاً باید باشد یا نباید باشد، تا اینکه هر کدام از این «سین»ها چه خاصیتی دارند که صدها بار شنیدهایم و بعضیها دوست دارند هر سال باز بشنوند و بعد هم بیجهت یاد گذشتهها بیافتند و هی افسوس بخورند! نمیدانم کدام فیلسوفی بود که گفت «بابا جان! گذشته اصلاً نگذشته است! گذشته حتی هنوز نیامده است!»
بحث فلسفی بهکنار، این تعطیلی بزرگ سالانه فرصتی است مناسب برای انجام خیلی کارها. مهمترین این کارها، هیچ کار نکردن است که هزاران خاصیت دارد. (بیجهت نیست که ما اساساً از نوجوانی شیفتهی شخصیت «ابلوموف» بودیم!) بهاعتقاد ما هیچ کار نکردن خیلی بهتر از هیچ کار کردن است، همانطور که هیچ ننوشتن بهتر از هیچ نوشتن است و هیچ نگفتن بهتر از هیچ گفتن است و قس علیهذا.
… بگذریم، داریم بیش از نیاز مایه میگذاریم!… قصد داشتیم چند کتاب هم برای نوروزتان معرفی کنیم، اما واقعیت این است که تازگیها هیچ کتاب دندانگیری نخواندهایم! البته بهقدر یک اسکادران کتاب نچسب خواندهایم، اما نام هیچکدامشان را نمیبریم چرا که شاید از نفهمی خودمان بوده که از آنها خوشمان نیامده است… بهناچار برگشتیم بههمان دوراس محبوب خودمان و «باران تابستان» را که مدتی بود خریده بودیم و نخوانده بودیم، خواندیم.
اصولاً برخی نویسندهها هستند که خواندن و درک آثارشان سخت است، مثل پروست. برخی دیگر هم هستند که بهراحتی میتوانند بخوانیدشان، اما دریافتنشان چندان ساده نیست؛ دوراس از جملهی آنهاست. مثل باغی میماند که تکتک درختانش را میشناسید اما درِ باغ هنوز به رویتان گشوده نشده و حظی از آن نمیبرید. اینجور مواقع باید قدری سرسختی کنید و آنقدر دور و بر باغ بپلکید تا روزنهای پیدا کنید… باقی کار آسان است.
کلام را خلاصه کنیم. چند خطی از این کتاب عیناً نقل میکنیم تا خود تصمیم بگیرید که آیا بهزحمتش میارزد یا خیر؟! ضمناً عیدتان هم مبارک!
… پدر: تو میگویی: بهزحمتش نمیارزیده.
ارنستو: بله، نمیارزد.
مادر: قصهات را میتوانی ساعتها کش بدهی.
سکوت.
ارنستو: قارهها، حکومتها، اقیانوسها، رودها، فیلها، کشتیها، … هیچچیز بهزحمتش نمیارزد.
خواهر: موسیقی…
نگاه ملایمی دارد ارنستو ضمن جواب دادن.
ارنستو: بهزحمتش نمیارزد.
پدر: کمی توضیح بده… اینکه میگویی بهزحمتش نمیارزد، حوصلهی آدم را سر میبرد…
ارنستو: توضیح دادنی نیست. گفتنش هم بهزحمتش نمیارزد، اصلاً.
دکتر امید زرگری
متخصص پوست
نشانی: رشت، گلسار، بلوار سمیه، پارس کلینیک، واحد ۵۰۲، تلفن: ۷۲۲۷۵۲۰
Website: http://www.iranderma.com/
Email: ozargari@iranderma.com
باران تابستان
مارگریت دوراس
برگردان: قاسم روبین
انتشارات نیلوفر، ۱۳۸۷
۱۵۲ ص، ۲۴۰۰ تومان
پزشكان گيل
فرستادن نامه به این نویسنده | همهی نوشتههای پزشكان گيل