پزشکان گیل

ماهنامه جامعه پزشکی گیلان

به کجا چنین شتابان… (۲)/ دکتر علی نیک‌پور

بدست • 19 ژوئن 2010 • دسته: یادداشت

اشاره: این مقاله دومین یادداشت از سری «به کجا چنین شتابان است…». مقاله‌ی نخست در هفته‌نامه‌ی «پزشکی امروز» منتشر شده است.
داستان طب و طبابت در این دیار داستان غریبی است که علی‌رغم همه‌ی نوشتارها و انتقادات، کمتر تحول محسوسی در روحیات و عملکردها پدید می‌آید. جراید صنفی متعددی که خوشبختانه در سنوات اخیر به‌آسانی در دسترس اهل فن قرار می‌گیرد، حاکی از تذکرات عدیده در رعایت اخلاق و اصول معنویات است. به‌عنوان مثال، بارها شاهد مقالات ارزشمند همکار فرهیخته جناب دکتر دوگونچی در همین نشریه‌ی وزین بوده‌ایم که آخرین آن با عنوان «میراث دکتر کنوک» در شماره‌ی ۷۴ «پزشکان گیل» نمونه‌ی بارز آن است.
نمی‌دانم چرا و چگونه چنین شده‌ایم. باورکردنی نیست که در فاصله‌ی روزگارانی نه‌چندان دور معنویت آن‌چنان رنگ ببازد که امروزه باید با چراغ گرد شهر گشت و یافت. پی ‌بردن به علت این ناهنجاری‌ها مستلزم مطالعه و دقت و کسب تجربه در جامعه‌شناسی این رویدادها و پدیده‌های موجود است. در نشست‌های اتفاقی با همکاران قدیم و جدید رای اکثریت بر صحت مطالب مطرح شده است که همانند سوهانی همواره صیقل روح را آزرده و خدشه‌دار کرده و خروج از آن نیازمند همتی است همگانی که لاجرم درگیر شدن همه‌ی آحاد جامعه‌ی پزشکی از صدر تا ذیل را می‌طلبد.
نگاهی گذرا به عوامل زیر شاید دیدگاه فردی بوده و چه‌بسا عزیزان خوشفکری با نظرات جامع و وسیع‌تر به آن نگریسته و با شکافتن موضوع و ارایه‌ی نظرات گوناگون نسبت به تغییر وضع موجود تاثیرگذار باشند.

دغدغه‌های اقتصادی
شاید بزرگ‌ترین دلیل چنین رویکردی عدم امنیت اقتصادی است. پزشک با دارا بودن بهره‌ی هوشی بالا و تحمل مشقات فراوان دوران تحصیل، خود را با کسانی مقایسه می‌کند که بدون دغدغه‌ی شغلی، صاحبان اصلی اقتصادند. این همسان‌نگری اگرچه می‌تواند قیاس مع‌الفارق باشد، ولی به‌هرحال نمی‌شود مرز مشخصی بین دو گروه ایجاد کرد.
از سوی دیگر، از آن‌جایی که نام پزشک از نظر مالی نزد عوام همواره به‌عنوان طبقه‌ای متمایز مطرح است، لذا بیشتر مورد بهره‌برداری ارایه‌دهندگان خدمات سطوح مختلف قرار می‌گیرد. بنابراین بار مالی شدیدی که بر زندگی اکثر همکاران به‌ویژه پزشکان عمومی سایه می‌افکند، موجب می‌شود تا برای رسیدن به هدف و ایجاد ترازی مطلوب در جامعه و مقایسه‌ی حداقل امکانات با سایرین، زمینه‌ی انحراف ولو اندکی در زوایای کاری به‌وجود آید.
کسب درآمدهای منطقی هیچ‌گاه زیانی به قداست شغلی وارد نمی‌سازد، بلکه روی سخن با پاره‌ای از امور است که از جنبه‌های معقول خارج می‌شود و موجب وهن معنویت حرفه‌ای می‌گردد. تحمیل مراجعات مکرر به بیماران و ایجاد بار مالی ناخواسته و خصوصاً انجام خدمات غیرلازم می‌تواند موجبات عدم اعتماد و رضایت بیمار را نسبت به پزشک فراهم سازد. شکی نیست که مراجعه‌ی رنجوری دردمند به طبیب خود، ناشی از اعتماد قلبی نسبت به اوست، بنابراین ایجاد هرگونه شایبه‌ای که چنین ساختاری را دچار ضایعه کند، سبب فاجعه‌ای بزرگ می‌شود و در نهایت لغزش در چنین رابطه‌ای می‌تواند به انفصال و انفکاک مبدل گردد.
هم و غم پزشک باید تسکین درد و رنج انسان‌ و احترام به شخصیت انسانی او باشد. دل‌مشغولی پزشک به اموری غیر از طبابت مانند سرمایه‌گذاری‌های مختلف چنان‌چه در رابطه با حرفه‌اش بوده و برای ارتقای سطح کیفی درمان باشد، موجب رشد و اعتلای درمان می‌شود و علاوه بر حسن اندیشه در جذب کثیری از نخبگان، از هرج و مرج وضعیت درمان خواهد کاست و تاثیر مطلوبی خواهد داشت. ولی متاسفانه تعداد محدودی از فعالیت‌های اقتصادی که ساختاری غیر از موارد اخیرالذکر دارد، به‌دلیل نوع کار، شایسته‌ی ‌گروهی نیست که باید از دانش بالای خود برای فرونشاندن آلام و رنج‌های نیازمندان بهره برند.

نوع برخوردها
برخوردهای آمرانه و طلبکارانه‌ی گروهی بسیار اندک از جامعه‌ی پزشکی نیز زیرساخت علم و معرفت را خدشه‌دار می‌کند. برخی از همکاران اعتراض نیازمندان را با حرکتی تهاجمی پاسخ می‌گویند؛ نیازمندی که بیمار است و بر او حرجی نیست و از آن‌جا که در ارتباط خود نارساست، نمی‌تواند مکنونات قلبی خود را بازگو کند.
آرامش شرط اول حرفه‌ی پزشکی است و نرمش پزشک عالی‌ترین هدیه. بنابراین هرگونه برخورد آمرانه و خشونت‌بار اثراتی بر جای می‌گذارد که خاطره‌اش ممکن است سال‌ها باقی بماند.

تجویز بی‌رویه‌ی داروها
سرانه‌ی مصرف دارو در کشور ما از سایر کشورهای جهان بیشتر و بی‌رویه‌تر است. این آمار و ارقام غیرمتعارف از تجویز و مصرف دارو که به جهانیان عرضه می‌شود، سزاوار جامعه‌ای نیست که پزشکان آن از سایر همتایان خود در سایر ملل باهوش‌تر و حاذق‌ترند و بیشترین پزشکان مهاجر به کشورهای غربی را نسبت به سایر ملت‌ها تشکیل می‌دهند و هر روز شاهد بروز و ظهور اعمال خارق‌العاده از چنین افتخارآفرینانی در داخل و خارج از کشور هستیم.
ارایه و دریافت بدون نسخه‌ی دارو توسط شهروندان ایرانی به فرهنگ عمومی مرتبط است و باید از طریق رسانه‌های جمعی تبلیغ و تبیین شود، ولی روی صحبت با همکارانی است که بدون ضابطه‌ی خاص داروهای غیرضروری تجویز می‌کنند و موجب بسط و اشاعه‌ی چنین تفکری می‌گردند که پزشک خوب آن است که داروی بیشتری نسخه کند.
واقعاً چند درصد از داروهایی که نوشته می‌شود هیچ‌گونه تاثیری بر روند بیماری ندارد و فقط برای خالی بودن عریضه و رفع تکلیف است؟ تجویز این‌همه داروهای تزریقی سرپایی نابه‌جا همراه با مصرف سرم‌های رنگا‌رنگ که جایگاه اصلی آن‌ها بیشتر در بیماران بستری است، در بهبود بیماران چه تاثیر مثبتی دارد؟

رقابت‌های غیرمنطقی
زیر پا گذاشتن حرمت‌های انسانی که بعضاً مشاهده‌ی آن تداعی نوعی کم‌لطفی در حق انسان‌ها و بی‌اعتنایی به انسانیت آن‌هاست، جلوه و نمایش عینی واسطه‌گری مریی و نامریی در مراکز درمانی است. گماشتن فرد یا افرادی برای هدایت بیمار به مراکز خصوصی پاراکلینیک یا بستری مورد نظر و مخدوش کردن قداست ذاتی حرفه‌ای که گاه آش آن‌قدر شور است که خان هم آن را می‌فهمد! این هشداری است برای خود بیمار و اطرافیان او که وقتی حرمت همکار نفی می‌شود، بر ما چه خواهد گذشت.
دریافت تعرفه‌های بیشتر از معمول (گران‌فروشی) یا کمتر از مرسوم (نرخ‌شکنی) جلوه‌ی دیگری از این ناهنجاری‌هاست. دریافت تعرفه‌ی پایین اگر به احترام بیمار و نیازمندی‌های او باشد عملی است بسیار انسانی و درخور توجه که بالطبع بسط آن در انجام خدمات جنبی نیز باید جامعیت و عینیت پیدا کند، ولی چنان‌چه برای شکست رقیب باشد موجب خسران خواهد بود.

بی‌احترامی به همکاران
تفاخر به جامعه و عدم رعایت حقوق دیگران نیز از مقوله‌های ناهنجاری‌هایی است که حتی به‌نوعی در عدم پذیرش ارجاعات همکاران محترم نیز مشهود است. متاسفانه از طریق مسوولین پذیرش برخی مطب‌ها چنین پدیده‌ای با توجیهاتی نظیر «وقت پزشک پر است»، «از این نامه‌ها زیاد می‌رسد» یا «ارجاع باید از طرف پزشک متخصص انجام شود» هر از چند گاهی مشاهده می‌شود که سبب می‌شود حریم همکار به فراموشی سپرده ‌شود. وقتی افراد صنوف مختلف برای همتایان خود قایل به احترام خاصی هستند، همکاران پزشک می‌باید به‌عنوان نماد شخصیت و شغل پیامبرگونه‌ی خود بیش از دیگران مسایل ارتباطی را رعایت کنند.

اعتماد بیماران
گفتار نابی است که: «اگر می‌توانی به بیمار کمک کن، و اگر نمی‌توانی به او ضرر نرسان.» بنابراین صرف کسب درآمدهای کلان ناشی از حضور در انجام اعمالی خاص که گروهی فاقد تخصص آن هستند، علاوه بر تحمیل بار مالی فراوان، موجب نقص عضوهای مختلف کوچک و بزرگ شده و متاسفانه از اعتماد و نیاز بیماران سوء‌استفاده می‌شود.
همه‌ی ما باید منادی احترام به شخصیت و حافظ منافع جسمی و روانی بیماران باشیم. از اعتمادشان نسبت به خود بهره‌ی کافی بریم و روح چنین جلوه‌ای را به بهترین وجهی اعتلا بخشیم. پزشکان تنها گروه از خانواده‌ی بزرگ جامعه هستند که همه‌ی آحاد آن بدون دغدغه و ابهامی خود و خانواده‌اش را به آنان می‌سپرند و سلامتی‌شان را با توکل به یکتای مطلق ازلی از او طلب می‌کنند. مبادا در انجام وظایف خود کوتاهی کنیم و اسباب تشویش اذهان‌شان را فراهم نماییم. تحمیل هزینه‌های گزاف در انجام خدمات جنبی اجباری و خدمات بعضاً غیرلازم فقط برای کسب درآمد بیشتر- که خوشبختانه در گروهی بسیار اندک دیده می‌شود- نشان از بی‌توجهی نسبت به چنین اعتمادی است.

کم‌کاری در مراکز دولتی
عدم احساس مسوولیت در پذیرش و درمان بیماران، خصوصاً در مراکز دولتی، دغدغه‌ای است پایدار که نیاز به دگرگونی خاص دارد. عدم رسیدگی به‌موقع، بلاتکلیفی بیمار روی تخت، طولانی شدن بررسی‌ها و بعضاً به تعویق افتادن فواصل درمان و در نتیجه بی‌تابی و ناشکیبایی بیمار و نهایتاً دعوت به مراکز خصوصی و قس علی‌هذا…!

حرف آخر: یاد بزرگان
احساس مردم این است که پزشک با لمس نبض باید احساس قلبی بیمار را دریابد و به آن توجه نماید. مطالعه‌ی سرگذشت پزشکانی که سال‌های ماضی مشاور و یاور مردم بودند و اکنون در سرای جاویدان‌اند و همواره یاد و خاطرشان در اذهان پابرجاست و آنانی که حضورشان در جمع خانوادگی جامعه موجب اعتلای روحیه است و علی‌رغم همه‌ی نقایص و کمبودها، نفس مسیحایی‌شان آرام‌بخش دل‌های رنجور است باید در یادها زنده باشد.
همه‌ی ما باید ستایشگر آن‌هایی باشیم که امروز واقعاً اسطوره‌اند و یاد و خاطره‌شان هیچ‌وقت از تار و پود زندگی‌مان جدا نمی‌شود. جاودانگی گذشتگان نشان از زنده بودن نام‌شان است که اگر جز آن بود مسلماً نام‌شان به نکویی برده نمی‌شد.
جز نام چیز دیگری ماند در این جهان
یا نام نیز می‌رود از یاد روزگار؟

دکتر علی نیک‌پور
نشانی: رشت، خیابان مطهری، نبش خیابان انقلاب
تلفن: ۲۲۳۴۱۳۳

برچسب‌ها: ٬ ٬

دیدگاه خود را بیان کنید.