پزشکان گیل

ماهنامه جامعه پزشکی گیلان

تهاجم فرهنگی یا فرهنگ‌سازی مدرن؟/ دکتر علی ارغوان نجفی

بدست • 8 سپتامبر 2010 • دسته: یادداشت

در یکی از آخرین شماره‌های هفته‌نامه‌ی وزین «ایراندخت» که متاسفانه توقیف شد، مقاله‌ای چاپ شده بود با عنوان «خانه‌ی سبز یا ویکتوریا» که به مقایسه‌ی سریال‌های باارزش دهه‌های گذشته‌ی صدا و سیما (به‌طور مشخص «خانه‌ی سبز» با بازی مرحوم خسرو شکیبایی) و سریال‌های پرطرفدار امروزی شبکه‌های برون‌مرزی (به‌طور مشخص «فارسی ‌وان» و سریال «ویکتوریا») می‌پرداخت: این‌که چطور در آن سال‌ها سریال‌هایی مانند «خانه‌ی سبز» با دیالوگ‌هایی هر چند نامتعارف اما گوشنواز و دلنشین در جهت ارتقای فرهنگی خانواده‌ها ساخته می‌شد، به‌طوری‌که در ساعات پخش آن سریال‌ها خلوت شدن خیابان‌ها محسوس بود، اما در این سال‌ها نه‌تنها سریال‌های وطنی (همچون سایر برنامه‌های صدا و سیما) مورد اقبال عامه‌ی مردم نبوده‌، بلکه شاید دافعه‌ی آن‌ها باعث رونق بازار کاذب تلویزیون‌های بیگانه اما دوست‌نما بوده ‌است که کالایی ‌چندان متناسب با فرهنگ ما برای عرضه نداشته‌اند.
در همان شماره از ایراندخت به شبکه‌ی فارسی وان نیز به‌عنوان زیرمجموعه‌ای از مجموعه‌ی رسانه‌ای «استار» متعلق به «نیوز کورپوریشن» اشاره‌ای شده بود. مقر شبکه‌ی فارسی ‌وان در هنگ‌کنگ قرار دارد و اداره‌ی مرکزی نیوز کورپوریشن در نیویورک واقع است و مالک آن نیز کسی نیست جز روبرت مرداک، غول رسانه‌ای یهودی‌الاصل آمریکایی– استرالیایی که مالک بیش از ۱۰۰ روزنامه در سراسر جهان (از جمله «دیلی تلگراف»، «وال ‌استریت ژورنال»، «‌سان»، «تایمز»، «ساندی ‌تایمز»، «نیویورک پست» و «تایمز لندن») و صاحب مجموعه‌ی فیلم‌سازی «فاکس قرن بیستم» و شبکه‌های تلویزیونی «فاکس» در آمریکا و «اسکای» در انگلستان است.
حال این سوال به ذهن می‌رسد که چرا چنین امپراتوری رسانه‌ای به ایجاد شبکه‌ی تلویزیونی به زبان مادری برای مردم افغانستان («طلوع») و ایران (فارسی وان) علاقه‌مند شده است؛ شبکه‌هایی که اصلاً سیاسی نیستند و هدف‌شان نیز سودآوری اقتصادی به‌نظر نمی‌رسد، زیرا در شروع کار هیچ‌گونه تبلیغی (به‌عنوان اصلی‌ترین منبع درآمد برای شبکه‌های تلویزیونی) در فارسی وان به چشم نمی‌خورده و تنها در این اواخر تبلیغاتی بسیار کم‌حجم‌تر از سایر شبکه‌ها داشته است. شاید راحت‌ترین پاسخ‌ همان تئوری توطئه و هجوم فرهنگی باشد.
شبکه‌ای که در کمتر از یک سال پیش با دوبله‌هایی فاجعه‌بار کار خود را آغاز کرد، اینک با سریال‌های کره‌ای و کلمبیایی و البته ارتقای سطح دوبله‌ی خود، نه‌تنها میهمان دایمی و هرروزه‌ی بسیاری از خانه‌های ایرانیِ در امان مانده از پارازیت شده است،۱ بلکه به‌جرات می‌توان گفت باعث ارتقای کیفی و افزایش رقابت بین شبکه‌های دیگر فارسی‌زبان مثل TV Persia، MBC Persia و GEM نیز شده و تنها شبکه‌ای که خود را بی‌رقیب می‌داند و نیازی به هیچ‌گونه رقابت و مقابله از نوع سالم ندارد، صدا و سیمای خودمان است.
یادش به‌خیر، در سال‌های کودکی‌مان هر نظرخواهی و مصاحبه در مورد کیفیت برنامه‌های صدا و سیما با یک جواب کلیشه‌ای پاسخ داده می‌شد که: «باید آموزنده باشد!» حالا یا مردم ما علاقه‌ی خود را به آموزش دیدن از دست داده‌اند که تنها به فیلم‌ها و سریال‌های سرگرم‌کننده روی می‌آورند۲ یا صدا و سیما علی‌رغم ادعای خویش، نه آموزگار خوبی بوده و نه حتی سرگرم‌کننده‌ی خوبی!
وقتی به‌عنوان مثال از سریالی مانند «دایی‌جان ناپلئون» که علی‌رغم سرگرم‌کننده بودن، ریشه در باورهای سنتی (از جمله توهم توطئه: «کار کارِ انگلیسی‌هاست») دارد و باورهای خرافی مردم را به هجو و تمسخر می‌گیرد با القاب «مستهجن» و… یاد کنیم، از سریال‌هایی مانند ویکتوریا و «همسایه‌ها» و… که تنها بر اساس مثلث و مربع عشقی و رقابت زن و مرد در جذب جنس مخالف شکل‌ گرفته و چندان تناسب فرهنگی با جامعه‌ی کنونی ما ندارد باید به چه عنوان یاد کرد؟ باز جای شکرش باقی است که دست‌اندرکاران این شبکه، در راستای همانند‌سازی فرهنگی، صحنه‌های مبتذل را سانسور کرده‌اند و ظاهراّ همین هم برای خانوادگی کردن سریال‌ها کافی بوده است! البته نباید بر مردم خسته از مشقات روزانه خرده گرفت که بعد از یک روز کاری، خواهان ساعتی آرمیدن و تفریح و سرگرمی و چشم و گوش سپردن به امواج آسمانی ماهواره هستند، اما در عین‌حال باید از اثرات درازمدت فرهنگی بر خانواده‌های ایرانی هم بیمناک بود.
کاری به سیاست نداریم (و حتی به این هم کاری نداریم که مردم در بهترین حالت با کنار هم گذاشتن اخبار این‌سو و آن‌سوی آب در پی آن‌اند در این بینابین راهی به حقیقت بیابند، چرا که به هر دو بی‌اعتمادند) اما در امور فرهنگی هم علی‌رغم ادعای مسوولان، در این سال‌ها جز رکود و پسرفت (اگر نگوییم دافعه) در زمینه‌ی فرهنگ و هنر، از جمله سینما و نیز فراگیرترین ارگان فرهنگی جامعه یعنی صدا و سیما، چه داشته‌ایم؟ صدا و سیمایی که خالق سریال‌هایی چون «سربداران» و «هزاردستان» و «امام علی» بوده و اینک امیدوارکننده‌ترین سریالش، «آشپزباشی»، با کارگردان و بازیگران حرفه‌ای، آن‌قدر کشدار و آبکی از آب درآمده که در بیننده چندان رغبتی برای دنبال کردن برنمی‌انگیزد.۳
رعایت نشدن قانون کپی رایت در ایران و وجود شبکه‌ی گسترده و قوی پخش فیلم‌های خارجی روز جهان به‌طور زیرزمینی (و در سال‌های اخیر با زیرنویس قابل قبول فارسی) موهبتی برای فیلم‌دوستان ایران فراهم کرده است تا به فیلم‌ها و سریال‌های محبوب و پرطرفدار تلویزیون‌ها و سینماهای جهانی که سال‌ها محروم از دیدن‌شان بوده‌اند، گاه با کمتر از یک هفته فاصله از اکران سینمایی یا پخش تلویزیونی آنان، دسترسی داشته باشند. گذشته از فیلم‌های هالیوودی، اسکاری و فیلم‌های هنری منتخب جشنواره‌های هنری اروپا و آمریکا، پخش سریال‌های محبوبی چون “Lost” (یا «گمشدگان» که همزمانی پخش فصل آخر آن با سخنرانی باراک اوباما، باعث تغییر ساعت سخنرانی او شد!)، «۲۴»، «فرار از زندان»، «زنان خانه‌دار افسرده» و… (که امیدوارم در مجالی دیگر به آن‌ها بپردازم) در این سال‌ها منبعی غنی از سریال‌هایی خوش‌ساخت، پرکشش، دیدنی و گاه پرمغز نیز برای علاقه‌مندان فراهم کرده است؛ سریال‌هایی که بسیاری از آن‌ها نه‌تنها خلاف شوون سنتی و ایرانی ما نیستند، بلکه جنبه‌ی انتقادی آن‌ها از سیاست‌های روز آمریکا (در عین قهرمان‌پردازی سینمایی) گاه برای صدا و سیمای ما نیز جذاب بوده و زمزمه‌هایی از پخش یا اکران برخی از آن‌ها، از جمله فرار از زندان و حتی Lost و ۲۴ نیز شنیده شده است.۴
در روزگار جدید که جنگ رسانه‌ای و ارتباطات از شکل سنتی خود خارج شده و هیچ مرز و فیلتری نمی‌تواند مانع اطلاع‌رسانی و کسب اطلاعات در هیچ نقطه ای از دنیا شود و در عین‌حال مجاری رسمی چندان سابقه‌ی خوبی در جذب مخاطبان به‌ویژه نسل جدید نداشته‌اند، باید این واقعیت را پذیرفت که مقابله با مللی که علی‌رغم نداشتن سابقه کهن فرهنگی خود را سرآمد جهان می‌دانند آسان نیست؛ مللی که سعی در القای فرهنگ و باورهای خود به‌عنوان فرهنگ برتر دارند و با در دست داشتن پیشرفته‌ترین ابزارهای تکنیکی و نویسندگان و فیلم‌نامه‌نویسانی که خلاقیت و نبوغ خود را در خدمت سرمایه درآورده‌اند،۵ اگر نگوییم جنگ، به تجارتی تمام‌عیار دست زده‌اند تا هم سایر فرهنگ‌ها را تخریب و تخطئه کنند و هم با سود میلیاردی حاصل از فروش فیلم‌های خود، در ناخودآگاه ملت‌ها رسوخ کنند.
نمی‌دانم با دیدن فیلم «آواتار» که اخیراً پرفروش‌ترین فیلم تمام دوران سینما شده، چه احساسی به شما دست داده است. فیلم روایتگر داستانی تخیلی از سیاره‌ای تخیلی است، اما کلیت داستان دقیقاً منطبق با بلایی است که مهاجران (مهاجمان) به قاره‌ی آمریکا بر سر بومیان سنتی آن‌جا یعنی سرخ‌پوستان آورده‌اند. پس از دیدن این فیلم به شوخی می‌گفتم سال‌های زیادی از بلاهایی که آمریکاییان (صاحبان جدید آمریکا) بر سر سرخ‌پوستان آورده‌اند نگذشته و هنوز آن وقایع از خاطره‌ها نرفته اما جالب است که در سالیان اخیر هر فیلمی که در تصویر کشیدن این جنایات و مظلومیت سرخ‌پوستان ساخته می‌شود (از جمله «با گرگ‌ها می‌رقصد» و همین آواتار) هم کلی جایزه از جشنواره‌ها می‌گیرد و هم بسیار پرفروش می‌شود. گویی آمریکایی‌ها با دیدن و یادآوری جنایات اسلاف خود هم کلی خوش‌به‌حال‌شان می‌شود و هم احتمالاً اشک می‌ریزند، ولی در عین‌حال تفاوت چندانی در نگاه و رویه‌‌ی برتری‌جویانه‌شان‌ در برابر سایر ممالک دیده نمی‌شود!
این نوشته را نه در جهت تبلیغ شبکه‌ها و فیلم‌های مطرح شده نوشته‌ام و نه در جهت تخطئه‌ی کلی آن‌ها (و امیدوارم در مجالی دیگر به معرفی آن‌چه از نظر این حقیر ارزشمند و لایق صرف وقت است، بپردازم). این نوشته تنها به‌منظور تحذیر و نگرانی از آن ‌چیزی است که ناخودآگاه و خزنده در اطراف‌مان در جریان است و شاید زمانی به اثرگذاری آن بر جامعه و فرهنگ‌مان پی ‌ببریم که برای جبرانش دیر شده باشد. شاید با گزینش و انتخاب هشیارانه و حداقل با راهنمایی و جهت‌دهی به علایق فرزندان‌مان، بتوانیم در کنار آموختن از نکات مثبت توفان و سیل اطلاعاتی که بر سرمان هوار شده است، آن‌چه را که از سنن و ملیت‌مان باقی مانده یک‌سره به فراموشی نسپریم و دور نریزیم. چند ماه قبل دیدم پسر سه ساله‌ام از بس در خانه‌ی این و آن و دوست و فامیل سریال‌های کره‌ای دیده است، بر اسباب‌بازی‌هایش اسم‌های کره‌ای از قبیل «کون ‌چون» و «کیم ‌سون» و… می‌گذارد!

۱٫ جالب این‌که فارسی وان از گزند امواج پارازیت نیز در امان مانده‌ است؛ گویی پارازیت برای شبکه‌هایی دیگر است و این شبکه‌ که در ابتدا از سوی دولتمردان به رواج ابتذال فرهنگی و شیطان‌پرستی متهم بود، اکنون هیچ اشکالی ماهوی ندارد.
۲٫ از فروش فیلم‌های سینمایی در سال‌های اخیر می‌توان پی ‌برد که معدود فیلم‌های پرفروش همگی در ژانر کمدی بوده‌اند و فیلمی سراسر لودگی و لمپنیسم مثل «اخراجی‌ها» رکورد فروش را شکسته است.
۳٫ گویی سریال آشپزباشی تنها برای به‌رخ کشیدن آشپزی ایرانی در مقابل سریال کره‌ای «یانگوم» ساخته شده است. البته اگر پخش جهانی آن سریال موجب تبلیغ گسترده برای غذاهای کره‌ای شده، در بدل ایرانی آن ظاهراً تنها در راستای ترویج ضرب‌المثل «آب بستن به غذا» در آشپزی، به سریال نیز آب بسته شده است تا نوعی از آشپزی سنتی ایرانی به‌خاطر آید!
۴٫ سریال فرار از زندان حتی به‌صورت دوبله از شبکه‌ی رسمی رسانه‌های تصویری پخش شده که اخیراً شبکه‌ی فارسی وان، ظاهراً با همان دوبله‌ی دوبلورهای داخلی، این سریال را در نوبت پخش قرار داده است!
۵٫ فیلم «۳۰۰» یادمان نرفته است و جالب آن‌که این «فرهنگ‌های برتر»، علی‌رغم انتقادها و اعتراف‌های گه‌گاهی به گناهان خود، باز در نهایت بر طبل برتری اخلاقی و انسانی و حقانیت خود می‌کوبند.

دکتر علی ارغوان نجفی
دندانپزشک
نشانی: رشت، خیابان امام خمینی، جنب گیلان اسپرت، ساختمان زیبا، تلفن: ۲۲۳۳۹۹۷
Email: aanajafi@yahoo.com

برچسب‌ها: ٬

۲ دیدگاه »

  1. به نظر من سریالها بسیارخوب بوده ومن که یک مادر هستم معتقدم که ما بایدبه فرزندانمان راه درست زندگی کردن رابیاموزیم نه
    پنهان کردن واقعیتهای وجودانسان وحتی روابطی که درهراجتماعی وجودداردوتنهاشکل آنها مختلف است چون مادرزمانی زندگی میکنیم که جهان با وجوداینترنت به یک دهکده ی جهانی تبدیل شده وبچه ها وجوانهای ما با داشتن ماهواره واینترنت وگوشیها ی
    موبایل همه چیزدر دسترس دارند پس بیاییم به جای سخت گیریهای بیجا به جوانهاوبچه هاراه درست رابوسیله ی فیلمهایی که
    درهرکدام واقعیتی وجوددارد که ممکن سرراه همه قراربگیردراه درست رانشانشان بدهیم وبااشاره به نکات مثبت فیلم کاری کنیم که ازانها عبرت بگیرند

  2. مادر گرامی (این عنوان را نه از جهت زیاد کردن سنتان، بلکه برای تاکید بر مادر بودنتان که خود عنوان کرده‌اید انتخاب کردم. وگرنه همه می‌دانند که سن خانم‌ها هیچگاه زیاد نخواهد شد!)
    بحث را با یک مثال آغاز می‌کنم و امیدوارم صادقانه به آن پاسخ دهید.
    نمی‌دانم پسر دارید یا دختر؛ آیا شما بارداری قبل از ازدواج را جزو واقعیت‌های وجود انسان می‌دانید و آنرا برای دختر خود می‌پسندید؟ آیا اگر پسر نوجوان شما با زنی مطلقه وبا فرزندانی بزرگ‌تر از خودش یا همسن مادرش رابطه داشته باشد شما با «سخت گیریهای بی‌جای خود» مانع آن‌ها خواهید شد؟ وقتی در چند سریال (خواستید آدرس هم می‌دهم) دختر نقش مثبت پیش از ازدواج باردار می‌شود و تنها مخالف این موضوع یا نقش منفی است یا از سوی دیگران با عنوان‌های امل وسنتی وعقب افتاده تلقی می‌شود، و در پایان پی به اشتباه خود می‌برد، پسر و دختر منو شما چه باید بیا موزد؟ آیا این‌ها جزو آن فرهنگ جهانی است که می‌گویید؟ من حتی در مقاله‌ام قانون کلی صادر نکرده‌ام و تنها هشدار داده‌ام. من هم در خانهٔ خودم واطرافیانم فارسی وان دیده می‌شود؛ اما من آنرا به عنوان واقعیتی مکروه پذیر فته‌ام و حتی ترجیح می‌دهم پسر ۴ ساله‌ام برخی بر نامه‌ها را نبیند، نه آنکه آن‌ها را «بسیار خوب» بنامم. منکر سریالهای بسیار زیبایی چون ۲۴ هم نیستم (که استثنا است).
    من نسبت به تغییر و نابودی آن اندکی از فرهنگ محجوبانهٔ ما که باقیست بیمناکم و می‌دانم که حتی در بسیاری از ممالک دنیا (حتی آمریکا و اروپا) ودرعموم خانواده‌های آن‌ها هنوز مسائلی چون ازدواج امری مهم (اگر نگوییم مقدس) است، هنوز ارتباط یک مرد یا زن متاهل با دیکری امری نکوهیده است و اینگونه مسائل شاید تنها در سریالهای پیش و پا افتاده (که هیچ ارزش سینمایی هم ندارند) ترویج می‌شوند. (به عنوان مثالی خوب شما را به سریال زنان خانه دار افسرده ارجاع می‌دهم که هم آمریکاییست و هم پخش جهانی دارد)

دیدگاه خود را بیان کنید.