برای این ماه چه کتابی پیشنهاد میکنید؟/ در دیار شهریاران/ احمد علیدوست/ دکتر نصرتالله آصفپور
بدست پزشكان گيل • 11 ژانویه 2011 • دسته: کتاببا چاپ و نشر هر کتاب، اندوختههای نویسندهی آن به خواننده انتقال مییابد و اگر پذیرفتنی و بهاندام باشد، دانایی و فرهنگ جامعه قد میکشد و توانا میشود. دکتر عباس میلانی، نویسندهی توانای کتاب «نامآواران ایران»، بهنقل از امبرتو اکو میگوید: «هر متن خوانندهی نمونهی خود را دارد که قابلیت شناختیاش اگر نه شیوهی روایت، بلکه محتوای آن را پدید میآورد.»
بنابراین اگرچه ممکن است مفاهیم یک یا چند کتاب منعکسکنندهی اندیشههایی متفاوت باشد و در قالب سلیقهی ضابطان نگنجد، اما دریغ است چاپ آن به منع و تحذیر دچار شود و از دسترس خواننده دور بماند، چرا که با زدودن آنها، حافظهی فرهنگی جامعه آسیب میبیند و قضاوت نسلهای آینده سختگیرانه خواهد بود.
کتاب «در دیار شهریاران» جامعترین گزارشی است که یک نویسندهی آلمانی به نام هرمان شیفر دربارهی آثار بهجا مانده از عظمت تاریخی ایران و شگفتیهای آن به رشتهی تحریر درآورده است.
کتاب با مقدمهی مترجم دربارهی معرفی نویسندهی آن و نگاه دقیق و موشکافانهاش در شناسایی و اهمیت تاریخ و فرهنگ ایران آغاز میشود. و با نثری، روان، رسا و خوشخوان به ترجمهی مطالب کممانند آن که سرشار از شیفتگی لطیف یک فرد غیرایرانی نسبت به ایران و ایرانی است، میپردازد. از گذشتههای دور در دنیای غرب آثار مکتوب پرشماری دربارهی تاریخ پرقدمت ایران و غنای تمدن باستانی آن پدیده آمده است که بعضاً بهسبب ناآگاهی یا اغراض سیاسی نویسنده در آنها تصویری بدخواهانه از ایران و ایرانی ارایه شده است. اما این پدیدهی نامیمون در تقسیمبندیهای این کتاب نمیگنجد و مطالب خواندنی و کمیاب آن در عینحال که امکان دارد حذفها یا گزینشهایی برجسب سلیقه در آن وجود داشته باشد، پر از زیباییهای بدیع کلامی و تصویری است.
شیوهی روایتها از جلوههای خیالپردازانه خالی است و نویسنده با نگاهی دقیق و جزءنگر زوایای تاریخ شرق و غرب عالم را میکاود و در اوج بصیرت و آگاهی از تمدن درخشان باستانی ایران نشانیها میدهد.
بخش عمدهی کتاب، چنانکه از عنوان آن برمیآید، گشت و گذاری در کشور ایران با نگاهی به گذشتهی تاریخی آن است و بیشتر فصلهای هیجدهگانهی آن به شناسایی و یادآوری شکوه و عظمت ایران باستان اختصاص دارد که نویسنده با استفاده از منابع معتبر تاریخی و کسب اطلاعات دقیق از باستانشناسی دانشمند به کندوکاو آن پرداخته است. در این گشت و گذار هرمان شیفر همراه یک دوست که باستانشناسی پرمایه است، از دروازهی بزرگ غربی ایران، ظاهراً همان راهی که اسکندر گجستک برای ورود به این سرزمین اهواریی و نابودی مآثر تاریخی آن استفاده کرد، به ایران آمد. به باور باستانشناس مزبور «ایران کشوری فوقالعاده و مملو از اکتشافات و ماجراجوییهاست و هر چه بیشتر بر کاوشهایمان در بیتالمقدس، بعلبک و صحراهای سوریه بیافزاییم، با مسایلی روبهرو میشویم که به خلیج فارس و دروازهی ایران مربوط میشود و در یک کلام از این دروازه انسان به قلمرو تاریخ پیوسته است.» که تعبیر دیگر آن پی بردن به عظمت ایران و غنای تاریخی آن طی قرون و اعصار گذشته است.
و دربارهی وقایعنگاری و تاریخنویسی از قلم پروفسور ایلیف میآورد:
با توجه به نقش بزرگی که انسان آریایی در تاریخ جهان داشته آگاهی از تمدن ایران محدود به افسانههای دراماتیک ماراتن و ترموپیل، رژهی ده هزار سرباز، یا ستارهی زودگذر اقبال اسکندر مقدونی است. و در میان این رویدادها تنها اشارههایی گذرا از فرمان کوروش پادشاه پارس، ابتکار داریوش هنگام رسیدن به تاج و تخت یا پیدایش دین زرتشت میشود که بخشی از دلایل آن این است که ایران تاریخ نوشته شدهی خودش را ندارد. نه هرودوت از میان ایرانیان برخاسته، نه گزنفن. آگاهیهای ما با همهی پراکندگی، از بیگانگان رسیده است. از یهودیان و یونانیان (دشمنان ایران) و این کمبودی بزرگ است.
همچنین در بخش «مکتب عدالت» اضافه میکند:
همهی مورخین اروپایی هنوز هم امروزه پسر داریوش را به منهدم کردن آتن و آکروپولیس متهم میکنند. ولی در هیچ کتاب دبیرستانی سخنی از سوزاندن تخت جمشید، نابود کردن سارد و بر باد دادن تمام گنجینهها و مراکز مقدس آسیای صغیر جز بهعنوان مقابله بهمثل و تلافی کار ایرانیان، آن هم در دوران صلح و آرامش نوشته نمیشود. (ص ۱۸۱)
هرمان شیفر ظاهراً در دههی چهل سفر خود را از شوش و چوغازنبیل که «بزرگترین معبد پلهای دوران باستان در بینالنهرین قدیم است» آغاز میکند، در سیر تاریخی خود از دامنهی کوهستان انشان که در «مراسم غسل تعمید عربی نام مسجد سلیمان گرفته است» میگذرد. با اسب به طرف ملاسوزان که ده کوچکی با کلبههای حصیری و پایگاهی برای استراحت مسافران بین دو منزل است میرود. از آنجا با گذشتن از کورهراهها، منزل به منزل و شهر به شهر به سیاحت میپردازد و در اوج شیفتگی و فرصت محدود با نگاهی دقیق تخت جمشید یا «سرزمین پروردگار و یکی از عجیبترین و خارقالعادهترین آثار دوران کهن»، پاسارگاد «شهر ایرانیان»- آرامگاه کوروش کبیر- جایگاه مقدس نقش رستم و ایوان داریوش را میبیند و از کتیبهها و نقوش برجسته و آتشکدهها میگوید. به شیراز میرود، از آبادانی و دیدنیهای این شهر که در زمان فرمانروایی کریمخان زند پایتخت ایران بود حکایت میکند. «در سایهی سروهایی که در موزونی و بلندای قامتشان، با زنها اشتراک دارند» میلمد. در «گلستان شاعران» بر تربت گلآذین سعدی و حافظ بوسه میزند و از شمیم عشق و عرفان سرمست میشود. به مهمانی ایل قشقایی میرود و از منظری جداگانه در زندگی روستاییان که تلفیقی میان زندگی شبانی و روستایی و از حقایق برهنهی تاریخ است تامل میکند، از سنتها، باورها، خرافهها و وقایع ناگواری که بر آنها گذشته است سخن میراند و در مقایسهی روزگاران پرشکوه پیشینیان با احوال امروزین میراثخواران آنها فضاهای جالبی میآفریند که بهقول مترجم فرهیخته «آنچه بیشتر از همه در این کتاب نظرها را جلب میکند، مهارت و هنر نویسنده در گذر حال به گذشته است که در سرتاسر گزارشش همواره بهچشم میخورد.» و خواننده در شگفت میماند که زایری غریب چگونه و با چه شوق صمیمانهای بهقصد زیارت و بررسی آثار ویرانههای باستانی کشوری بیگانه به چنین دشواریهایی تن درداده است.
گفتنی است مطالب غرورآفرین و ستایشبرانگیز این کتاب در عینحال که بیانگر بزرگیهای گذشتهی شکوهمند ایران است و از هوشمندی و غیرت ایرانی حکایت میکند، قصهی شکستها و تلخکامیهای تاریخی ما را نیز دربر دارد.
از شب شوم و سرنوشتساز سال ۳۳۰ قبل از میلاد که اسکندر مقدونی کاخ داریوش را به آتش کین سوخت و لکهی ننگی از خود در تاریخ بهجا گذاشت میگوید، به چگونگی افول و سقوط امپراطوری پرهیمنهی ساسانیان بهدست اعراب بادیهنشین در ۶۴۲ بعد از میلاد و ایلغار وحشیانهی مغولان در قرن هفتم هجری میپردازد و با بررسی علل وقوع این رویدادها، از نقش سیاسی، دینی و محیط اجتماعی آن روزگاران رازگشایی میکند.
اما شاهبیت سرود سرافرازی ایرانی در این کتاب عباراتی است که نویسنده در آن به جایگاه رفیع و والای کوروش در انجیل اشاره میکند و از زبان «یساعیای پیامبر» عنوان «نجاتدهنده» به او میدهد. منش انسانی و رفتار بخردانهاش را در جهانگیری و جهانداری میستاید و با ارایهی دو سند عبرتآموز در توجیه این مزیتها مینویسد:
بختالنصر در نیمهی اول قرن ششم قبل از میلاد پس از یک پیروزی اعلام کرده بود: من فرمان دادم صد هزار چشم را از حدقه بیرون بیاورند و صد هزار قوزک پا را خرد کنند. با دستهای خود چشمان فرمانروایان کشورها را از حدقه بیرون آوردم، هزار پسر و دختر را در آتش افکندم، خانهها را چنان ویران کردم که دیگر هیچوقت علایم و آثار زندگی از آنجا برنخواهد خاست.
و وقتی کوروش اندکی بعد جهان بختالنصر را متصرف شد، نوشت: «سپاهیان بیشمار من وارد بابل شدند و با آرامش کامل شهر را درنوردیدند.» کوروش بهعنوان یک حامی و نجاتدهنده آمده بود:
او قید و زنجیر بابلی اسرائیلیان را گشود ولی نفرین پیامبران آنها را مبنی بر منهدم کردن بابل و تبدیل کردن آن به یک قبرستان برآورده نکرد. چه سندی از این واضحتر و روشنتر میتواند تفاوت چشمگیر دو دوران نزدیک به هم را اینچنین بارز و مشخص بیان کند؟ میان دو عقیده و تفکر، یک نوع حس جوانمردی و بزرگواری بیبدیل که جای اخلاق بد و رفتارهای خشن بریریت را گرفت. وقتی جنگ پایان گرفت، ایرانی شمشیرش را غلاف کرد. وقتی کوروش حق انتخاب بین کشتن یا کشته شدن را از میان ملتها برانداخت، کشورها یکی پس از دیگری بهجانب او روی آوردند. دنیا کوروش را بزرگترین فاتح تاریخ میشناسد.» (ص ۱۸۴)
سرانجام سفر پرماجرای شیفر که تجدید لحظات جادویی آن هرگز میسر نیست، با دیداری از تهران و روایتی واقعبینانه از ملاقات با پادشاهی که رویای پیوستن به قدرتهای جهانی را در سر میپرورانید به پایان میرسد و رهآورد آن همین کتاب «در دیار شهریاران» است که با تصاویر دیدنی، ملحقات و فهرست منابع در ۴۰۷ صفحه بهچاپ رسیده است.
این کتاب در حقیقت گزیدهی تاریخ چند هزار ساله و پرفراز و فرود وطن ماست که به قلم توانای یک نویسنده و پژوهشگر آلمانی نوشته شده و صرفنظر از اندک لغزشهای چاپی و دستوری، با چیرهدستی و رعایت امانتداری نسبت به شیوهی نوشتاری به زبان فارسی برگردانده شده است.
مطالعهی خواندنیهای نغز آن برای هر ایرانی، بهویژه نسل امروز که رشتهی پیوندشان با تمدن و فرهنگ پرآوازهی ایران در مخاطرهی گسستن قرار دارد، به وجه نمایانی دلپذیر و در حافظهها ماندنی خواهد بود.
احمد علیدوست
نویسنده، پژوهشگر فرهنگ و تاریخ ایران
شور و آگاهی
دکتر نصرتالله آصفپور
کتابی که برای این شمارهی ماهنامه نهتنها پیشنهاد میکنم، بلکه بهگفتهی بسیاری فرهیختگان میهندوست، خواندنش برای هر ایرانی عاشق وطن از ضروریات است، کتاب «در دیار شهریاران» نوشتهی هرمان شیفر آلمانی است که توسط اینجانب از زبان اصلی به فارسی برگردانده شده است.
«در دیار شهریاران» کتاب تازهای نیست و از نشر آن نزدیک به نیم قرن میگذرد، ولی از آنجا که به تاریخ و فرهنگ گذشتهی ایران میپردازد، این قدمت چیزی از طراوات و مطلوبیت آن نمیکاهد. داستان این کتاب و بعداً ترجمهی آن، همانطور که در مقدمهی کتاب آمده است، به سالهای انتشار آن در آلمان، یعنی زمانی که ما در آنجا به تحصیل پزشکی اشتغال داشتیم، برمیگردد. این کتاب در آن زمان باعث گفتوگو و بحثهای فراوان میان دانشجویان شده بود، شاید بیشتر از این جهت که اغلب ما دانشجویان در آن زمان بهطور عمیق و گسترده با تاریخ و فرهنگ کشورمان آشنایی نداشتیم و بسیاری گفتهها و مستندات آن را اغراقآمیز، غیرواقعی و ساختگی تصور میکردیم.
چیزی که خودم بعداً بهتجربه دریافتم و ذکرش خالی از لطف نیست به آن سالهای قبل از انقلاب برمیگردد که تازه از اروپا برگشته بودم و طبعاً فیلمان بیشتر بهیاد هندوستان میافتاد و هر یکی دو سال هم برای دیدار دوستان و هم شرکت در کنگرههای علمی مسافرتی به اروپا میرفتیم. بهیاد میآورم روزی در رم برای بازدید آثار باستانی در کلوزئوم، میدان سیرک و نمایش گلادیاتورها، بهاتفاق جمعی از مسافران به سخنان راهنما که به زبان آلمانی ایراد میشد گوش میدادیم. راهنما در ضمن صحبتهایش از روابط و رویدادهای عهد قدیم میان ایران و روم میگفت. من هر چه به خودم فشار آوردم بهعنوان یک ایرانی در آن جمع چیزی، نکتهای، گوشهای به این گفتوگو بیافزایم، چیزی بهخاطرم نیامد و بسیار از بیاطلاعی و عدم آمادگی خودم شرمنده شدم. از اینرو پس از مراجعت و رسیدن به وطن درصدد چارهجویی برآمدم.
خوشبختانه کتابخانهی نسبتاً قابل توجه پدرخانمم، آقای احمد علیدوست، در دسترس بود. فوری دست بهکار شدم و برای فتح باب به مطالعهی «تاریخ تمدن جهان» اثر ویل دورانت پرداختم و بدین ترتیب زمینهی کسب اطلاعات و معلومات در حد استطاعت فراهم گردید.
اما برگردم به ماجرای کتاب در دیار شهریاران؛ نویسنده آقای هرمان شیفر با احاطه و آگاهی از مسایل تاریخی و شور و علاقهی فوقالعادهای که نسبت به تاریخ و شناسایی مبانی و هستههای بنیادی تمدنهای اولیهی بشریت داشته، مسافرتش را به خاورمیانه و در نهایت به ایران آغاز میکند. نامبرده با امکانات و تسهیلاتی که از جانب مسوولین در اختیارش گذاشته میشود و به شکرانهی ارتباطات و دوستی با جمعی از فرهیختگان علم تاریخ و باستانشناسی، تفحص و مطالعات خود را آغاز میکند. در این راه با صرف وقت کافی و تحمل بسیاری شداید و سختیها از هیچ کوششی فروگذار نمیکند؛ نه از حملهی گرگان بیابان ترسی به خود راه میدهد و نه پرندگان مردارخور او را از برنامهاش منصرف میکنند، و حاصل آن را در قالب همین کتاب به چاپ میرساند.
مهمترین اولویت این کتاب در مقایسه با منابع دیگر حالت نقد و تجزیه و تحلیل موشکافانه آن هم با شور و شیفتگی است که انسان را به تعجب وامیدارد که چگونه یک فرد غیرایرانی با این تعصب و شور و علاقه بدان پرداخته است. طبیعی است که شرح تمامی آن در این مختصر نمیگنجد و عمداً بهخاطر لذت مطالعهی کامل کتاب از ذکر فرازهایی از آن صرفنظر گردید. باید آن را خواند تا به ارزش واقعی آن پی برد.
دکتر نصرتالله آصفپور
متخصص جراحی
نشانی: رشت، ابتدای جاده انزلی، بیمارستان آریا
تلفن: ۹-۷۷۵۹۷۹۰
در دیار شهریاران
هرمان شیفر
برگردان: دکتر نصرتالله آصفپور
انتشارات حقشناس، چاپ اول ۱۳۸۹
۴۰۷ ص، ۸۰۰۰ تومان
پزشكان گيل
فرستادن نامه به این نویسنده | همهی نوشتههای پزشكان گيل