پزشکان گیل

ماهنامه جامعه پزشکی گیلان

دور دنیا در یک ماه /دکتر علیرضا مجیدی

بدست • 15 مارس 2012 • دسته: يک پزشک

تشخیص سریع ملانومای بدخیم به‌یاری الگوریتم پردازش عکس ۲۹/۵/۸۹٫ با فناوری جدیدی که دانشگاه علوم و فناوری میسوری ارایه کرده است، تشخیص ملانومای بدخیم به‌زودی سریع‌تر و آسان‌تر خواهد شد. ملانومای بدخیم، جدی‌ترین سرطان پوست است. در فناوری جدید نیاز به بیوپسی‌های تهاجمی و هزینه‌بر کم می‌شود و تشخیص ظرف چند دقیقه صورت می‌گیرد. در این روش جدید از دستگاهی به نام درماتوسکوپ برای گرفتن عکس‌های دقیق از پوست استفاده می‌شود. این وسیله چندین بخش دارد: یک منبع روشنایی، یک بخش دارای عملکرد بزرگ‌نمایی و یک صفحه‌ی شفاف که روی پوست قرار می‌گیرد. ابتدا باید پوست را با روغن معدنی، ‌ژل شفاف یا الکل پوشاند. سپس وسیله، پوست را از جهات مختلف و با زاویه‌ی کم روشن می‌کند. به این ترتیب طرح‌های پیگمنتاسیون پوست نمایان‌تر می‌شود. عکس‌های گرفته شده به‌وسیله‌ی کامپیوتر و از نظر ۲۲ شاخص مختلف مورد تحلیل قرار می‌گیرند. سالانه فقط در امریکا حدود ۸۵۰۰ بیمار به‌خاطر ابتلا به ملانوما می‌میرند. بنابراین واضح است که تشخیص زودهنگام این عارضه اهمیت زیادی دارد. این شیوه ۹۴ درصد صحت تشخیصی دارد. اما بدون فناوری تنها ۸۲ تا ۸۷ درصد ضایعات، درست تشخیص داده می‌شوند. این شیوه‌ی نوین تشخیصی، حاصل ۳۰ سال کار دکتر رندی موس و همکاران اوست.

ساخت کلیه‌ی مصنوعی توسط پژوهشگران ۱۳/۶/۸۴. با افزایش تعداد مبتلایان به دیابت و پرفشاری خون، هر ساله بر میزان کسانی که مبتلا به نارسایی مزمن کلیه می‌شوند، افزوده می‌شود. درمان این عارضه هم جز با پیوند کلیه یا چند جلسه همودیالیز در طول هفته ممکن نیست. طی همودیالیز، خون به‌یاری پمپ‌ها به بیرون از بدن هدایت می‌شود تا در آن‌جا به‌کمک فیلترهایی از مواد زاید خالی شود. اما این کار هم از لحاظ اقتصادی به بیماران فشار می‌آورد و هم از لحاظ بدنی. تخمین زده می‌شود که در امریکا سالانه ۷۵ هزار دلار صرف دیالیز هر بیمار مبتلا به نارسایی مزمن کلیه شود و از آن‌جا که در آمریکا ۳۵۰ هزار نفر به این بیماری مبتلا هستند، ۶ درصد از کل بودجه‌ی درمانی آمریکا تنها صرف درمان این بیماران می‌شود. به‌همین خاطر مدت‌هاست که پژوهشگران در فکر ساخت نمونه‌ی اولیه‌ی یک کلیه‌ی مصنوعی قابل پیوند به بدن هستند. این نمونه‌ی اولیه همین هفته توسط پژوهشگران دانشگاه سانفرانسیسکو به نمایش درآمد. این وسیله حاصل همکاری مهندسان، زیست‌شناسان و پزشکان مراکز تحقیقاتی در سراسر کشور آمریکاست. تصور می‌رود که این وسیله بیشتر مزایای پیوند کلیه را داشته باشد و در شرایطی که هر سال از تعداد اهداکنندگان کلیه کاسته می‌شود، تا حد زیادی رنج بیماری را در مبتلایان کاهش دهد. کلیه‌ی مصنوعی به‌اندازه‌ی یک فنجان است و در آن هزاران فیلتر میکروسکوپی و یک واکنشگر زیستی تعبیه شده است و به این ترتیب می‌تواند کنترل توازن سوخت و ساز و حجم آب بدن را در کسانی که کلیه‌شان از کار افتاده، به‌عهده بگیرد. در مرحله‌ی اول، این مدل روی حیوانات آزمایش خواهد شد.

بیماری سرطان مشاهیر جامعه، ابزاری برای مبارزه با سرطان! ۲۰/۶/۸۴٫ روز جمعه دومین مراسم «ایستادن علیه سرطان» یا Stand Up To Cancer در لوس‌آنجلس برگزار شد. در این مراسم آدم‌های مشهور جان به‌در برده از سرطان حضور یافته بودند و سوفیا ورگارا و کریستینا اپلگیت در میان حضار بودند. ورگارای ۳۸ ساله هنرپیشه‌ی سریال Modern family است. ۱۰ سال پیش تشخیص داده شد که او مبتلا به سرطان تیروئید شده است. این بیماری تجربه‌ی سختی برای او محسوب می‌شد، اما ورگارا با تغییر شیوه‌ی زندگی و اولویت‌هایش، با بیماری‌اش مبارزه کرد و الان مدت‌هاست بهبود یافته است. همه‌ی کسانی که در این مراسم شرکت کرده بودند، خاطرات خود را با رسانه‌ها به اشتراک می‌گذاشتند. هنرپیشه‌هایی مثل ماریا کراس و فران درشر و چهره‌های سرشناس ورزشی مثل روتی همیل و کریم عبدالجبار و مشاهیر موسیقی مثل کلی آزبورن هم آدم‌های مشهوری بودند که از خاطره‌ی ابتلا و مبارزه‌شان با سرطان می‌گفتند. آزبورن ۲۵ ساله البته از سرطان کولون مادرش-شارون- گفت. کریم عبدالجبار، ستاره‌ی محبوب بسکتبال مبتلا به نوعی لوکمی است (CML) و در حال حاضر در حال مداواست. این مراسم در تقریباً همه‌ی شبکه‌های تلویزیونی امریکا و همچنین در بسیاری از کشورهای دیگر پخش شد. ویدئوی ضبط شده‌ی مایکل داگلاس که در حال حاضر با سرطان حنجره مبارزه می‌کند و همچنین ویدئویی از جورج کلونی که عمه‌اش- رزماری کلونی- در سال ۲۰۰۲ پس از ابتلا به سرطان ریه درگذشت، هم پخش شد. ویل اسمیت، لئونا لوییس، استیوی واندر و باراک اوباما هم از جمله‌ی حضار بودند. نخستین مراسم «ایستادن در برابر سرطان» در سال ۲۰۰۸ برگزار شد و در جریان آن ۱۰۰ میلیون دلار برای پژوهش‌های مربوط به سرطان جمع‌آوری شد.

سرطان یک واقعیت روزمره‌ی زندگی است. چنین همایشی فواید زیادی برای جامعه در بر دارد: – به بیماران و اطرافیان آن‌ها یادآوری می‌کند که سرطان بیماری همه است و قشر خاصی را انتخاب نمی‌کند. – می‌تواند جایی باشد برای اشتراک تجارب و تشویق مقاومت و تسلیم‌ناپذیری. – می‌تواند مکانی باشد برای جمع‌آوری کمک‌های خیرخواهانه. – در عین‌حال می‌تواند اهمیت آزمایش‌های غربالگری و تشخیص پیش از موعد را یادآوری کند. و البته این مراسم، فاصله‌ی زیادی با مراسم رسمی پر از تعارف ما دارد! هر سال شمار زیادی از چهره‌های سرشناس در ایران مبتلا به سرطان می‌شوند و ما جز ابراز تاسف، عملاً هیچ کاری انجام نمی‌دهیم. اما در عالم غرب از همین مطلب به‌عنوان ابزاری برای مبارزه با سرطان استفاده می‌کنند. برای کسب اطلاعات بیشتر به سایت standup2cancer سر بزنید.

تشخیص وبلاگی تب ۳۹ درجه! ۲۳/۶/۸۴٫ مقدمه: ممکن است خیلی از پزشک‌ها فقط برای مطالعه‌ی مقالات ژورنال‌های معتبر پزشکی وقت بگذارند. اما من هم به آن‌ها و هم به آن دسته از خواننده‌هایی که تسلط نسبی به زبان انگلیسی دارند، توصیه می‌کنم مقالات پزشکی «نیویورک تایمز» را از دست ندهند. با مطالعه‌ی این مقالات هر کسی چیزی یاد می‌گیرد؛ بیماران با روند تشخیص و درمان بیماری‌ آشنا می‌شوند و پزشکان، ضمن مرور یک مورد، با نحوه‌ی عملکرد و تعامل پزشکان غربی آشنا می‌شوند و در عین‌حال یاد می‌گیرند که چطور ساده و در عین‌حال دقیق می‌توان به جامعه اطلاعات پزشکی داد. در مقاله‌ای که ترجمه‌ی آن را در زیر می‌خوانید نکات زیادی وجود دارد که در انتهای مقاله به آن‌ها اشاره می‌کنم. دکتر جان هنینگ شومن یک متخصص داخلی است. او یک دوست از زمان کالج دارد؛ دوستی که عادت دارد سوال پزشکی‌اش را از او بپرسد. این دوست تلفنی به وی گفته بود که از چند هفته پیش ظاهراً به یک بیماری ویروسی مبتلا شده، ولی با گذشت این زمان هنوز تبش از بین نرفته است. به‌همین خاطر دکتر شومن شک کرد و از دوستش خواست برای ویزیت نزد یک پزشک برود. چند روز بعد شومن یک ای‌میل دریافت کرد: دوستش در بیمارستان بستری شده و سی‌تی اسکن شکم نشان داده بود که توده‌ای در کبد دارد. پزشکش برای بررسی بیشتر او را بستری کرده بود. پزشک معالج او اندرو مودست نام داشت. او با مرور مدارک پزشکی الکترونیک بیمارش قبل از ویزیت او، متوجه شد که با بیمار ۴۰ ساله‌ای سروکار دارد که استاد دانشگاه است و سالم بوده و آزمایش‌های خونی او هم فقط نشان‌دهنده‌ی کم‌خونی بودند و البته سی‌تی او هم توده‌ی کبد را مشخص کرده بود. بیمار در بیمارستان راحت بود و روی تخت کامپیوتری در کنارش داشت. کمی رنگ‌پریده بود ولی از جهات دیگر سالم به‌نظر می‌رسید. بیمار تصمیم گرفته بود که در اینترنت چیزهایی در مورد بیماری‌اش بنویسد. تب او از چند هفته پیش بعد از بازگشت از همایشی از سوییس شروع شده بود. تب‌های او فقط هنگام شب ظاهر می‌شدند و هر شب تکرار می‌شدند. بعد از تب او دچار عرق‌ریزش می‌شد. گاهی آن‌قدر زیاد عرق می‌کرد که مجبور می‌شد پیژامه و ملافه‌اش را عوض کند. او سرفه هم می‌کرد ولی دردی در بدن نداشت. به‌علاوه در ماه‌های گذشته بیمار حدود ۷ کیلوگرم وزن کم کرده بود، اما خاطرنشان می‌کرد که رژیم غذایی تازه‌ای را در این مدت پی گرفته بود. در معاینه‌ی ظاهری، پزشک معالج او چیزی پیدا نکرد. بیمار با این‌که نزدیک به ۳۹ درجه در شب تب می‌کرد ولی تبی در روز نداشت. ضربان قلب و فشار خون و همه چیز دیگر در این بیمار طبیعی بود. دکتر مودست با خودش فکر کرد: منشأ تب کجا است؟ آیا واقعا عفونتی در کار بود؟ شاید هم تب ناشی از بیماری‌های خودایمنی مثل لوپوس باشد؟ یا شاید اصلاً بدخیمی موجب این تب شده باشد. آیا توده‌ی بزرگ کبد می‌تواند منشأ تب باشد؟ شاید هم این توده اصلاً چیز خاصی نباشد و اصطلاحاً یک Incidentaloma یعنی توده‌ای باشد که مشکلی از لحاظ سلامتی ایجاد نمی‌کند. اندازه‌ی بزرگ آن هم نشان‌دهنده‌ی این است که توده مدت زیادی آن‌جا بوده و کاری به کار مریض نداشته است و نمی‌توان تصور کرد که بعد از گذشت سال‌ها ناگهان باعث تب شده باشد. پس اگر توده باعث تب نشده باشد، علت تب چیست؟ نکند بیماری منتقله از طریق کنه مثل بیماری لایم یا آناپلاسموزیس علت تب باشد. این بیماری‌ها می‌توانند تب مداوم ایجاد کنند. شاید هم بتوان تب را به بیماری‌هایی مثل HIV، سل یا هپاتیت یا یک دوجین عفونت دیگر نسبت داد. دکتر مودست یک متخصص رادیولوژی را ملاقات کرد و با هم عکس‌های کبد بیمار را مرور کردند. رادیولوژیست عقیده داشت که به‌احتمال زیاد توده همانژیوماست. همانژیوما توده‌ای از عروق خونی خوش‌خیم است. ولی حاشیه‌ی ناصاف توده او را به شک انداخت که نکند توده بدخیم باشد. رادیولوژیست باید مطمئن می‌شد که با شکل بدخیم همانژیوما، یعنی آنژیوسارکوما، روبه‌رو نیست. آنژیوسارکوما می‌تواند تب ایجاد کند، ولی بیماری بسیار نادری محسوب می‌شود. البته این امکان هم وجود داشت که توده همان همانژیوما باشد ولی عفونتی در داخل آن ایجاد شده باشد که نیازمند درمان آنتی‌بیوتیکی باشد. برای تشخیص دادن این موضوع، آن‌ها سوزن بزرگی را به داخل شکم بیمار هدایت کردند. وقتی سوزن در داخل توده رفت، رادیولوژیست سرنگ را کشید تا مایع خونی را به داخل محفظه‌ی سرنگ هدایت کند. آزمایش‌ها نشان داد که خبری از چرک یا عفونت نیست. تا این‌جای کار دکتر مودست نتوانسته بود منشأ تب را پیدا کند. وی این موضوع را با بیمار در میان گذاشت. در این میان یک متخصص عفونی و یک متخصص بیماری‌های گوارشی هم بیمار را معاینه کردند. یکی از شب‌های آخر هفته، بیمار ما آن‌قدر نگران شد، که اصلاً خوابش نبرد. صبح روز بعد او به دوست قدیمی‌اش، دکتر شومن، زنگ زد و موضوع را به وی گفت. او تا این‌جای کار آزمایش‌های زیادی انجام داده بود، ولی آن‌ها به نتیجه‌ای نرسیده بودند. همین عدم اطمینان پزشکان او را می‌ترساند. شومن هم نگران دوستش شد. گرچه آن‌ها هزار مایل از هم فاصله داشتند و شومن برایش مقدور نبود که به نزد دوستش بیاید، اما به پاسخ همه‌ی آزمایش‌ها دسترسی داشت و می‌توانست آن‌ها را پیگیری کند. شومن ناگهان فکری به نظرش رسید؛ چرا از نظر پزشکان دیگر استفاده نکند؟ چرا از اینترنت استفاده نکند و این کیس را مطرح نکند؟ بیمار با این ایده موافقت کرد. بعد از ظهر آن روز، ‌شومن، کیس را در یکی از وبلاگ‌های پزشکی شناخته‌شده در آمریکا که توسط دکتر کوین فو اداره می‌شود یعنی وبلاگ ‘Kevin MD’ قرار داد. طی چند ساعت ده‌ها کامنت پای آن نوشته گذاشته شد. چند نفر کیس‌های کاملاً مشابهی داشتند؛ بیمارانی که همانژیومای بزرگ و تب شبانگاهی مداوم داشتند. در چند مورد برداشتن تومور، تب را متوقف کرده بود. همانژیوماها شایع‌ترین تومورهای خوش‌خیم کبدی هستند. آن‌ها بیشتر موارد کوچک و بدون علامت‌اند، ولی گاهی بزرگ می‌شوند و در این صورت می‌توانند همراه درد یا حس پری در شکم باشند. در موارد بسیار نادر و به دلایلی که هنوز به‌درستی شناخته نشده است، این تومورها می‌توانند تب، کاهش وزن و کم‌خونی هم ایجاد کنند، یعنی همان علایمی که بیمار ما داشت. دکتر معالج بیمار ما هرگز این گزارش این موارد بیماری را در جایی نخوانده بود و اگر روش سنتی تشخیص را پی می‌گرفت، هیچ‌گاه به تشخیص نمی‌رسید. اما دکتر مودست برای اطمینان حاصل کردن از این‌که واقعاً همانژیوما مسبب تب بیمارش است، باید دلایل احتمالی دیگر تب را با انجام آزمایش‌های تکمیلی رد می‌کرد. او همین کار را هم کرد و در ماه آوریل بیمارش را به دست یک جراح سپرد. گرچه دوره‌ی نقاهت بعد از عمل برای بیمار چندان خوب نبود ولی بعد از بهبودی او سلامت خود را بازیافت. دیگر خبری از تب و خستگی نبود و حتی سرفه‌هایش هم محو شده بودند. در پزشکی، پزشک‌ها می‌پذیرند که هیچ کس همه‌چیز را نمی‌داند و دانش ما به‌وسیله‌ی تجربه و علایق شخصی‌مان شکل می‌گیرد. وقتی به‌عنوان یک پزشک به مورد دشواری برمی‌خوریم برای چاره‌جویی به دوستان و همکاران خود پناه می‌بریم، اما می‌توان از طریق اینترنت به جامعه‌ی بزرگ‌تری از پزشکان دسترسی داشت. موخره: خوب! مقاله‌ی جالبی بود. سعی می کنم به نکات جالب این مقاله اشاره کنم: – نتیجه‌گیری اول مقاله: پزشکان باید اینترنت را جدی بگیرند، نه فقط به‌عنوان جایی برای پیدا کردن مقاله، بلکه به‌عنوان محلی برای مشاوره با سایر همکاران. صد البته من قبول دارم که فعلاً در جامعه‌ی پزشکی ایرانی اراده‌ای برای مشاوره گرفتن و مشاوره دادن اینترنتی وجود ندارد، اما می‌توان به جامعه‌ی پزشکی غربی متصل شد و از دانش آن‌ها بهره گرفت. – در این مقاله با هم روند تشخیصی یک مورد FUO (یعنی بیماری که تب تشخیص داده نشده دارد) را در قالب یک گزارش مورد با هم مرور کردیم. – یاد گرفتیم که تشخیص و درمان، باید و باید روند خود را طی کند و ما باید به پزشکان‌مان زمان لازم برای بررسی، مشاوره و رسیدن به پاسخ را بدهیم. نباید از آن‌ها انتظار داشته باشیم که در همان وهله‌ی اول و به‌محض رویت به تشخیص قطعی برسند. نباید از آن‌ها تقاضای نسخه‌ی شفابخش بکنیم. عوض کردن پزشک هم اصلاً راهکار مناسبی نیست. – دریافتیم که وبلاگ‌های پزشکی غربی چقدر ارج و قرب دارند! طوری که مرتب در روزنامه‌های معتبر از آن‌ها ذکر خیر می‌شود.

برای مشاهده‌ی منابع و ارجاعات مقالات فوق می‌توانید به نسخه‌ی الکترونیک آن‌ها در وبلاگ «یک پزشک» مراجعه کنید. دکتر علیرضا مجیدی

Website: 1pezeshk.com Email: alirezamajidi@gmail.com

برچسب‌ها: ٬

دیدگاه خود را بیان کنید.