پزشکان گیل

ماهنامه جامعه پزشکی گیلان

انقلاب اخلاقی/ دکتر مسعود جوزی

بدست • 2 نوامبر 2009 • دسته: سرمقاله

۱-    شطرنج از معدود بازی‌هایی است که «تقلب» برنمی‌دارد. چون همه چیز در آن «رو» است، نه می‌شود زیر و رو کشید، نه می‌شود مهره‌ها را علامت‌گذاری کرد و… اما در همین بازی «کامل» و با قوانین شفاف و روشن هم اگر گیر یک حریف ناجور بیافتی، وقتی در شرایط برد قطعی قرار گرفتی، علاوه بر احتمال این‌که حریف باخت را بپذیرد یا حداقل مهره‌ش را به‌سوی کیش و مات نهایی جابه‌جا کند، همیشه باید این احتمال را بدهی که یک‌هو با عصبانیت دست ببرد و مهره‌ها را به اطراف پرت کند یا اگر از بدشانسی تخت شطرنج چوبی باشد، حتی آن را بردارد و بر سرت بکوبد! حالا حکایت ماست با این داستان هرساله‌ی تعرفه‌های پزشکی.
۲-    وقتی مجلس ششم در یکی از آخرین اقدامات شجاعانه‌ی خود قانون جدید نظام پزشکی را تصویب و مجمع تشخیص مصلحت هم با وجود مخالفت شورای نگهبان آن را تایید کرد، دیگر به‌نظر می‌رسید سریال دعوای هرساله بر سر تعرفه‌های پزشکی به پایان رسیده باشد. دیگر کافی بود دولت در ابتدای هر سال نرخ تعرفه‌های دولتی را تعیین کند و نظام پزشکی هم با اختیارات جدیدی که به‌دست آورده بود «هزینه‌های سرباری» را بر آن بیافزاید و تعرفه‌های بخش خصوصی را اعلام کند و بیمه‌ها هم پول پزشکان و موسسات درمانی طرف قرارداد را بر اساس این تعرفه‌های قانونی بپردازند. ولی زهی خیال باطل… از همان سال اول جرزنی‌ها شروع شد. سال به سال اعلام تعرفه‌های دولتی را بیشتر به تعویق انداختند تا هر بار نظام پزشکی ناچار شود تعرفه‌های بخش خصوصی را اول اعلام کند. بعد هم جار و جنجال که شما نباید زودتر اعلام می‌کردید و تعرفه‌های‌تان قانونی نیست. یک سال هم که نمی‌دانم در هوای سیاست کشور چه بادی وزیدن گرفته بود، گفتند تعرفه‌ها قانونی است ولی بیمه‌ها پول ندارند و بیایید روی یک تعرفه‌های بینابین توافق کنید. ولی توافق همان و از سال بعد تقلب‌ها و جرزنی‌ها و تهدیدها که «درِ نظام پزشکی را گل می‌گیریم» همان. انگار نه انگار که این مملکت یک قانونی هم دارد. مبنای قرارداد بیمه‌ها با بخش خصوصی را هم همان تعرفه‌های دولتی حساب کردند یعنی که میلیارد میلیارد پول‌تان را می‌خوریم و شما هم سازمان صنفی‌تان و قانون مصوب مجلس‌تان را بگذارید در کوزه آبش را بخورید. درست حکایت همان شطرنج…
۳-    ‌امسال اما شهر را بی‌کلانتر دیده و آش را از همیشه شورتر و پرروغن‌تر پخته‌اند: از وزارت بهداشت مصاحبه و نامه‌نگاری که تعرفه‌های بخش خصوصی زیاد است و کمش می‌کنیم، از وزارت رفاه نامه‌ی بیمه‌ها که همان تعرفه‌های نیم‌بند دولتی را هم از مرداد و شهریور می‌دهیم. (شرح ماجرا را در صفحه‌ی ۸ همین مجله بخوانید.) اندِ (End) مهرورزی، اندِ قانون‌گرایی، اندِ عدالت‌محوری… از آن طرف نظام پزشکی هم آخرِ اقتدار! ما هر دور به دکتر صدر رای می‌دهیم که ایشان اصول‌گراست و «رابطه» دارد و با دولت اصول‌گرا بهتر کنار می‌آید، ولی ظاهراً عیار اصول‌گرایی ایشان هم به‌حد کافی بالا نیست. دور بعد باید بگردیم رییس نظام پزشکی با درجه‌ی خلوص اصول‌گرایی بالاتری پیدا کنیم.
۴-    تا این‌جا را نوشته بودم که یکی از دوستان آمد دفتر مجله. موضوع سرمقاله را تعریف کردم و گفتم می‌خواهم اسمش را بگذارم «دولت زورگو». با این اسم موافق نبود گرچه توضیح دادم که موضوع سیاسی نیست. حقیقتش اگر به آرشیو مجله نگاه کنیم، با دولت اصلاحات هم هر سال همین مشکل را داشتیم تا رسید به تصویب همان قانون نظام پزشکی که فکر کردیم بازی را برده‌ایم و به‌صورت «برد- برد» هم برده‌ایم اما…
۵-    شاید هم مشکل از این دولت و آن دولت نباشد. شاید تقصیر ماست. شاید بیش از اصلاحات سیاسی به اصلاحات یا حتی انقلاب اخلاقی نیاز داشته باشیم. این‌که سر چهارراه‌ها قانون‌شکنی نکنیم، این‌که به دوست و همکار و غریبه و آشنا دروغ نگوییم و سرشان کلاه نگذاریم، این‌که به زن و بچه‌مان زور نگوییم (یا اجازه ندهیم آن‌ها به ما زور بگویند!)، این‌که هر جا پا داد و کسی حواسش نبود تقلب نکنیم… انصافاَ همین «انقلاب اخلاقی» تیتر بهتری است؛ سیاسی هم نیست.

برچسب‌ها: ٬

دیدگاه خود را بیان کنید.