پزشکان گیل

ماهنامه جامعه پزشکی گیلان

یادداشت‌های خودمانی: هیکل، میکل‌آنژ/ دکتر افشین خداشناس

بدست • 27 نوامبر 2012 • دسته: یادداشت

این شرکت‌های بزرگ فروش وسایل ورزشی توی تبلیغات ماهواره‌ای و محیطی‌شون دو جور سر ما رو شیره می‌مالن که بریم دستگاه‌هاشونو بخریم، کول کنیم، بیاریم کنج خونه‌مون:

اول این‌که یه مانکن یا مربی و یا حتی قهرمان بدنسازی، یه خانومه یا آقاهه رو که سه سال عرق ریختن جون کندن و هیکل ساختن میکل‌آنژ، یا از اولش مادرزاد آنجلینا جولی و براد پیت دنیا اومدن می‌یارن که چهار تا دست و پا بزنن رو این دستگاه‌ها. ما هم که عقل‌مون به چشم‌مون. می‌گیم ایول پس اینه داستان. می‌دویم می‌ریم یکی بخریم.

دوم این‌که این دستگاه‌ها رو یه آقا یا خانومی همون مایه هیکل، انگار نه انگار که تو این وانفسا کار دیگه‌ای هم دارن جز این‌که برن تو خط ساخت‌وساز بدن، تو خونه‌شون رو به در و دیوار دارن کار می‌کنن و بعدش که تمرین‌شون تموم شد تا می‌کنن با یه لبخند دندون‌نمای رضایت‌مندانه می‌ذارن یه گوشه، کانه یه مجسمه‌ی زیبا. بازم ما از همه‌جا بی‌خبر، می‌پریم یکی می‌خریم. تو نگو! بابا این محیط باشگاهه که آدم لباس و کتونی ورزشی می‌پوشه، چار نفر هن‌و‌هن‌کنان و عرق‌ریزان رو این دستگاه‌ها می‌بینه، سه تا آهنگ شش و هشت گوش می‌ده، دو تا بکن نکن از مربی می‌شنوه، تشویق می‌شه بره باهاشون کار کنه. وگرنه که گوشه‌ی خونه کانه یه تخته‌سنگ، قشنگی ندارن که هیچ، دم‌به‌ساعت به دست و پای آدم گیر می‌کنن. آخرشم آدم از بس سراغ‌شون نمی‌ره، می‌شن آیینه‌ی دق.

 آقا! ورزش یه جو همت می‌خواد و یه ارزن حس و حال که نه می‌شه خرید، نه می‌شه فروخت. اینا رو نمی‌گن که. بگن که پول بی‌زبون رو جرینگی نمی‌ریزیم تو کیسه‌شون. می‌ریزیم؟

برچسب‌ها:

دیدگاه خود را بیان کنید.