معرفی مجموعههای تلویزیونی برتر جهان (۷): دکستر/ دکتر علی ارغوان نجفی
بدست پزشكان گيل • 29 مارس 2013 • دسته: دیدنیهاسریال «دکستر» (Dexter) محصول شبکهی Show time است. این سریال که از سال ۲۰۰۶ پخش آن آغاز شده و تا کنون ۵ فصل از آن ساخته و پخش شده، براساس رمان Darkly dreaming dexter اثر Jeff Lindsay ساخته شده است.
دکستر در سایت IMDb بالاتر از سریالهایی چون «لاست»، «۲۴»، «فرینج»، «فرار از زندان»، «آناتومی گری» و «قهرمانان» (Heroes) نمرهی ۹/۴ از ۱۰ کسب کرده و در ۵ فصل نخست برندهی دو جایزهی «امی» (Emmy) در بخش فنی شده است. مایکل سی هال، هنرپیشهی نقش اول آن نیز پس از سه سال متوالی نامزد شدن در گلدن گلوب، سرانجام در سال ۲۰۱۰ جایزهی بهترین بازیگر مرد سریالهای تلویزیونی و همچنین جایزهی بهترین بازیگر مرد انجمن بازیگران آمریکا را به خود اختصاص داد.
در ابتدا بگویم که این سریال بهعلت صحنههای خشن و کشتار که اقتضای داستان آن است، برای افراد زیر ۱۶ سال مناسب تشخیص داده نشده است.
در این سریال بهظاهر خشن که سعی شده با طنزی تلخ کمی از خشونت آن کاسته شود، بهجرات میتوانم بگویم دوستداشتنیترین قاتل زنجیرهای عالم فیلم و سریال، با کاراکتری کاملاً قابل باور به تصویر کشیده شده است، بهگونهای که در سایتهای طرفداران این سریال، بسیاری افراد با دکستر احساس همذاتپنداری کرده، وجود چنین کسانی را برای جوامع انسانی مفید شمرده و حتی آرزو کردهاند که جای او باشند! امیدوارم کنجکاوی شما را به حد کافی تحریک کرده باشم که این چگونه قاتل زنجیرهای است که میتوان درکش کرد و دوستش داشت!
«دکستر مورگان» عضو پلیس میامی است که بهعنوان کارشناس آنالیز پاشیدگی خون (Blood spatter pattern analyst) فعالیت میکند. در سه سالگی دکستر، مادرش که خبرچین پلیسی به نام «هری مورگان» بوده است جلوی چشمانش به قتل میرسد و او به مدت دو شبانهروز غوطهور در خون مادرش در یک کانتینر محبوس میشود تا آنکه هری او را مییابد و او را (که در حقیقت پسر واقعی خودش است) بهعنوان فرزندخوانده بزرگ میکند. اینگونه است که زندگی دکستر از سه سالگی با خون پیوند میخورد و دچار اختلال شخصیتی میشود.
هری که از کودکی میل به کشتن را در دکستر تشخیص میدهد، سعی میکند این عطش سیریناپذیر را در مسیری مثبت هدایت کند. دکستر که از هوش بالایی برخوردار است، با کمک تعالیم و قوانین و شم پلیسی هری، قاتلینی را که از چنگ پلیس گریختهاند یا بهعلت نقص قوانین و فقدان مدارک کافی در چنگال قانون گرفتار نشده یا پس از مدت کوتاهی آزاد شدهاند مییابد و پس از اطمینان از قاتل بودن آنها و عمدی بودن این قتلها و عدم پشیمانی قاتل، آنها را به قتل میرساند و پس از قطعه قطعه کردن، آنها را به اقیانوس میاندازد. از هر کسی هم که به قتل میرساند یک قطره خون به عنوان یادگار نگاه میدارد.
هری پس از شاهد بودن در اولین قتل دکستر، از ترس و شرم دیدن هیولایی که پرورده، تاب نمیآورد و خود را میکشد. اما دکستر که از احساسات انسانی عاری است و تقریباً هیچ دوست نزدیکی ندارد، همواره بهعنوان راهنما و مرشد، هری را در کنار خود میبیند. وی با وجود هوش سرشار که بهراحتی میتوانسته بهعنوان کارآگاه پلیس پذیرفته شود، تنها بهعنوان کارشناسی که با بررسی نحوهی پاشیده شدن خون مقتولان نوع ضربه، آلت قتاله، نحوهی قتل و اینگونه مسایل را تشخیص میدهد، با پلیس میامی همکاری میکند. خواهرش دبرا که پا در جای پای پدر گذاشته و عضو پلیس میامی است، در بسیاری از موارد با کمک هوش دکستر پیشرفتهای شغلی شایانی پیدا میکند و حتی به درجهی کارآگاهی میرسد. البته کار روزانهی دکستر به او کمک میکند که هر گاه بخواهد سمت و سوی تحقیقات پلیس را تغییر دهد تا خود بتواند پیش از پلیس به قاتل مورد نظر دست پیدا کند، چرا که اعتقاد دارد بعضی از افراد لیاقت زنده بودن را ندارند و اگر در دام قانون گرفتار شوند به سزای اعمالشان نخواهند رسید.
دکستر که در داشتن روابط انسانی معمول با دیگران دچار مشکل است، میآموزد که چگونه تظاهر کند. او با زنی دوست میشود که دو فرزند دارد و بهتدریج به او وابستگی عاطفی پیدا میکند. این نقض یکی از قوانین هری است که او هیچ وابستگی عاطفی نباید داشته باشد. ازدواج او با این زن دکستر را دچار چالشی میکند که بین همسر و پدر بودن و قاتل بودن تعادلی برقرار کند، و در مواردی در درگیری بین دکستر و «شکار»هایش، جان خانوادهاش به خطر میافتد.
اغلب همکاران و خواهر و اطرافیانش دکستر را که آموخته احساساتش را کنترل کند و به دیگران کمک و با آنها همدردی کند، دوست دارند، اما در مواردی بعضی از همکارانش به او مشکوک میشوند. ولی دکستر آموخته که اولین اصل بقای او حفظ رازش است و گاهی برای عمل به این قانون ناچار میشود که قانون دیگری را بشکند: اینکه نباید بیگناهی را بکشد.
شخصیتپردازی فوقالعادهی سریال بهگونهای است که با تمام پرسوناژهای داستان میتوان بهخوبی ارتباط برقرار کرد. به پسزمینهی روانشناختی قاتلین سریال از جمله خود دکستر بهخوبی پرداخته میشود و با دیدن چند قسمت از سریال آنقدر جذب دکستر میشوید که هر لحظه نگران لو رفتن و گیر افتادن او هستید. قاتلینی در سریال به تصویر کشیده میشوند که گاه به لزوم وجود «Cleaner»هایی چون دکستر اذعان خواهید کرد و ناچار خواهید شد بپذیرید که بعضی از آدمها لیاقت زنده بودن را ندارند.
نمیتوان از تیتراژ فوقالعادهی سریال که برندهی جایزهی امی هم شده است بهسادگی گذشت. در این تیتراژ تعدادی از کارهای روزمره بهگونهای در کنار هم قرار داده شده که بهخوبی نمایانگر خشونت حاکم بر سریال است؛ درست همانگونه که دکستر کارهای روزمرهی زندگیاش را در کنار شکارهای شبانهاش انجام میدهد؛ کارهایی از قبیل سرخ کردن استیک، دریدن گوشت استیک و نیمرو، آب گرفتن میوه، کشیدن نخ دندان، بستن کفش و حتی پوشیدن تیشرت همه القاکنندهی خشونت است.
مایکل سی هال، هنرپیشهی نقش دکستر، در کوران فصل چهارم درگیر بیماری سرطان غدد لنفاوی شد و حتی بهعلت درمانهای وی، ساخت فصل پنجم مدتی بهتعویق افتاد. وی جایزهی گلدن گلوب خود را نیز در این دوران با ابروهای ریخته و کلاهی بر سر دریافت کرد و خوشبختانه پس از بهبود به نقشآفرینی زیبای خود در فصل پنجم ادامه داد.
خوشبختانه قرارداد فصل بعدی (۶) سریال بسته شده و قطعاً ساخته خواهد شد.
دکتر علی ارغوان نجفی
دندانپزشک
نشانی: رشت، خیابان امام خمینی، جنب گیلان اسپرت، ساختمان زیبا، تلفن: ۲۲۳۳۹۹۷
Email: aanajafi@yahoo.com
پزشكان گيل
فرستادن نامه به این نویسنده | همهی نوشتههای پزشكان گيل