پزشکان گیل

ماهنامه جامعه پزشکی گیلان

معرفی مجموعه‌های تلویزیونی برتر جهان (۱): گمشدگان/ دکتر علی ارغوان نجفی

بدست • 6 نوامبر 2010 • دسته: دیدنی‌ها

پیش‌نوشت: پس از نگارش مطلب شماره‌ی قبل درباره‌ی کانال فارسی ‌وان و برخی کانال‌های دیگر ماهواره‌ای، امر بر برخی از دوستان مشتبه گردید که نکند زبانم لال ما در خانه آنتن ماهواره داریم. این‌جانب ضمن تکذیب شدید حضور وجود این‌چنین آلات ضاله و علمک (دیس) شیطان و امثال آن در منزل، عرض می‌کنم که مطابق فرمایشات برادر مایلی کهن که یک‌بار در برنامه‌ی ۹۰ فرموده بودند «ما بعضی فوتبال‌های آن سوی آب را از خانه‌ی همسایه نگاه می‌کنیم»، این‌جانب نیز تحقیقات خود را در خانه‌ی همسایه انجام داده‌ام.

گمشدگان
سریال «گمشدگان» (“Lost”) ساخته‌ی شبکه‌ی ABC شاید گل سرسبد سریال‌های پرطرفدار، پرکشش و در عین‌حال پرمعنی ساخته شده در سال‌های اخیر است. این سریال که پخش آن در سال ۲۰۰۴ شروع شد و در ماه می ۲۰۱۰ قسمت آخر آن روی آنتن رفت، پربیننده‌ترین سریال جهان در سال‌های ۲۰۰۵ و ۲۰۰۶ بود و تا پایان سال ۲۰۰۶ دومین سریال محبوب جهان (پس از سریال “CSI: Miami”) به‌شمار می‌رفت. برآورد می‌شود که Lost بیش از ۲۰۰ میلیون بیننده در سراسر جهان داشت و جذابیت آن به‌گونه‌ای بود که در سال اول پخش به رکورد تعداد ۱۶ میلیون بیننده برای هر قسمت (اپیزود) دست یافت.
این سریال در عین‌حال یکی از پرخرج‌ترین سریال‌های تلویزیونی بود و دو اپیزود آن که در آن ناچار به خرید یک هواپیما و قطعه قطعه کردن آن و آوردن به لوکیشن سریال در «آواهو» در جزایر هاوایی بودند با ۱۴-۱۰ میلیون دلار پرخرج‌ترین اپیزودهای تاریخ شبکه‌های تلویزیونی شدند.
Lost در ۶ فصل (Season) که هر یک شامل ۱۴-۸ قسمت است و کلاً در ۱۲۱ قسمت ۴۳-۴۰ دقیقه‌ای ساخته شد.
داستان با سقوط یک هواپیمای خطوط هواپیمایی اوشنیک (Oceanic) که از سیدنی عازم لس‌آنجلس است، در یک جزیره‌ی متروک در اقیانوس آرام آغاز و پایان می‌یابد و سریال روایتگر گذشته، آینده و چرایی سقوط مسافران هواپیما در این جزیره است. در بین بازماندگان هواپیما افرادی از ملل مختلف (نیجریه، کره، استرالیا، اسکاتلند، آمریکا و عراق) دیده می‌شوند و از آن‌جا که داستان حالتی تمثیلی و ماورایی دارد و به‌تعبیری برزخ و به‌تعبیر دیگر بهشت را می‌توان به آن نسبت داد، نویسندگان با این کار خواسته‌اند حالتی جهان‌شمول به آن بدهند و شاید سریال بخشی از محبوبیت خود را مرهون همین قضیه باشد.
از آغاز تا پایان این سریال، بیننده با انبوه سوالات بی‌پاسخ و تعلیق و کشش برای دنبال کردن ماجرا روبه‌روست و حتی تا قسمت‌های پایانی بسیاری از سوالات بی‌پاسخ می‌مانند. علی‌رغم پس‌زمینه‌ی ماورایی داستان، گروه نویسندگان این سریال که ظاهراً هر یک در رشته‌ای خاص متخصص بوده‌اند، در طول سریال بیننده را به حجم گسترده‌ای از علوم و معارف بشری- از موسیقی و سینما تا فیزیک نظری و نسبیت- ارجاع می‌دهند. البته تا فصل‌های سوم و چهارم بیننده در پی آن است که برای اتفاقات جزیره در ذهن خود توجیهی علمی بیابد اما ظاهراً هر چه به فصل‌های پایانی می‌رسیم، خود نویسندگان هم به این نتیجه می‌رسند که برای جمع‌آوری و به نتیجه رساندن داستان و پاسخگویی به انبوه ابهامات و سوالات ایجاد شده، تنها باید از تخیل بهره گرفت و تنها توجیه ماورایی برای اتفاقات پاسخگوست و در فصل ششم داستان کاملاً به حیطه‌ی مذهبی می‌غلتد.
البته شخصیت‌پردازی قوی و قابل باور سریال، آن را دوست‌داشتنی می‌نماید و شخصیت‌های منفی داستان نیز دلایلی کاملاً منطقی برای اعمال خود دارند و به‌راحتی می توان با آن‌ها همذات‌پنداری کرد. حتی شخصیتی که در کل سریال هیولا نامیده می‌شود و ظاهراً شر مطلق است، با نشان دادن گذشته‌اش به‌نظر می‌رسد که در ابتدا شخصیتی برگزیده بوده و به‌ یک تعبیر تمثیلی از شیطان است که در ابتدا فرشته‌ای مقرب بوده و بعدها که مغضوب و رانده می‌شود، سعی در گمراهی و تباهی دیگران دارد.
تصور آن‌که وقتی در شرایط سخت و طاقت‌فرسا برای زنده ماندن مبارزه می‌کنید، ممکن است دچار چه استحاله‌ی شخصیتی شوید یا وقتی با شخصیتی که در خود سراغ دارید در زمان یا مکان دیگری قرار گیرید چه عکس‌العملی ممکن است بروز دهید می‌توان تکان‌دهنده و شگفت‌انگیز باشد.
فرضیه‌ی «دنیاهای موازی» که ظاهراً از تئوری‌های فیزیک نظری است در این سریال و نیز سریال‌های «فرینج» (“Fringe”) و «فلش فوروارد» (‘Flash forward”) که جی ‌جی ‌آبراهام (J. J. Abraham) سازنده‌ی Lost در هر دو آن‌ها دست داشته است، با اشتراکاتی با برخی مذاهب (مثل تناسخ بوداییان و عالم اثیری خودمان) بسیار شگفت‌انگیز و در عین‌حال قابل باور به‌نظر می‌رسد (یا شاید دوست داریم که باورش کنیم). شاید این کشمکش دیرباز بشر بوده است که اگر در دوراهی جبر و اختیار، فرصت و توانایی اندکی برای انتخاب دارد، گناه اشتباهات خود را بر گردن جبر بیاندازد. اما در این تئوری دلنشین اگر شما از بین دو گزینه‌ی A و B، مثلاً A را برگزیدید، در عالمی موازی این عالم، انتخاب B شما و حوادث و عواقب ناشی از آن رخ خواهد داد و ما به‌ازای هر انتخاب نیازموده‌ی خود، دنیایی موازی داریم که دیدن و تجربه کردن آن‌ها در عالم خیالی سینما شاید از آن جهت خوشایند باشد که حس پشیمانی ‌ما را از انتخاب‌های غلط خود فرو می‌نشاند.
درباره‌ی این تئوری در معرفی سریال‌های فرینج و فلش فوروارد بیشتر خواهیم گفت.

دکتر علی ارغوان نجفی
دندانپزشک
نشانی: رشت، خیابان امام خمینی، جنب گیلان اسپرت، ساختمان زیبا، تلفن: ۲۲۳۳۹۹۷

Email: aanajafi@yahoo.com

برچسب‌ها: ٬ ٬ ٬

دیدگاه خود را بیان کنید.