شطحیات یک عصر زمستانی/ دکتر امید زرگری
بدست پزشكان گيل • 1 می 2013 • دسته: صفحه آخرصفحهی آخر (۱۲)
گفت: در شهری، مدیری پرسید: چگونه آنچه را که میخواهم بهدست آورم؟
گفتم: آن را مخواه.
… اسمش را هر چه دوست دارید بگذارید: شطحیه، پارادوکس، سرریز دیگ، کلمهای که بدان بزغالهی یکساله را رانند و زجر کنند (!؟)،۱ اناالحقیسم! یا هر چیز دیگر… در هر حال چیزی است که وقتی خلقتان دچار نوسانات غیرمتعارف میشود، از شما بروز میکند! لازم هم نیست الزاماً صوفی مسلک باشید. ما هم در این لحظه به همین بیماری مبتلا شدهایم!
بنابراین قصد داریم همچون «شوایک، سرباز پاکدل»۲ با عرض بندگی نکتهی مهمی را به استحضارتان برسانیم: «ما شاید خالق خودمان نباشیم، اما بیشک مخلوق خودمانیم.»
برای همین هم هست که روی خودمان تعصب داریم. این البته به آن معنا نیست که عاشق خودمانایم، برعکس در غالب اوقات از خودمان متنفریم؛ متنفریم و عصبانی از بابت اشتباههایی که مرتکب شدهایم، متنفریم و خجل از بابت اعمال غیرمعمولی که از ما سر زده است، متنفریم و متاسف بهجهت کارهایی که میبایست انجام میدادیم و ندادیم، متنفریم و… با تمام این احوال روی خودمان تعصب داریم چرا که معتقدیم حتی اگر ظرف را ما نساختهایم، مظروف مخلوق خودمان است فلذا میباید در کمال بندگی شان آن را محفوظ نگاه داریم.
گر من ز می مغانه مستم، هستم
گر کافر و گبر و بتپرستم، هستم
هر طایفهای به من گمانی دارد
من زان خودم، چنانکه هستم، هستم.
… بگذریم بهقدر کافی اعتراف کردیم. بهتازگی کتابکی خواندیم که خواندنش را به شما هم توصیه میکنیم. «شطح نو» کتابی است از هیوا مسیح (عارف قرن هیچدهم!). خواندن آن یک ربع از وقت بیارزش شما را میگیرد! (همان وقت یا در واقع خیلی کمتر از همان زمانی که هر روزه در ترافیک یا پای تلویزیون، تلفن و… از شما گرفته میشود.) آغاز و پایان این نوشته منتخب است از همین کتاب.
گفت: در خود لرزیدم؟
عرش بود که میلرزید.
۱٫ معانی شطح در لغتنامهی دهخدا
۲٫ کتابی از یاروسلاو هاشک، نویسندهی چک
دکتر امید زرگری
متخصص پوست
نشانی: رشت، پل بوسار، ساختمان پزشکان دانا، طبقهی سوم، واحد یک، تلفن: ۷۲۲۷۵۲۰
Website: iranderma.com; drzargari.com
Email: ozargari@iranderma.com
پزشكان گيل
فرستادن نامه به این نویسنده | همهی نوشتههای پزشكان گيل
دکتر زرگری عزیز سلام .نوشته ات را خواندم و قصد دارم از نقطه ای که به درستی اش شک نداری شما را به شک وادار کنم انسان خالق خود نیست ولی به راستی مخلوق خود است؟خود کیست و مختصاتش کدام است؟”خود” انسان در نگاهی هستی شناسانه در متنی به نام زندگی پا به عرصه ی وجود میگذاردکه این متن ماهیتی اجتماعی دارد و از این روست که انسان اساسا موجودی اجتماعی ست(به دلیل کنش ارتباطی خود) جنین موجودی از بدو ورود از محیط تاثیر پذیرفته و بر محیط تاثیر میگدارد و مظروفی به نام آگاهی را در ظرف خود می اندوزد که اساسا محصولی اجتماعی است و چنین ظرفی به نام “خود” با چنین مظروفی شکل میگیرد و در فعالیت روزمره خود به زندگی معنا میدهد ویا به دنبال معنای زندگی است.این خود به معنای فرد و همچنین جمع را نمیتوان از یکدیگر جدا کرد”.خود”فردی توسط اجتماع ساخته میشود و” خود”اجتماعی از فرد متاثر میشود.خود مخلوق خود بودن یا خود سازی انگونه که ممکن است مورد نظر شما باشد نوعی تفکر درون گرایانه است که میپندارد آدمی با تمسک به پالایش خود از چیز های بد میتواند به تهذیب خود نائل شود و خود را مخلوق خود نمایدولی مخلوقی خوب و کامل که به سوی خالق خود گام برمیدارد(تفکری عرفانی).البته همه ی این نوشته ی من بر اساس تاویلی است که اینجانت از متن جنابعالی کرده ام و ممکن است با منظور شما فرسنگها فاصله داشته باشدو در این صورت پیشاپیش از حضورت عذر خواهی میکنم سلامت و سعادت برایت آرزومندم.