پزشکان گیل

ماهنامه جامعه پزشکی گیلان

کلاف سردرگم انتخابات در انجمن پزشکان عمومی ایران/ دکتر مهران قسمتی‌زاده

بدست • 30 ژوئن 2013 • دسته: یادداشت

آنان که وضعیت انجمن پزشکان عمومی را رصد می‌کنند، می‌دانند مدتی است که این انجمن درگیر انتخابات داخلی است. حدود یک سال از زمانی که کمیسیون انجمن‌های علمی وزارت بهداشت به هیات مدیره‌ی انجمن یادآوری کرد که لازم است برای ادامه‌ی فعالیت انجمن انتخابات در آن تجدید شود، می‌گذرد. در واقع مجمع عمومی اردیبهشت ۱۳۸۴ که با شرکت حدود ۲۵۰ نفر تشکیل شد، آخرین باری بود که انجمن پزشکان عمومی ایران هیات مدیره‌ی خود را انتخاب کرد؛ هیات مدیره‌ای که طبق اساسنامه، دوره‌ی فعالیتش ۳ سال است. حال پس از نزدیک به ۶ سال انجمن قصد دارد انتخابی دیگر را تجربه کند، اما به‌نظر می‌رسد این بار فعالان صنفی انجمن بیشتر از این‌که فعالیت خود را صرف ارایه‌ی برنامه و معرفی نامزدها و رایزنی برای انتخاب افراد مورد نظر خود کنند، بیشتر در مورد نحوه‌ی انجام انتخابات با یکدیگر اختلاف دارند.
اگر بخواهیم به ریشه‌ی این اختلاف پی ببریم باید به اواخر سال ۱۳۸۳ برگردیم؛ سالی که دکتر هویدا به‌عنوان رییس انجمن در اقدامی شایان تقدیر از شعب انجمن (که در گوشه گوشه‌ی کشور بدون این‌که با یکدیگر ارتباطی داشته باشند یا از مرکز هدایت شوند، به‌شکلی خودجوش تشکیل شده بودند) خواست نمایندگان خود را برای شرکت در نشستی مشترک به تهران بفرستند. اگر به‌خاطر داشته باشید، سال ۱۳۸۳ سال تصویب قانون جدید نظام پزشکی بود؛ قانونی که تصویب آن پیروزی بزرگی برای جامعه‌ی پزشکی به‌حساب می‌آمد. به‌یاد دارم که مهمان آن جلسه دکتر شهاب‌الدین صدر بود؛ دکتر صدری که هنوز نه رییس نظام پزشکی بود و نه نماینده و نایب رییس مجلس، اما در حال برنامه‌ریزی برای شرکت در انتخابات نظام پزشکی (و شاید مجلس) بود و احتمالاً شرکت در آن نشست هم یکی از برنامه‌های او به‌شمار می‌رفت.
اما آن نشست نتیجه‌ای بسیار ارزشمند برای انجمن پزشکان عمومی داشت: پایه‌ریزی تشکیل «شورای هماهنگی انجمن‌های پزشکان عمومی سراسر کشور». دوستانی که در آن جلسه حضور داشتند حتماً شور و نشاط شرکت‌کنندگانی را که تمامی صندلی‌های سالن شهرداری را پر کرده بودند به‌خاطر می آورند.
شعله‌ی آتش شوری که هیات مدیره‌ی مرکزی و شخص دکتر هویدا ایجاد کرده و با تصویب قانون نظام پزشکی تقویت شده بود، پس از آن دیگر خاموش نشد. پس از مدتی نوبت به انجمن شیراز رسید و سپس اصفهان و بعد از آن کرج که محل گردهمایی فعالان انجمن باشد تا برای ادامه‌ی راه برنامه‌ریزی کنند. پس از چندین جلسه سرانجام تشکیل شورای هماهنگی به‌عنوان نهاد سیاستگذار انجمن به‌تصویب رسید و برای آن هیات رییسه انتخاب و قرار شد هر سه ماه یک بار نشست شورا تشکیل شود. به‌همین دلیل هیات رییسه‌ی شورا می‌بایست هر ماه جلسه تشکیل دهد.
دکتر هویدا از همان اولین جلسه به‌درستی (اما به صلاحدید خود) تصمیم گرفت جلسات ماهانه‌ی هیات مدیره‌ی مرکزی و هیات رییسه‌ی شورای هماهنگی توامان تشکیل شود تا در مورد امور مهم وحدت رویه بر خط مشی انجمن حاکم گردد. اما مشکل از همین‌جا شروع شد. با وجود این‌که از همان ابتدا نمایندگان شهرستانی هیات رییسه و اعضای پیش‌کسوت هیات مدیره (بدون استثنا) در تمامی جلسات شرکت می‌کردند، متاسفانه اعضای جوان‌تر هیات مدیره‌ی انجمن مرکزی که باید دغدغه‌ی بیشتری برای سرعت بخشیدن به فعالیت‌های انجمن می‌داشتند، در بسیاری از جلسات یا شرکت نمی‌کردند یا بسیار نامنظم و با تاخیر حاضر می‌شدند. این رفتار آنان در بسیاری از موارد سبب میشد که جلسات به‌درازا کشیده شود و امور مهم انجمن به‌تعویق افتد.
این رفتار ادامه داشت تا به یک نشست مهم درباره‌ی چگونگی برگزاری انتخابات هیات مدیره رسید. در آن نشست بنا به پیشنهاد دکتر هویدا و تصویب حضار قرار شد به شورای هماهنگی و مجمع فوقالعاده‌ی انجمن پیشنهاد شود که به‌دلیل عدم امکان تجمع تمامی اعضای پیوسته‌ی انجمن زیر یک سقف، در اساسنامه‌ی انجمن تعریف مجمع عمومی از «محل اجتماع اعضای پیوسته» به «محل تجمع اعضای هیات مدیره‌های شعب» تغییر کند تا اعضای هیات مدیره‌های شعب بتوانند هیات مدیره‌ی مرکزی را انتخاب کنند. این پیشنهاد به تصویب همه‌ی حضار رسید اما متاسفانه اعضای جوان هیات مدیره‌ی مرکزی که زحمت شرکت در نشست مشترک با هیات رییسه‌ی شورا را (چون بسیاری از جلسات دیگر) به خود نداده بودند، در نشست شورای هماهنگی بنای مخالفت با این تصمیم گذاشتند و در حالی که این تصمیم توانست رای بیاورد، دکتر هویدا (که خود این پیشنهاد را داده بود) در میان ناباوری حضار، با خروج از جلسه از موضعی مخالف با این پیشنهاد و در پشتیبانی از نظر همکاران جوان خود در هیات مدیره‌ی مرکزی، یک بار دیگر ثابت کرد که مصوبات شورا در مورد سیاستگذاری انجمن برای هیات مدیره‌ی مرکزی چیزی نیست جز نوشته‌ای بر کاغذ.
اعضای شورای هماهنگی که اوضاع را این‌چنین دیدند، راضی شدند که به مجمع عمومی فوق‌العاده که قرار بود به‌منظور تغییر اساسنامه و تعیین شیوه‌ی جدید انتخابات هیات مدیره تشکیل شود، پیشنهاد کنند که اعضای هیات مدیره‌ی مرکزی به تعداد ۱۵ نفر افزایش یابد و نحوه‌ی انتخاب این‌گونه باشد که بخشی از آن را (حداقل ۷ نفر) شورای هماهنگی انتخاب کند و بخش دیگر در نشست مجمع عمومی انتخاب شود.
بالاخره مجمع عمومی فوقالعاده‌ی انجمن بیستم خرداد ۱۳۸۹ تشکیل شد و هیات مدیره‌ی انجمن مرکزی، همان‌گونه که در گزارشی که از آن مجمع نوشتم (شماره‌ی ۸۰ مجله‌ی «پزشکان گیل») به‌جای مصوبات شورای هماهنگی، ترجیح داد که از اعضای مجمع فوق‌العاده در دو مورد کسب تکلیف کند:
۱٫ آیا شورای هماهنگی را می‌توان به‌عنوان رکن انجمن به اساسنامه‌ی انجمن اضافه کرد؟
۲٫ آیا تعداد اعضای هیات مدیره به ۱۵ نفر افزایش یابد؟
و البته هر دو مورد فوق به تصویب مجمع رسید، اما نظر کمیسیون انجمن‌ها چیز دیگری بود: شورای هماهنگی را به‌عنوان رکن نپذیرفت و تنها با افزایش اعضای هیات مدیره به ۱۱ نفر موافقت کرد.
ابلاغ نظر کمیسیون و تاکید آن بر برگزاری انتخابات فراگیرتر (از جمله انتخابات مکاتبه‌ای) سبب شد که هیات مدیره‌ی مرکز دوباره از نمایندگان تعدادی از شعب که از آن‌ها به‌عنوان «روسای شعب مراکز استان‌ها» نام برد، برای رایزنی در مورد نحوه‌ی انتخابات دعوت کند. (عنوان «روسای شعب مراکز استان‌ها» پیش از این هرگز در مکاتبات انجمن یا فرهنگ رایج در فعالان انجمن استفاده نشده بود و هیچ‌گاه شرکت‌کنندگان همه از شعب مراکز استان‌ها نبودند.) در آن نشست نمایندگان شعب بر انجام سراسری انتخابات تاکید داشتند و چون شبهه‌ی مخالفت کمیسیون انجمن‌های وزارتخانه از سوی اعضای هیات مدیره‌ی مرکز مطرح شد، از دکتر هویدا اجازه گرفتند تا موضوع را به‌طور حضوری از رییس کمیسیون استعلام کنند.
اما به‌ناگهان چند روز بعد و بدون توجه به توافقات انجام شده در آن جلسه، هیات مدیره‌ی مرکز بر اساس مصوبه‌ی خود از شعب شهرستانی خواست نامزدهای خود را برای انتخاب ۸ نامزد نهایی شورای هماهنگی معرفی کنند تا در نهایت ۴ تن از این ۸ نامزد در مجمع عمومی به‌عنوان اعضای هیات مدیره‌ی مرکز انتخاب شوند. یعنی هیات مدیره‌ی مرکز تصمیم گرفت از ۱۱ عضو هیات مدیره‌ی بعد تنها ۴ تن شهرستانی باشند و از آن‌جا که مجمع عمومی در تهران برگزار می‌شود، با توجه به محدودیتی که برای حضور شهرستانی‌ها به‌دلیل بعد مسافت وجود دارد، باز هم این تهرانی‌ها باشند که آن ۴ نفر و در نتیجه تمامی اعضای هیات مدیره را انتخاب می‌کنند.
در همین اثنا برخی نمایندگان شعب شهرستان‌ها با رییس کمیسیون وزارتخانه دیدار کردند و از نماینده‌ی هیات مدیره‌ی مرکز نیز خواستند که به‌همراه آنان در آن جلسه شرکت کند. اما با وجود موافقت اولیه، ایشان در آن نشست حاضر نشدند و ترجیح دادند چند روز بعد به‌همراه رییس انجمن و در غیاب نمایندگان شعب به دیدار دبیر کمیسیون روند. به‌هرحال دکتر ممتازمنش، به‌عنوان رییس کمیسیون انجمن‌های وزارتخانه، هم به شکل شفاهی و هم کتبی موافقت کمیسیون را با برگزاری انتخابات سراسری اعلام و به‌طور صریح با شیوه‌ی اعلام شده به‌وسیله‌ی هیات مدیره‌ی انجمن مخالفت کرد. این مخالفت سبب شد که هیات مدیره‌ی مرکز بدون این‌که لازم بداند به شعب اطلاع دهد، نشست شورای هماهنگی را لغو کند.
کلاف انتخابات انجمن بازناشدنی می‌نمود، به‌همین دلیل دوباره تعدادی از نمایندگان انجمن‌های فعال از ریاست و پیش‌کسوتانی که آنان را دلسوز انجمن می‌دانستند، تقاضای ملاقات کردند. در نشستی که به‌همین منظور در هتل لاله برگزار شد، نمایندگان شعب نتیجه‌ی ملاقات خود را به اطلاع سایر شعب و هیات مدیره‌ی مرکز رساندند و همچنین به بزرگان انجمن اطمینان دادند که فقط قصد تقویت بیشتر انجمن را دارند و نه حذف پیش‌کسوتان آن را که سرمایه‌های انجمن هستند. این نشست چند ساعت به‌درازا کشید و در پایان با توجه به موافقت کمیسیون با انجام انتخابات به‌شیوه‌ی مکاتبه‌ای، همه‌ی حضار روی این شیوه به توافق رسیدند. پس از آن بود که هیات مدیره‌ی مرکزی در اقدامی که موافقت آن را با انجام انتخاب سراسری نشان می‌داد، نامه‌ی دبیر کمیسیون در پاسخ استعلام کتبی خود را (مبنی بر موافقت با برگزاری انتخابات سراسری به شکل مکاتبه‌ای) روی سایت انجمن قرار داد.
اما این پایان کار نبود.
پس از آن هیات مدیره‌ی مرکزی اقدام به برگزاری مجمع عمومی فوق‌العاده کرد. این مجمع که با حضور حدود تنها ۲۵ نفر برگزار شد و حتی اکثریت اعضای هیات مدیره‌ی مرکز نیز در آن حاضر نبودند، به حد نصاب لازم برای رسمیت نرسید. هیات مدیره در اقدام بعدی خود اعضای شورای هماهنگی را به شور فراخواند تا در نشست خود در مورد نحوه‌ی انتخابات تبادل نظر کنند. اکثر اعضای شورای هماهنگی که در جریان مسایل انتخاباتی انجمن بودند و در ضمن از توافقات قبلی در مورد برگزاری مکاتبه‌ای انتخابات خبر داشتند و در عین‌حال نامه‌ی دکتر ممتازمنش با عنوان «موافقت با انتخابات مکاتبه‌ای» را در سایت انجمن دیده بودند، مطمئن بودند که این‌بار انتخابات به شکل مکاتبه‌ای انجام خواهد شد. اما متاسفانه صحبت‌های رییس انجمن و سایر اعضای حاضر هیات مدیره‌ی مرکز (که البته چند تن از آنان طبق معمول در جلسه‌ای که خود تدارک دیده بودند حضور نداشتند) بر عزم هیات مدیره‌ی مرکز به برگزاری غیرمکاتبه‌ای انتخابات گواهی می‌داد، تا آن‌جا که یکی از اعضای هیات مدیره به‌صراحت اعلام کرد حتی اگر شما تصویب کنید، چون شما نهادی مشورتی هستید و ما (هیات مدیره‌ی مرکز) تصمیم‌گیر نهایی، به‌هیچ‌وجه اجازه نخواهیم داد که انتخابات به‌شکل مکاتبه‌ای انجام شود.
اما در نهایت قرار شد دو شیوه‌ی «مکاتبه‌ای» و همچنین «انتخابات از طریق اعضای هیات مدیره‌های شعب» به مجمع فوق‌العاده برده شود تا مجمع فوق‌العاده‌ای که در بار دوم با حضور هر تعداد اعضا به‌رسمیت می‌رسد، در این مورد اعلام نظر کند.
حال پس از این گزارش تقریباً مفصل، احتمالاً برای شما این پرسش مطرح خواهد شد که علت این اختلافات چیست؟ و چرا شیوه‌ی انتخابات در یک انجمن علمی- صنفی باید بدین اندازه مهم باشد.
در واقع پس از سال‌ها فعالیت صنفی در انجمن پزشکان عمومی، برای من مشخص شده است که در مورد فعالیت صنفی در این انجمن دو دیدگاه وجود دارد:
دیدگاه نخست معتقد است با وجود مسایل و مشکلات عدیده‌ای که زندگی حرفه‌ای پزشکان عمومی را تحت تاثیر قرار می‌دهد، انجمن باید از تمام توان و ظرفیت خود در کشور استفاده کند تا بتواند تا حدی پاسخگوی نیاز برهه‌ی کنونی باشد؛ یعنی باید هم از نظر کارشناسی و هم از نظر کادر رهبری تقویت شود و هم به‌دلیل این‌که ارتباط آن به‌عنوان یک سازمان صنفی با بدنه‌ی جامعه‌ی پزشکان عمومی به‌اندازه‌ی لازم گسترش نیافته است، باید از هر فرصتی برای افزایش این ارتباط استفاده کند. این دیدگاه معتقد است انتخابات سراسری فرصت مناسبی برای این امر است. صاحبان این دیدگاه معتقدند که مسلماً افراد یک جامعه اگر نتوانند در انتخاب نمایندگان خود نقش موثری داشته باشند، در تعاملات صنفی از آنان پشتیبانی نخواهند کرد. به‌همین دلیل طرفداران این نظر معتقد به خارج شدن انجمن از لاک خودند و یکی از این راه‌ها را انتخابات مکاتبه‌ای سراسری میدانند.
اما دیدگاه دیگر که مرکزنشینان در راس آن قرار دارند، معتقد است که اعضای هیات مدیره‌ی فعلی به‌دلیل مرکزنشینی در جریان تمام امور و مشکلات پزشکان عمومی هستند و چون تعدادی از آنان پست‌های دولتی و غیردولتی مرتبط با پزشکان را پیش از این برعهده داشته‌اند یا دارند، در تصمیم‌گیری‌ها و اقدامات کارشناسی، از کمک سایر نیروهای انجمن بی‌نیاز هستند. اینان از سوی دیگر به ارتباط تنگاتنگ‌تر با جامعه‌ی پزشکان عمومی چندان معتقد نیستند و بر این اعتقادند که با انجام مصاحبه و اعلام موضع انجمن می‌توان پزشکان عمومی را نمایندگی کرد و امور جاری را پیش برد. به‌همین دلیل به انتخابات گسترده‌تر که منجر به ارتباط بیشتر انجمن با پزشکان عمومی می‌شود نیز چندان علاقه‌ای ندارند. ایشان ترجیح می‌دهند که در یک مجمع عمومی با حداقل اعضا به عضویت هیات مدیره‌ی انجمن درآیند تا اینکه در انتخاباتی بزرگ‌تر خود را به محک انتخاب زنند.
البته پس از این فراز و نشیب بسیار، هم‌اکنون توپ در زمین هیات مدیره‌ی مرکزی است که یا مصوبه‌ی شورای هماهنگی را به مجمع عمومی بیاورد یا فقط آن‌چه را خود درست می‌داند بدین مجمع ارایه کند. اما آن‌چه فارغ از این انتخاب مسلم است و قابل تردید نیست، این است که پیوند فعالان صنفی انجمن دیگر گسستنی نخواهد بود و آنان در ادامه‌ی راه با همکاری بیشتر در زمینه‌های مشترک هرچه بیشتر به هم نزدیک خواهند شد. اگر چنین شود، دور نخواهد بود روزی که نظام سلامت کشور تحت تاثیر فعالیت‌های اصلاحی ایشان قرار گیرد.

دکتر مهران قسمتی‌زاده
نشانی: سیاهکل، درمانگاه حافظ، تلفن: ۳۲۲۴۲۰۰-۰۱۴۲

Emeil: mg2251343@gmail.com

برچسب‌ها: ٬

دیدگاه خود را بیان کنید.