پزشکان گیل

ماهنامه جامعه پزشکی گیلان

آسیب‌شناسی فعالان صنفی چرا؟/ دکتر مسعود جوزی

بدست • 27 دسامبر 2013 • دسته: سرمقاله

این گروه در داخل قلعه جذابیت نهفته‌ای داشتند. مجموعه‌ای از افراد جورواجور بودند: مخلوطی از افراد ضعیفی که دنبال امنیت و مصونیت می‌گشتند، افراد بلندپروازی که در پی شهرت و افتخار مشترک بودند و افراد شروری که در جستجوی رهبری بودند که بتواند شکل‌های ظریف‌تری از بی‌رحمی و خشونت را به آنان نشان بدهد.
«هری پاتر و شاهزاده‌ی دورگه» نوشته‌ی جی کی رولینگ

خوشبختانه سرمقاله‌ی شماره‌ی ۴۵ با عنوان «آسیب‌شناسی فعالان صنفی» بیش از آن‌چه تصور می‌شد، مورد توجه قرار گرفت و باز هم خوشبختانه بحث ناتمامی که در آن یادداشت آغاز شده بود در دو شماره‌ی اخیر توسط سه تن از همکاران فعال صنفی پی گرفته شد که مسلماً انتشار این دیدگاه‌های متنوع به تعمیق مباحث صنفی در کشور کمک خواهد کرد. نوشته‌ی حاضر را که به بهانه‌ی مقالات دوستان و در حاشیه‌ی آن‌ها تقدیم می‌شود، تکمله‌ای بدانید بر سرمقاله‌ی مذکور یا کوششی برای گشوده ماندن باب گفت‌وگو. در این‌ یادداشت ابتدا اجازه می‌خواهم نظرم را درباره‌ی آن مقاله‌ها بنویسم و سپس به پرسش مهم‌تری که نوشته و نانوشته در آن‌ها- و گفته و ناگفته در اظهار لطف‌های شفاهی سایر دوستان- وجود داشت پاسخ ‌دهم که: «هدف از نوشتن آن سرمقاله چه بود؟» ولی ابتدا مروری بر آن‌چه گذشت:

آن‌چه گذشت
آن سرمقاله با یک فرضیه آغاز شد: در فعالیت صنفی آسیب‌شناسی‌هایی وجود دارد که گاه مانع از نمایندگی صحیح مطالبات صنفی توسط برخی نمایندگان صنف و متعاقباً بروز اختلاف نظرهایی می‌شود که حتی حذف رقبای داخلی را به مهم‌ترین اولویت یک نماینده تبدیل می‌کند و مطالبات صنف را به حاشیه می‌راند. سپس چند عامل از این عوامل آسیب‌زا با توضیح مختصری فهرست شد که از آن جمله بود: اولویت منافع شخصی بر منافع جمع، نزدیکی به قدرت، محبوبیت‌گرایی و وجیه‌الملگی، توده‌گرایی (پوپولیسم)، قطع ارتباط با صنف، اعتیاد به ماندگاری در مرکزیت، خودمحوری و توهم فهم برتر داشتن، بی‌تفاوتی و روزمرگی، دنباله‌روی و تبعیت از فعالان قدرتمندتر، رفیق‌بازی و طایفه‌گرایی و …

آسیب‌شناسی طرفین مناقشه
دکتر بهمن مشفقی در مقاله‌ی خود با عنوان «آسیب‌شناسی طرفین مناقشه» ابتدا آرزو کرده‌اند نویسنده به‌جای «آسیب‌شناسی فعالان صنفی» دست به «آسیب‌شناسی صنف» می‌زد و علت شرکت نکردن آنان را در انتخابات بررسی می‌کرد ولی در ادامه با تاکید بر این‌که این وضع مناقشه‌انگیز را خود «فعالان صنفی» به‌وجود آورده‌‌اند، افزوده‌اند: «متاسفانه جامعه‌ی پزشکی گیلان به وضعی ناهنجار گرفتار مناقشات معدود فعالان صنفی و نه اعضای صنف شده است.» و البته به‌نوعی انگشت اتهام را به‌سوی نویسنده نیز که به‌زعم ایشان «یکی از فعال‌ترین فعالان صنفی» است، نشانه رفته‌اند!
از جهتی نمی‌توانم به ایشان حق ندهم. من در آن سرمقاله کوشش بسیار کرده بودم تا با نام نبردن از شخص یا نهاد خاصی، شأن «تئوریک» مطلب را حفظ کنم و نظریاتم محدود به زمان و مکان خاصی نشود، اما ظاهراً سوابق صنفی نگارنده چیزی نیست که از نگاه دوستان مقاله‌نویس و نیز سایر دوستانی که از دور و نزدیک به اظهار لطف‌های شفاهی اکتفا کرده‌اند، دور بماند! این است که متاسفانه تقریباً در تمامی اظهار نظرهای شفاهی- و نیز در هر سه مقاله‌ی حاضر (نوشته و نانوشته)- ضمن اشاره به مناقشات موجود، شخص یا نهاد خاصی مصداق آسیب‌های برشمرده قلمداد می‌شوند که روا نیست. یک بار در پیشانی‌نوشت یک فیلم (یا کتاب) خوانده بودم: «همه‌ی شخصیت‌های این داستان تخیلی‌اند و هرگونه شباهت کسانی به این شخصیت‌ها موجب تاسف کسان واقعی تواند بود!» اکنون در ادعای بی‌گناهی خود، تنها می‌توانم تاکید کنم آسیب‌های برشمرده در آن سرمقاله ‌چنان متنوع است که اصولاً در یک شخص یا نهاد قابل جمع نیست.

آسیب‌شناسی فعالیت‌های صنفی
مقاله‌ی دکتر مهران قسمتی‌زاده با عنوان «آسیب‌شناسی فعالیت‌های صنفی»، در واکاوی آفاتی که موجب ناکارآمدی هر تشکیلاتی (چه صنفی، سیاسی، اجتماعی یا …) می‌شود، حاوی نکاتی بسیار موشکاف و کارشناسانه است. ولی او در کنار توجه به این آسیب‌ها، بررسی آسیب‌شناسانه‌ی فعالان صنفی را- که مسوولیت ایجاد چنین آسیب‌هایی را برعهده دارند- بی‌فایده می‌داند. به گمان او:
این‌گونه نوشتن تهور بسیاری می‌طلبد اما منجر به تغییر رویه‌ی چندانی نمی‌شود زیرا این مقاله بیشتر به نیت‌های درونی افراد برای شرکت در فعالیت‌های صنفی اشاره دارد و چون در بسیاری از موارد این نیت‌ها در افرادی که هم‌اکنون فعالیت دارند تغییر نخواهد کرد، پس منجر به بهبود عملکرد آنان نخواهد شد. بعضی از این خصوصیات نیز کاملاً سرشتی است …
اما آیا واقعاً چنین است؟ من درباره‌ی صنف‌های قوی که (چنان‌که در آن سرمقاله نوشتم) می‌توانند با جابه‌جایی قدرت در انتخابات‌ و پالوده‌سازی مرکزیت خود از اعضای «آفت‌زده»، این آفات را پشت‌سر بگذارند، چیزی نمی‌گویم. ولی صنف‌های ضعیفی که اعضایش در انتخابات حضور فعال ندارند و برای یک هیات مدیره‌ی ۷ نفره، ۶ نامزد بیشتر نمی‌شوند، باید با همین آفات بسوزند و بسازند؟ آیا «رونمایی» و تحلیل این آفات در بهبود عملکرد جمعی صنف- نه خود این افراد- هیچ تاثیری ندارد؟ بخش آخر یادداشت حاضر را به توضیح «انگیزه» و «فایده»ی طرح این موضوع اختصاص خواهم داد.

آسیب‌شناسی صنف پزشکی
و اما با دکتر حمید اخوین که در «آسیب‌شناسی صنف پزشکی» خواستار بررسی بنیادی‌تر مساله و جانشین کردن نگاه خطی با نگاه شبکه‌ای شده است، موافقم و نگاه خطی علی و معلولی را غلط‌انداز و گمراه‌کننده می‌دانم. ولی اتفاقاً ادعا می‌کنم در «آسیب‌شناسی فعالان صنفی» با طرح اسباب و عللی که سبب می‌شود مطالبات صنف عیناً توسط نمایندگان آن نمایندگی نشود، به مساله نگاه شبکه‌ای داشته‌ام. یعنی با همان نگاهِ «همه‌چیز به همه‌چیز مربوط است» به بررسی عواملی پرداخته‌ام که در فاصله‌ی نقاط A و B (در مقاله‌ی ایشان) تاثیرات جانبی اما مهمی دارند. گمانم با یک مثال موضوع روشن‌تر می‌شود: در کشور X رقابت عشقی دو فعال دانشجویی، ممکن است سرنوشت جنبش دانشجویی را عوض کند!

چرا آسیب‌شناسی فعالان صنفی؟
با طرح این مقدمات، حالا می‌توانم به آن پرسش اصلی برسم: «هدف از نوشتن آن سرمقاله چه بود؟» و «انگیزه»ی طرح این موضوع حساسیت‌انگیز را در دو عنوان کلی خلاصه کنم:
۱- تمامی ۱۵ موردی که دکتر قسمتی‌زاده فهرست کرده است!
اگر باز هم به نگاه خطی متهم نشوم، معتقدم دست‌کم یکی از علل اصلی ناکارآمدی تشکیلات (به‌ویژه در مباحث «فقدان استراتژی»، «حاکم بودن جو محفلی» و «درگیری‌های درون گروهی») همین دام‌های فردی است که بر سر راه تک‌تک ما وجود دارد و با تکثیر متقابل در جمع، در نهایت به «گم کردن هدف» می‌انجامد.
۲- لزوم صیانت از فعالان صنفی موجود:
در زمانه‌ای چنین پرآشوب که «فردیت» ما به‌تنهایی توان دفاع از «هویت» و حتی «موجودیت» ما را ندارد، فعالیت صنفی یک کار تفننی و سرگرمی (hobby) یا زینتی و تجملی نیست. نیاز ما به تشکل چنان ضروری و «اولیه» است، که اگر به‌فرض محال تمامی فعالان موجود به‌یک‌باره این عرصه را خالی کنند، در کمترین زمان ممکن نسل جدیدی جانشین آنان خواهد شد. ولی این بدان معنی نیست که ما نسبت به ریزش فعالان کارآمد صنفی خود- که توشه‌ای پربار از تجربیات و بینشی صیقل خورده از آزمون و خطاهای گذشته دارند- بی‌‌اعتنا باشیم. به‌عبارت دیگر این جابه‌جایی و ریزش‌های مفروض به‌دلیل افت کیفیتی که در پی خواهد داشت برای صنف بسیار هزینه‌بر خواهد بود. این در حالی است که دست‌کم تجربه‌ی ده ساله‌ی نویسنده نشان داده است عدم توجه به آسیب‌شناسی‌های پیش‌گفته، مستمراً به تاراندن نیروهایی انجامیده است که هر یک بالقوه و بالفعل سرمایه‌ای ارزشمند برای دفاع از منافع جمع بوده‌اند.
به بیان دیگر نباید در اثر اشاعه‌ی آفاتی که یاد شد، هزینه‌ی فعالیت‌های صنفی چنان بالا رود که در هر دوره جمعی از پاک‌ترین، شجاع‌ترین و فداکارترین فرزندان صنف پای به میدان ‌نهند و در کوتاه‌مدتی به‌دلیل: الف- خستگی از فشارهای تخریبی ناشی از رقابت‌های ویرانگرِ درون تشکیلاتی (نه فشارهای بیرونی) و ب- یاس و حرمان ناشی از عقیم ماندن مبارزات صنفی (به‌دلیل همان آفات یاد شده) میدان خالی کنند.
تصور این‌که در غیاب فعالان اصیل و مستقل، فعالیت صنفی چه تنزل کیفیتی پیدا می‌کند و چه کسانی در گود این فعالیت‌ها باقی می‌مانند، تصویر دل‌انگیزی نیست:
«ریگ‌های کف جوی»: کسانی که انگیزه‌هایی بس قوی‌تر- اما از جنسی دیگر- برای ماندن در گود دارند؛ کسانی که در قالب منافع جمعی، تنها منافع شخصی و گروهی را دنبال می‌کنند و در این رهگذر، ماندگاری در مرکزیت (نشستن بر صندلی صنفی) و نزدیکی به قدرت از اسباب کار آن‌هاست؛ آنان که به مرور زمان چنان اعتیاد شدیدی به محوریت، محبوبیت‌ و وجیه‌الملگی پیدا کرده‌اند که تصور بازنشستگی نیز بر آنان آسیب‌های روانی وارد می‌کند؛ کسانی که به‌هر دلیل در اجتماع از جایگاه مناسبی برخوردار نیستند و فعالیت‌های صنفی برای‌شان هم «هویت» است و هم «تشخص» (این دسته به‌دلیل عدم برخورداری از ایده‌های اصیل، شخصیت قوی و استقلال رای، یا به بی‌تفاوتی و روزمرگی روزگار می‌گذرانند یا به دام «فراکسیونیسم» و دنباله‌روی و تبعیت از فعالان قدرتمندتر می‌افتند تا پیاده نظامِ حذف رقبای مستقل شوند، و چنین است که هر رهبر کاریزماتیک درون صنفی را دسته‌ای از نوچه‌ها و متملقان دوره می‌کنند.)
هرگز ادعا نمی‌کنم نگاه من به این موضوع، نگاهی جامع و بی‌نقص است. ولی تصور می‌کنم اهمیت اصل مساله چنان باشد که ارزش ادامه‌ی بحث توسط سایر فعالان صنفی پزشکی و غیرپزشکی را داشته باشد.

برچسب‌ها: ٬

دیدگاه خود را بیان کنید.