پزشکان گیل

ماهنامه جامعه پزشکی گیلان

دن‌کیشوت‌های صنفی/ دکتر مسعود جوزی

بدست • 9 ژانویه 2010 • دسته: سرمقاله

۱-    «دن کیشوت»، نوشته‌ی میگوئل سروانتس اسپانیایی، داستان مردی نیمه‌مجنون، خیال‌پرداز و در عین‌حال دغل‌کار است که خود را مبارزی دلیر و شکست‌ناپذیر می‌پندارد و با خادم خود، «سانچو پانزا»، روستایی ساده‌دلی که وظیفه‌ی حمل سلاح او را برعهده دارد، به مسافرتی پرماجرا می‌پردازد. در این سفر از دن کیشوت که خود را شوالیه‌ای بی‌همتا می‌داند، اعمال دیوانه‌واری سر می‌زند که اسباب تمسخر دیگران می‌شود: او با دشمنان فرضی می‌جنگد، پیروز می‌شود و در همه‌حال می‌پندارد که وظیفه‌ی نجات جهان از شر پلیدی‌ها را برعهده دارد.
۲-    «دن کیشوت» را که نخستین بار حدود چهارصد سال پیش منتشر شده، اولین «رمان» جهان دانسته‌اند، از این روی که پس از سال‌ها سنت حماسه‌سرایی و قهرمان‌پردازی و ادبیات سلحشورانه، در آن با نگاه مدرن نویسنده‌ای روبه‌رو می‌شویم که ارزش‌های سنتی را، چه در فرم و چه در محتوا، واژگون می‌سازد، به ریشخند می‌گیرد و برای نخستین بار در جهان داستانی نگاه واقع‌گرایانه را جانشین افسانه‌سرایی آرمان‌گرایانه می‌کند. دن کیشوت، برخلاف سلحشوران پیش از خود، نه جوان است و نه قوی. به‌جای مرکبی راهوار، اسبی نحیف و به‌جای همراهی ورزیده و چابک، مردی چاق و ابله‌تر از خود را در کنار دارد. او آسیاب‌های بادی را دیوهای مهیب می‌پندارد و …
۳-    اگر داستان دن‌ کیشوت را نخوانده یا فیلم‌های اقتباس شده از آن را ندیده باشید، احتمالاً سریال خاطره‌انگیز «دایی‌جان ناپلئون»- ساخته‌ی ناصر تقوایی بر اساس رمانی به همین نام از ایرج پزشکزاد- را دیده‌اید. به‌نظر می‌رسد شخصیت‌های «دایی‌جان» و «مش‌قاسم» نمونه‌های ایرانی شده‌ی دن کیشوت و سانچو پانزا باشند. در این داستان نیز ارباب شبانه‌روز با خیالات و توهمات خود درگیر است، همه‌ی اتفاقات ریز و درشت عالم را به «دشمن فرضی» نسبت می‌دهد و همچنین نوکری دارد که در هر فرصت بر خاطرات خیالی او از جنگ‌های کازرون و ممسنی مُهر تایید می‌زند.
۴-    خب که چی؟ در سرمقاله‌ی شماره‌ی پیش اشاره‌ای گذرا داشتم که سامان دادن به نظام سلامت- و از جمله طرح ساختاری «پزشک خانواده»- تنها با «شعار» میسر نیست و تعمقی کارشناسانه می‌طلبد. ولی متاسفانه یکی از آفات جنبش صنفی ما همین «شعارزدگی» است که تا از آن عبور نکنیم بعید است بتوانیم از دیگر موانع صنفی خود بگذریم. و این شعارهای جذاب ولی توخالی عمدتاً برساخته‌ی خیال‌پردازانی است که پایان عصر رویکردهای پهلوانانه را باور ندارند و به‌جای نگاه واقع‌بینانه به مسایل و مشکلات صنفی، ترجیح می‌دهند رویه‌ی بیرونی واقعیت‌ها را بر الگوهای پیش‌ساخته‌ی ذهنی خود منطبق سازند و راه حل‌هایی متهورانه ارایه کنند. در این رویکرد جایی برای بررسی کارشناسی پدیده‌ها وجود ندارد، نمی‌شود بر سر مساله‌ای بحث و استدلال کرد و به نتیجه رسید؛ اصلاً رسیدن به نتیجه‌ای «واقعی» هدف نیست، هدف سر دادن شعارهایی هرچه مردم‌پسندتر و کسب محبوبیتی هرچه بیشتر و تثبیت در مقام «رهبری» صنف است؛ آن هم رهبری دقیقاً از نوع دن کیشوت: جنگاور و بی‌باک با سنگینی مسوولیت نجات جهان بر گُرده، و روز و شب در نبرد با آسیاب‌های بادی (دشمنان خیالی).
۵-    جهان دن کیشوتی جهانی ساده و پارانوئید است: ساده است چون به دو اردوگاه کاملاً متمایز «خیر» و «شر» یا «سیاه» و «سپید» تقسیم می‌شود، و پارانوئید است چون هر که «دوست» نمی‌نماید لاجرم «دشمن» است، و روز و شب را باید نه به اندیشه و تعقل که به دسیسه و توطئه برای حذف رقبا و دشمنان خیالی گذراند. از این‌روست که دن کیشوت‌های صنفی نیز هر جا که باشند مدام هماورد می‌طلبند و به همتایان انگ مماشات و سازشکاری می‌زنند و فرصت‌های محدودی را که برای سامان دادن به نظام سلامت وجود دارد، صرف مناقشه‌هایی بی‌حاصل می‌کنند.
۶-    اما چرا این پهلوانان، عرصه‌ی فعالیت‌های صنفی را به‌عنوان کارزار نبردهای خیالی خود برگزیده‌اند؟ در کشور ما پاسخ به این پرسش چندان دشوار نیست، زیرا- به هر دلیل- بازی در میدان سیاست سال‌هاست پرهزینه شده است و برای ارضای جاه‌طلبی‌های شخصی و برطرف کردن کمپلکس‌های شخصیتی نمی‌توان در آن عرصه «هر» شعاری سر داد و «هر» گونه هماورد طلبید و تاوان نداد. این است که چنین فعالانی پای به عرصه‌ی بی‌خطرتر فعالیت‌های صنفی می‌گذارند و به‌جای غوطه‌ور شدن در دریای حل مشکلات جهانی و ملی، ترجیح می‌دهند در استخر نسبتاً امن فعالیت‌های صنفی شنا کنند. و چنین است که عرصه‌ی صنف برای چنین سرخوردگان جهان سیاست، محلی برای «وقت گذاشتن» و مفید بودن نیست، محملی برای «وقت گذرانی» است.
۷-    دوست عزیزم دکتر مهران قسمتی‌زاده در مقاله‌ی «فعالیت صنفی، تجربه‌ای نو در جامعه‌ی پزشکی» در شماره‌ی ۵۷ «پزشکان گیل» به‌درستی آورده است که: «بدنه‌ی صنف باید باور کند که نیازمند فعالیتی جمعی برای رسیدن به اهداف خود است و برای تحقق این امر به نمایندگان و سخنگویانی نیاز دارد که بیان‌کننده‌ی نظرات جمع باشند نه رهبرانی که جمع را رهبری کنند و یا به‌جای آنان به مبارزه برخیزند.» به‌نظر من کلید حل معما همین‌جاست. هر یک از ما آحاد صنف، گرفتاری‌ها و مشغولیت‌هایی داریم که برای‌مان وقت کافی برای چاره‌جویی مسایل صنفی باقی نمی‌گذارد. اما آن‌گاه که پای انتخاب نمایندگان صنفی پیش می‌آید، وظیفه داریم تا آن حد وقت بگذاریم تا دن کیشوت‌های خیال‌پرداز و سانچو پانزاهای سرسپرده‌شان را از خلال شعارهای فریبنده و به‌دور از واقعیتی که می‌دهند بازشناسیم و به کسی وکالت ندهیم به نیابت از ما «لگن سلمانی»- به‌جای کلاه‌خود- بر سر گذارد و با رویای پهلوانی «وقت‌گذرانی» کند.

برچسب‌ها: ٬ ٬

دیدگاه خود را بیان کنید.