پزشکان نامی (۲۶)/ آلبرشت فون هالر: شاعر کوههای آلپ!/ دکتر بهمن مشفقی
بدست پزشكان گيل • 3 آوریل 2010 • دسته: پزشکان نامیآلبرشت فون هالر (Albrecht von Haller)، شاعر کوههای آلپ، در تاریخ ادبیات آلمان مقام شامخی دارد. اثر وی به نام «آزمایشی دربارهی شعر سویسی» که در سال ۱۷۳۲ بدون نام سرایندهی آن نشر یافت، نشان میدهد که سرایندهاش طبعی لطیف و موزون داشته و از موهبت عشق عمیق به طبیعت برخوردار بوده است.
فون هالر (۷۷-۱۷۰۸) که در شهر «برن» سویس زاده شده، در مجاورت رشته کوههای آلپ پرورش یافته و در فراز و نشیب و پیچ و خمهای آن سیر و سیاحت بسیار کرده بود، عقیده داشت راه و رسم زندگی سادهی ساکنان کوههای آلپ هشداری به اهالی شهرهاست. وی که در جستجوی بارقهی الهی بود و گمشدهی خود را در طبیعت یافته بود، در اینباره میگفت: «سخن کوتاه! خدایی در جهان وجود دارد و طبیعت اثری از اوست و ساختمان کامل جهان پرعظمت نمودار قدرت سازندهی اوست.» وی آثار باعظمت الهی را در طبیعت به مقیاس کوچک نیز درک میکرد و مثلاً بهعنوان گیاهشناس، روش تولید گیاهان و همچون کالبدشناس و عالم وظایفالاعضا، انقباض و انبساط اعضا را نیز مظاهری از قدرت بالغهی خداوندی میدانست.
فون هالر در دوران جوانی شاعر بود، ولی در تمام دوران زندگی خود دانشور و محقق باقی ماند.
وی کودکی زودرس بود که در همان اوایل دوران حیات پدرش را از دست داده بود. از لحاظ جسمی ضعیف بود و در تمام مدت زندگی در معرض حملهی بیماریهای مختلف قرار داشت، اما خیلی زود راه آموختن در پیش گرفت و همت خود را برای کوششهای پرمشقت از قبیل تهیه و تنظیم فرهنگهای لغت و کتابهای دستور زبان مصروف داشت و متجاوز از دو هزار زندگینامهی مختصر ترتیب داد. در مدرسه بهحد اعلا جاهطلب بود و هیچگاه از کار خود راضی نمیشد، مگر اینکه با برتری کامل بین همدرسان خود از لحاظ لیاقت و پشتکار ممتازترین درجه را تحصیل میکرد.
سرپرستان او درصدد برآمدند وی را در خط الهیات وارد کنند ولی او علاقهی شدیدی به تحصیل در رشتهی پزشکی داشت و با این قصد بهعنوان دانشجو به دانشگاه «توبینگن» (Tubingen) وارد شد و بهمدت ۱۶ ماه در آنجا به تحصیل پرداخت که به حال او بسیار سودمند بود. زندگی شاد و فرحانگیز دانشجویی و همدمی رفیقان شوخ و عیاش و معاشرت با بانوان زیبای توبینگن که بههیچوجه شرمروی و نازآلود نبودند، موجب گردید موانعی که مابین فون هالر جوان و زندگی واقعی روزانه وجود داشت از میان برداشته شود.
با همهی این احوال، شهر توبینگن برای تحقیقات و مطالعات جدی محل مناسبی نبود. بنابراین هالر در بهار سال ۱۷۲۵ میلادی رهسپار «لیدن» شد و در آنجا آنچه را که خواهان آن بود یافت: اتاقی خاص کالبدشکافی که در آن اجساد آدمی برای تشریح موجود بود، باغ نباتات بیمارستانی که در دسترس دانشجویان قرار داشت، و مهمتر از همه، آشنایی با دو تن از معلمین بزرگ: آلبینو و بوئرهاو. بههمین جهت توانست در سال ۱۷۲۷ با نوشتن رسالهای در مبحث کالبدشناسی رتبهی دکترای پزشکی را بهدست آورد. سپس بهمنظور مطالعات پزشکی در پایتختهای بزرگ عازم لندن و پاریس شد و از بیمارستانها و موزههای متعددی دیدن کرد و زیر نظر استادان کالبدشکافی بهعنوان دستیار در اعمال جراحی و کالبدشکافیهای پس از مرگ بهمنظور تشخیص بیماریها شرکت جست.
هالر پس از آن به دانشگاه «بازل» سویس رفت. اهمیت اساسی دوران اقامت هالر در شهر بازل آن است که وی در آنجا تخصص گیاهشناسی را آغاز کرد و در پرتو عامل محرک ثروت بزرگ گیاهی کشور سویس و در میان دوستانی که با عشق و حرارت به گیاهشناسی میپرداختند علاقهی سرشاری به مطالعهی واقعی گیاهان یافت و در تابستان سال ۱۷۲۸ با دوست خود، یوهانس گسنر (Johannes Gesner)، به مسافرتی در کوههای آلپ دست زد که بهترین ثمرهی آن منظومهی مشهوری به نام «کوههای آلپ» (Die Alpen) بود. وی هر سال به گردش و کوهپیماییهای متعدد در جبال آلپ میپرداخت و هر بار با خرمنی از گیاهان تازه به خانه باز میگشت.
در سال ۱۷۳۶ دعوتی از دانشگاه نوبنیاد «گوتینگن» دریافت کرد تا بهعنوان استاد کالبدشکافی و جراحی و گیاهشناسی به آنجا رود. این دعوت بهمنزلهی آن بود که حکومت کشوری تن به خطر دردهد و مردی ۲۸ ساله و خارجی را که فقط به کار پزشکی عمومی مشغول است و مجموعهی تالیفات او از یک جلد کتاب شعر و چند رسالهی مختصر تجاوز نمیکند از راه دور فراخواند و چنین مقام خطیر و پرمسوولیتی را به وی سپارد. اولیای امور دانشگاه مزبور به تحقیق فراوان متوجه شده بودند که گرچه هالر کم گفته اما گزیده گفته است. جالب اینکه هالر در این دانشگاه میدانی برای فعالیت پیدا کرد و توانست نیروهای خود را تمام و کمال به حرکت بیاندازد و توسعه دهد. کار پرزحمت بزرگی در انتظار هالر بود زیرا بهعنوان عضو دانشکده و فرد اول در میان اقران (Primus inter pares) برعهدهی او بود که در بنیان گذاردن دانشگاهی واقعی همت کند.
در آن زمان دانشگاهها از سنتهای کهن که احترام به آنها فرض واجب بود پیروی میکردند و نوآوریها را در نطفه میکشتند. طی قرون وسطی دانشکدههای پزشکی در تمام مسایل مربوط به فن مداوا رایزن متخصص دولت بودند؛ بهطور مداوم از آنها خواسته میشد که عقاید خود را رسماً ابراز دارند و عقاید دانشکدهها در مورد نوآوریها و نظریات و معالجات جدید همچون اسلحهی قاطعی موثر بود. دانشگاه در مورد امور پزشکی و همهی مسایلی که با حوزهی پزشکی سروکار داشت بهعنوان داور و حجت قاطع محسوب میشد و در بسیاری موارد بر کار پزشکان و داروسازان نظارت کامل داشت.
در سال ۱۷۳۹ مجلهی «گوتینگن برای مسایل علمی» منتشر شد. مدت ۲۵ سال هالر اداره و نشر آن را بهعهده داشت و در حدود ۱۲ هزار مقاله و انتقاد و یادداشت در آن نشر داد. وی همچنین در سال ۱۷۵۱ «جامعهی پادشاهی علوم» را تاسیس کرد که تحت ادارهی او به یکی از برجستهترین آکادمیهای جهان مبدل شد.
فون هالر در سال ۱۷۴۲ کتابی تحت عنوان «دربارهی مجموعهی گیاهان سویس» انتشار داد. وی در فن تزریق در داخل مجاری خون استاد چیرهدستی بود و با استفاده از همین روش توانست بسیاری از مشکلات مربوط به کالبدشناسی و مجاری حرکت خون را حل کند. ماحصل این مطالعه سبب شد شاخه ای از محور سلیاک (تریبوس هالری) به نام او مشهور شود.
وی در سال ۱۷۴۷ کتابی به نام «اولین رشتههای وظایف الاعضا» منتشر ساخت که اثر خلاصهای بود برای استفادهی دانشجویان و پزشکان و در تکمیل آن در فاصلهی سالهای ۶۶-۱۷۵۷ کتابی در هشت جلد قطور به نام «مبانی وظایفالاعضای بدن انسان» تالیف کرد. این کتاب بهراستی اثری عظیم و حایز اهمیت بود.هالر در سال ۱۷۵۳ بهصورت غیرمنتظرهای گوتینگن را ترک کرد و بار دیگر به زادگاهش برگشت و در برن اقامت گزید. هنگامی که او ۱۷ سال پیش از آن وطن خود را ترک کرده بود پزشک جوان و گمنامی بیش نبود، اما اکنون دانشمندی بود که شهرت جهانی داشت و امکان نداشت که یکی از دانشمندان از سویس عبور کند بیآنکه به ملاقاتش بشتابد و نسبت به او ادای احترام کند؛ از جمله امپراتور لئوپولد دوم که اندکی پیش از درگذشت هالر به دیدن او رفته بود.
نکتهی جالبی که در شرح زندگی هالر آمده این است که در شهر «فرنی» سویس، در آنسوی دریاچهی ژنو، مرد دیگری زندگی میکرد که او نیز توجه تمام اروپا را به خود جلب کرده بود. این شخص ولتر (Voltaire) بود و این دو نفر از مردان قرن روشنایی بودند، ولی در دو قطب مخالف جای داشتند. ولتر مردی بود بیاعتقاد به مذهب و خدا، و همهکس و همهچیز را به شوخی و تمسخر میگرفت و مردی انقلابی بود که با شور و شدت علیه ظلم مبارزه میکرد و حال آنکه فون هالر پروتستان بود و تمایل شدید به پرهیزکاری و انجام اعمال مذهبی داشت و اصلاً فاقد روح شوخی و مطایبه بود و محافظهکاری را بهحد اعلا رعایت میکرد.
چنین مشهور است که وقتی دزدان دریایی یک کشتی انگلیسی را تصرف کردند، در میان اموال موجود در کشتی صندوقی محتوی کتاب بهدست آوردند که میبایست برای فون هالر فرستاده میشد. چون رییس دزدان دریایی از مقصد و نام گیرندهی صندوق مطلع شد، باعجله خود را به اولین بندر رسانید و صندوق را بهسوی مقصد گسیل داشت، زیرا احساس میکرد که دزدیدن مال دانشمند مشهوری چون عالیجناب فون هالر تحملناپدیر است!
خلاصه شده از کتاب: پزشکان نامی، نوشتهی هنری زیگریست، ترجمهی کوکب صورتگر- حسن صفاری، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۶۲
دکتر بهمن مشفقی
نشانی: لاهیجان، خیابان شهید کریمی
تلفن: ۲۲۳۳۳۴۳-۰۱۴۱
Email: vahomanmd@yahoo.com
پزشكان گيل
فرستادن نامه به این نویسنده | همهی نوشتههای پزشكان گيل