مکتب سالرنو، عصر پزشکی صومعه!
بدست پزشكان گيل • 10 مارس 2016 • دسته: پزشکان نامیپزشکان نامی (۱۱)
دکتر بهمن مشفقی
شهر «سالرنو» بندرگاه آبادی بود در جنوب ناپل. این شهر مقر یکی از اسقفهای بزرگ بود که کلیسایی زیبا و پرجلال و صومعههای فراوان داشت. گرچه مسیحیت از اصل و بنیاد با دانش دوران کلاسیک روم و یونان دشمنی کامل داشت ولی بهتدریج بین ایمان جدید و دانش دوران کلاسیک آشتی شد تا آنجا که پزشکی کافران نیز مورد توجه قرار گرفت زیرا به این نتیجه رسیده بودند که هر فرد مسیحی که با معلومات پزشکی مجهز باشد خیلی بهتر از مردم نادان میتواند به حال دردمندان مفید واقع شود. کاسیو دوروس، راهب بزرگ صومعه، اعلام داشت که مطالعه در ادبیات کلاسیک برای هر مسیحی بسیار شایسته است و کتابخانهی صومعهی خود را تا پایان عمر علاوه بر کتب مذهبی، جایگاه کتابهای پزشکی هم قرار داد. همین امر سبب شد هر جا صومعهای بنا نهاده میشد بلافاصله آن صومعه به مرکز مطالعهی طبی و توجه به بیماران تبدیل میشد. در ضمن در آن صومعهها بیماران فقط بهخاطر رضای خدا پذیرفته و درمان میشدند.
در اوایل قرون وسطی پزشکان عموماً از راهبان صومعههای مسیحی بودند. زنده نگه داشتن ادبیات پزشکی و انجام کار و حرفهی پزشکی از جمله مسوولیتهای کشیش و راهب بود، بهطوری که اگر این دوران را «عصر پزشکی صومعه» بخوانیم، راه دور نرفتهایم.
در همین دوران در مشرق زمین آثار پزشکان بزرگ یونانی به عربی ترجمه میشد و محتویات آن کتابها بهخوبی درک و جذب میشد. اما برای دنیای غرب که به زبان لاتینی گفتوگو میکرد، این کتابها سالهای متمادی ناشناخته و مجهول ماند.
آثار پزشکی اولین ادوار قرون وسطی منحصراً از دستورهای کوچک عملی و اشارات مختصر دربارهی پرهیز غذایی و رسالههای مختصر دربارهی چگونگی نبض و تب و ادرار و فصد و غیره تشکیل میشد و برای اینکه این آثار بهتر آموخته و بهکار گرفته شود، آنها را بهصورت نامهها یا بهصورت سوال و جواب آداب مذهبی و حتی به شکل بحر طویل عرضه میکردند!
خدمت بزرگ کلیسا در این زمان این بود که نه فقط به توجه از بیماران و درمان بیماری آنان میپرداخت، بلکه علاوه بر آن در دوران تاریک قرون وسطی جرقهای از دانش پزشکی را مشتعل داشت تا در دوران مساعد مشعلهای بزرگی با آن برافروخته شود. در نتیجه در نیمهی دوم قرون وسطی مردی به نام «کنستانتین آفریقایی» ظهور کرد که به دانش پزشکی آن عصر به صورت قاطع نیروی جدید بخشید و آثارش منشاء نفوذ و تاثیر فوقالعاده شد.
کنستانتین آفریقایی در حدود سال ۱۰۱۰ میلادی در نقطهای از «کارتاژ» متولد شد. شرح حالنویس او، پطروس دیاکونوس، روایت میکند که این شخص ابتدا به بابل مسافرت کرد تا در آنجا پزشکی و سایر علوم کلدانیان و اعراب و ایرانیان و همهی مسلمانان را بیاموزد و حتی به این کار قانع نشد و از بابل به دیار هند سفر کرد و آنگاه از راه حبشه و مصر به کارتاژ بازگشت. مدت مسافرت اولی ۹ سال به طول انجامید و چون به وطن بازگشت غنی از بار علم و دانش زمان بود.
شگفت اینکه همشهریانش او را موجودی شوم و منحوس میدانستند! بهطوری که در صدد قتلش برآمدند. کنستانتین آفریقایی از این سوءقصد آنان آگاه شد و فرار اختیار کرد و به «سالرنو» واقع در جنوب ناپل مهاجرت کرد و مدتی به حال اختفا بهسر برد و جامهی گدایان در بر کرد. در این هنگام برادر پادشاه بابل از سالرنو میگذشت که کنستانتین آفریقایی را شناخت و او را پزشک مخصوص دربار بابل کرد.
اما زندگی درباری به مذاق او خوش نیامد و به «مونت کاسینو» رفت و عزلت گزید و در سلک راهبان درآمد و با استفاده از محیط آرام صومعه همهی اوقات خود را صرف ترجمهی آثار پزشکی از زبان عربی به زبان لاتین کرد و این کار را تا سال ۱۰۸۷ که قلم از دست و جان از بدنش رها شد ادامه داد.
مولف شرح حال کنستانتین آفریقایی مینویسد: «جای تردید نیست که کنستانتین با دنیای اسلام تماس نزدیک برقرار ساخت و دانش مشرق زمین را مورد مطالعه قرار داد و آن را به غرب منتقل ساخت.»
اهمیت کنستانتین آفریقایی، بهخصوص از لحاظ نقشی که بهعنوان واسطه برعهده داشت و همچون کلید سحرآمیزی درهای مشرق را بهروی مردم مغربزمین گشود، انکارناپذیر است، بهطوری که همهی هوشمندان غربی به اتکای ترجمههای کنستانتین قادر به مطالعهی آثار پزشکان جهان اسلام شدند.
علت اشتهار و نفوذ ترجمههای کنستانتین آفریقایی از این لحاظ بود که این ترجمهها در زمان مساعد نشر یافتند و در مکتب سالرنو بهعنوان کتب درسی مورد استفاده قرار گر فتند. از آنجا که تجارت و دادوستد پررونقی بین سالرنو و مشرقزمین برقرار بود، دانش اسلامی به آن سرزمین راه یافت بهطوری که طولی نکشید همکاری صمیمانهای بین پزشکان آنجا برقرار شد و چهار پزشک، یکی یونانی و دیگری رومی و سومی مسلمان و چهارمی یهودی، بهاتفاق هم کتابی در خصوص طرز نسخهنویسی و دستورالعملهای پزشکی تالیف کردند. طولی نکشید که سالرنو بهصورت یک شهر بقراطی درآمد و عیناً همان عنوانی را پیدا کرد که جندی شاپور در دوران پیش از آن در مشرق زمین داشت.
در طول قرن دوازدهم میلادی مکتب سالرنو مبداء ایجاد ادبیات وسیعی در مسایل پزشکی شد و در آن کتابهای دستورات نسخهنویسی پزشکی، کتب درسی دربارهی آسیبشناسیهای خاص و روش تشخیص و معالجهی بیماریها و نیز کتب معتبری در خصوص جراحی و شناخت بیماریهای زنان و زایمان نشر یافت.
پزشکان مکتب سالرنو بهحدی علاقهمند به آموختن بودند که در کنار بستر بیمار چگونگی حرفهی پزشکی را میآموختند و نیز از کتابهای جدید پزشکی بهره میبردند. در سال ۱۱۹۵ شهر سالرنو بهدست امپراتور هانری ششم تسخیر شد و ۳۰ سال بعد از آن دانشگاه ناپل رقیب بزرگ مکتب سالرنو شد. با همهی این احوال، علیرغم حوادث مختلف، سالرنو مدتها شهرت و اعتبار خود را داشت و طبق فرمانی که بهوسیلهی «راجر دوم»، سلطان جزیرهی سیسیل و نیز بهوسیلهی امپراتور «فردریک دوم» صادر شد، هیچ پزشکی حق نداشت در قلمرو ایشان به طبابت بپردازد مگر آنکه قبلاً موافقت و اجازهی خاص از پزشکان مکتب سالرنو دریافت کرده باشد.
خلاصه شده از کتاب: پزشکان نامی، نوشتهی هنری زیگریست، ترجمهی کوکب صورتگر- حسن صفاری، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۶۲
دکتر بهمن مشفقی
نشانی: لاهیجان، خیابان شهید کریمی، تلفن: ۴۲۲۳۳۳۴۳
Email: vahomanmdd@yahoo.com
پزشكان گيل
فرستادن نامه به این نویسنده | همهی نوشتههای پزشكان گيل