پزشکان گیل

ماهنامه جامعه پزشکی گیلان

۵۶ سال در کنار دکتر تائب/ علی خورسند

بدست • 25 آوریل 2010 • دسته: ویژه‌ دکتر تائب (76)

از سال ۱۳۳۲ تا حال در مطب آقای دکتر تائب در امور واکسیناسیون و پانسمان مشغول به‌کار هستم. اولین حقوق من ماهی ۴۰ تومان بود. تزریقات را هم قبلاً یاد گرفته بودم و هر تزریقی که انجام می‌دادم به حقوق من اضافه می‌شد. آن روزها ناهار به خانه‌ی آقای دکتر می‌رفتم. ایشان با پدر و مادرشان زندگی می‌کردند و وقتی من ناهار منزل‌شان می‌رفتم، ناهارم را خودشان با سینی برایم می‌آوردند. اگر آقای دکتر نبودند، خانواده‌شان برایم می‌آوردند. مادر باعطوفت و مهربانی داشتند که بعد از سلام و احوالپرسی آن محل را ترک می‌کردند، مبادا من خجالت بکشم. هر بار هم که آقای حاجی تائب بودند، پس از صرف غذا می‌آمد پیش من می‌نشست و صحبت‌هایی از زندگی با من می‌کرد. به‌قدری با مهر و محبت با من رفتار می‌کردند که وقتی من پیشش بودم خجالت نمی‌کشیدم. همه‌ی مشکلات زندگی را یک‌به‌یک برای من تعریف می‌کردند. خوب، در آن زمان ما نوجوان بودیم، سردی و گرمی زندگی را نمی‌دانستیم. هر وقت که برای کاری می‌رفتم خدمت‌شان، پس از انجام کارم با سعی فراوان مزدم را به من می‌داد، در حالی که من از آقای دکتر حقوق می‌گرفتم ولی می‌گفت این جدا از کارت است. همه خوب‌اند ولی خوب و خوب‌تر داریم. آن‌قدر مهر و محبت در خانواده‌ی دکتر تائب دیدم که همیشه با خودم می‌گفتم چقدر خوب بود که همه‌ی خواهران و پدران و مادران و مادربزرگ‌ها این‌طور باشند.
در این مدت نزدیک ۶۰ سال که با آقای دکتر مشغول به کار هستم، هیچ‌وقت در مشکلات زندگی مرا تنها رها نکرده‌اند. حتی اگر به طبیب دیگری هم نیاز داشتم، برای آن‌ها نامه‌ می‌نوشت و مرا معرفی می‌کرد. وقتی می‌خواستم خانه‌ای بخرم، برای دیدن هر منزلی که می‌رفتم، ایشان هم همراه من بودند…
* مسوول تزریقات و پانسمان در مطب دکتر تائب

برچسب‌ها: ٬ ٬ ٬

دیدگاه خود را بیان کنید.