چند خاطره از پنجاه و پنج سال/ دکتر هدایت یزدانی
بدست پزشكان گيل • 25 آوریل 2010 • دسته: ویژه دکتر تائب (76)اولین باری که من نام «تائب» را شنیدم، سال ۱۳۲۷ در دبیرستان شاهپور قدیم (شهید بهشتی) رشت بود که معلمی داشتم به نام جناب آقای تائب که مردی بسیار محترم، متدین، نجیب و در عینحال در تدریس توانا و با شاگردان مهربان و مدیر بود و در رشت احترام خاصی داشت و از آن مدرسینی بود که اثر جاودانی در شاگرد دارند و همیشه در یادشان میمانند. این شخص پدر دکتر تائب بود و ایشان در آن زمان در تهران پزشکی میخواندند.
اولین باری که آقای دکتر را زیارت کردم سال ۱۳۳۳ بود که من دانشجوی سال سوم پزشکی بودم. از تبریز (محل تحصیلم) به زادگاهم رحیمآباد میرفتم که بین راه به رودبار رسیدم و تصمیم گرفتم خدمت برادر بزرگم هم بروم که در آن شهر رییس ادارهی فرهنگ بود. در آنجا دیدم یکی از بچههای برادرم بیمار است و باید او را به رشت برد. بندهی نیمچه پزشک را هم به همراهش فرستادند و به رشت به مطب جناب دکتر تائب رفتیم که در همین خیابان حاجیآباد بود. بیمار زیاد بود، چه در اتاق و چه در پلهها، ولی خوشبختانه بهعلت دانشجوی پزشکی بودن من، آقای دکتر مریض را زود پذیرفتند.
دیدار دوم ۵ سال بعد بود که من پزشک رحیمآباد بودم. در رشت همکاران جلساتی بهصورت سمینار در بیمارستان پورسینا داشتند که پزشکان سایر شهرهای گیلان هم گاهی در آن شرکت میکردند. بنده در جلسهای بودم که آقای دکتر تائب هم بودند و جالب بود که یکی از آقایان (شاید دکتر تائب بودند) گفتند که: آقایان، ما هیچکدام از دیگری دکترتر نیستیم. (آن وقت هنوز در رشت پزشک متخصص داخلی نبود.)
بالاخره در سال ۱۳۴۵ از فومن به رشت منتقل شدم و با بیشتر پزشکان رشت آشنایی و ارتباط پیدا کردم، از جمله دکتر تائب که مخصوصاً در نظام پزشکی فعالیت زیادی داشتند. در تمام دورههای اولیهی نظام پزشکی (قبل و بعد از انقلاب تا سال ۱۳۶۵) ایشان عضو هیات مدیره و نایب رییس نظام پزشکی رشت بودند و بنده هم ۶-۵ سالی در قسمت دادگاه تجدیدنظر و ریاست شورای انتظامی مسوول بودم و رابطهی نزدیکی با ایشان داشتم. خوشبختانه از ۳۵ سال پیش که ساختمان مسکونی و مطب من در خیابان حاجیآباد، درست روبهروی مطب ایشان است، این رابطه بیشتر شده است و اغلب از ملاقات و محبت ایشان برخوردارم.
اگر لازم باشد از خصوصیتهای آقای دکتر عرض کنم، باید همهی آن محسنات و مزایایی را که دربارهی پدرشان ذکر کردهام دربارهی ایشان نیز تکرار کنم.
یادم آمد یک خاطرهی خیلی خوشمزه را هم ذکر کنم: چندین سال قبل که قرار بود برای پزشکانی که بالاتر از ۱۵ سال سابقهی کار داشتند مزایایی داده شود و وزیر وقت ملغی کرده بود، آقایان دکتر تائب و دکتر فائق و بنده را مامور کرده بودند با وزیر ملاقات کنیم. به تهران که رفتیم، دکتر تائب ما را به منزل دختر خانمشان دعوت کرد. ایشان زحمت کشیدند و غذاهای خیلی خوشمزهای مخصوصاً یکجور غذا با گردن گوسفند برای ما پختند که هنوز هم بهخوبی یادم هست!
* رییس اسبق نظام پزشکی رشت
پزشكان گيل
فرستادن نامه به این نویسنده | همهی نوشتههای پزشكان گيل