پزشکان نامی (۲۹)/ جان هنتر: مرد تجربههای فراوان و کارهای عملی/ دکتر بهمن مشفقی
بدست پزشكان گيل • 30 می 2010 • دسته: پزشکان نامیهر کس به انگلستان میرود باید وقت را مغتنم شمارد و حتماً دیداری از موزهی «کالج پادشاهی جراحان» بهعمل آورد. در این موزه چندین هزار تصویر و نقشه و نمونهی ترسیم از کالبدشناسی انسانی و کالبدشکافی تطبیقی، چه از جنبهی کلی و چه از لحاظ شناخت بیماریها گرد آوردهاند: استخوانبندی مرد غولآسای ایرلندی به نام اوبریان که طول قامتش هفت پا و شش و نیم اینچ (دو متر و ۳۷ سانتیمتر) بود، استخوانبندی دختر کوتاهقد سیسیلی که در ۱۰ سالگی قامتش فقط یک پا و هشت اینچ (۴۶ سانتیمتر) بیش نبود، استخوانبندی یکی از اسبهای اصیل، استخوانبندی سگی شکاری متعلق به یکی از بزرگان صاحبمقام و…
موزهی کالج پادشاهی جراحان انگلستان در حقیقت بر مبنای مجموعهی پزشک جراحی از قرن هیجدهم به نام جان هنتر (John hunter: 1728-93) که متولد اسکاتلند بود، بنا گردید و پس از درگذشت او، دولت انگلستان آن مجموعه را بهمبلغ ۱۵ هزار لیره خریداری کرد.
هنتر در تاریخ پزشکی و جراحی مقام پیشوایی و راهنمایی ارزندهای دارد. او در دوران کودکی موجب یاس و ناامیدی پدر و مادر و بزرگان خانواده بود و هرگز کسی پیشبینی نمیکرد دارای مقام و حرفهی بزرگی شود. خانوادهی او ۱۰ فرزند داشت و او کوچکترین فرزند خانواده بود. هنگامی که جان بهدنیا آمد، پدرش که از خردهمالکان «لانارکشایر» بود، این کوچکترین فرزند خانواده را عزیز میداشت. تحصیل او در مدرسه رضایتبخش نبود. بچهای بسیار هوسباز بود و هر گاه نمیتوانست مطابق مقصود و منظور خود عمل کند به تندخویی روی میآورد و ساعتهای متوالی زوزه میکشید! تنها کاری که جان دوست داشت و خوب میدانست ابداع شوخیهای جالب عملی یا دویدن در جنگل بهقصد جمعآوری تخم پرندگان بود!
هنتر میگوید:
وقتی پسربچهی کوچکی بودم، میل داشتم همهچیز را دربارهی ابرها و علفها بدانم و معلوم سازم که چرا برگ درختان در پاییز زرد میشود. مورچهها، زنبوران عسل، پرندگان، قورباغهها و حشراتی را که فقط یک روز عمر میکنند با دقت تمام تماشا میکردم و همهکس را با پرسشهای فراوان خود که جواب آنها را نه کسی میدانست و نه میخواست بداند، بهتنگ میآوردم!
برادر جان هنتر که ویلیام نام داشت، موجب افتخار و مباهات خانواده بود. او که ۱۰ سال از جان بزرگتر بود، در لندن جراح موفقی بود. جان در سال ۱۷۴۸ عازم لندن شد و سمت دستیاری ویلیام هنتر را پذیرفت. در این زمان جان هنتر تمام مدت روز و تا دیرگاه در هنگام شب به کار میپرداخت و طولی نکشید در کالبدشکافی استادی چیرهدست شد.
جان معلم درخشانی همچون برادر خود ویلیام را پیش دست خود داشت که در کالبدشناسی و جراحی و فن قابلگی استاد برجستهای بود. اثر بزرگ ویلیام هنتر به نام «دربارهی رحم زن باردار» که اول بار در سال ۱۷۷۴ به زبان لاتینی نشر یافت کتابی با قطع ورقی بزرگ شامل ۳۴ گراور ممتاز با روش حکاکی روی مس است که از جمله متون تاریخی دانش پزشکی شمرده میشود.
جان هنتر بر اساس توصیهی برادرش ویلیام با عنوان کارآموز جراحی به مریضخانهی چلسی وارد شد و سپس به کالج «سنت جرج» رفت و سرانجام جراح ارتش و نیروی دریایی شد.
در سال ۱۷۶۳ با انعقاد عهدنامهی صلح پاریس که بهموجب آن فرانسه سرزمین کانادا را به انگلستان واگذار کرد و جنگ بین فرانسه و اسپانیا پایان یافت، به لندن بازگشت، ولی در این زمان بیمارستانی در اختیار نداشت و جراح بدون بیمارستان همچون ناخدایی است بدون کشتی! بنابراین خانهای در «ارلزکورت» خرید. پشت این خانه چمنزاری قرارداشت که در آن انواع طیور از هر قبیل در حال حرکت بودند و حیوانات خطرناک مانند پلنگها و ماران داخل قفسها نگهداری میشدند. هنتر مدام در جستجوی حیوانات کمیاب بود. اگر یک کولی با خرس رقاص خود از مجاورت منزل وی میگذشت، بلافاصله با او معامله میکرد که پس از مرگ خرس، در مقابل دریافت مبلغ قابل ملاحظهای، جسدش را برای تشریح در اختیار او قرار دهد.
وقتی اوبریان، مرد غولآسای ایرلندی، بیمار شد، هنتر او را تحت نظر قرار داد. ولی مرد غولآسا از دوستانش خواست که پس از مرگ وی تا جسدش را در تابوت سربی نگذارند و آن را به اعماق دریا نفرستند چشم از آن برندارند! هنتر ناچار شد ۵۰۰ لیره انعام و رشوه به افراد مختلف بدهد تا آن جسد را حفظ کند. حاصل این کوشش این شد که امروزه استخوانبندی جسد مزبور در موزهی کالج پادشاهی جراحان محفوظ و نام اوبریان جاودان باشد!
یکی از سعادتمندترین روزهای زندگی جان هنتر روزی بود از سال ۱۷۶۸ که بهعنوان جراح بیمارستان سنت جرج برگزیده شد. او در سال ۱۷۷۵ سالی ۱۰۰۰ لیره عایدی داشت که در سال ۱۷۸۳ به ۵۰۰۰ لیره در سال رسید، ولی حتی این عایدی هنگفت کفاف مخارج او را نمیکرد زیرا تعداد افراد خانواده و نانخوران او بهتدریج تا ۴۵ نفر افزایش یافته بود!
از جمله بیماریهایی که در قرن هیجدهم معالجهی آن بهعهدهی جراحان محول شد، بیماری سیفیلیس بود. هنتر کتابی در این زمینه تحت عنوان «دربارهی بیماریهای آمیزشی» نوشت.
آخرین سالهای زندگی جان هنتر با کوشش و کار مداوم همراه بود. وی هر روز قبل از ساعت ۶ صبح از خواب برمیخاست و تا ساعت ۹ در اتاق کالبدشکافی خود کار میکرد. سپس تا ظهر در خانهی خود بیماران را میپدیرفت و آنگاه به عیادت بیماران دیگر میرفت. درساعت ۴ بعدازظهر غذای مهم روزانهی خود را صرف میکرد و پس از آن ساعتی میخوابید و آنگاه به تدریس میپرداخت. پس از آن مشاهدات روزانهی خود را مینوشت و نیمهشب، در حالی که همهی خانواده به خواب میرفتند، مستخدم چراغی با فتیلهی تمیز برای ارباب خود میآورد و جان هنتر باز هم تا ساعت یک و دو و شاید بیشتر به کار میپرداخت!
اهمیت تاریخی هنتر در این است که وی درهای بستهی قلمرو مشاهدات و تجربیات جراحی را بهروی طب عمومی گشود و به همهی پزشکان توانایی داد که این حوزه را در نظر بگیرند. وی با شتاب بسیار از زمان خویش پیش افتاد و اولین پل بین حوزهی جراحی و پزشکی عمومی را بنا نهاد.
جان هنتر سالها از بیماری آنژین سینه رنج میبرد و سرانجام همین بیماری کار او را ساخت.
خلاصه شده از کتاب: پزشکان نامی، نوشتهی هنری زیگریست، ترجمهی کوکب صورتگر- حسن صفاری، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۶۲
دکتر بهمن مشفقی
نشانی: لاهیجان، خیابان شهید کریمی
تلفن: ۲۲۳۳۳۴۳-۰۱۴۱
Email: vahomanmd@yahoo.com
پزشكان گيل
فرستادن نامه به این نویسنده | همهی نوشتههای پزشكان گيل