پزشکان گیل

ماهنامه جامعه پزشکی گیلان

هزارتوهای آگاهی (۱۰)/ سارا رها

بدست • 27 ژوئن 2010 • دسته: آوای موج

مغزی که می‌تواند از نو خودش را تعلیم دهد
چند وقت پیش راجع به قابلیت انعطاف‌پذیری خارق‌العاده‌ی مغز نوشته بودم و از مقاله‌ی نیویورک تایمز مثالی را ذکر کرده بودم که چگونه برای خانمی که سیستم تعادلش در گوش میانی به‌هم خورده بود، دکتری توانسته بود روی زبانش سنسورهایی بگذارد و در واقع مغز او را از نو تربیت کند که به‌جای سیستم تعادلی در گوش از سنسورهای زبان استفاده کند و به این ترتیب مشکل آن خانم را حل کرده بود. روش آن دکتر بسیار خلاق و یکتا بود و نشانی از قابلیت فوق‌العاده‌ی مغز در انعطاف‌پذیری و تغییر. خیلی دلم می‌خواست راجع به دکتری که این کار را انجام داده بود بیشتر بدانم. این گذشت تا اخیراً که دنبال دکتر جرج بکی ریتا که پدرش را به شیوه‌ای خلاقانه بعد از یک سکته‌ی مغزی شدید به زندگی نرمال برگردانده بود می‌گشتم، فهمیدم که آن دکتر کذایی برادر جرج بکی ریتا بوده است!
داستان خلاقیت‌های این دو برادر در توانبخشی مغز بسیار جالب و تاثیرگذار است. پال برادر بزرگ‌تر بود که دکترای طب خود را در مکزیک گرفت و بعد با خانواده‌ی پدری به امریکا مهاجرت کردند. پال تخصص گرفت و روی سیستم بینایی و حرکت چشم کار می‌کرد که پدرش (که شاعر بود) دچار سکته‌ی مغزی شدیدی شد که دیگر نمی‌توانست راه برود یا خودش غذا بخورد و دکترهای آن زمان (حدود ۴۰ سال پیش) قطع امید کرده و گفته بودند باید پدر را به بیمارستان و خانه‌ی سالمندان بسپرند. اما برادر کوچک‌تر پال، جرج که در آن موقع دانشجوی پزشکی بود، پدر را به خانه آورد و تصمیم دیگری گرفت. به او گفت: «پاپا، تو وقتی که بچه بودی راه رفتن را اول با چهار دست و پا رفتن یاد گرفتی. باید دوباره راه رفتن را مثل بچه یاد بگیری.»
جرج پس از آن پدر را به یک برنامه‌ی توانبخشی سخت مجبور کرد، تا حدی که همسایه‌ها شکایت می‌کردند که جرج احترام پدرش را نگه نمی‌دارد. چون او می‌گذاشت که پدرش مثل کودکان روی زمین بخزد و مثل کودک اشیا را با دهان تجربه کند. پس از مدتی پدر می‌توانست چهار دست و پا حرکت کند و مدتی پس از آن هم به‌کمک دیوار ایستاده راه برود. پس از آن جرج پدر را تمرین داد که تایپ کند (برای به‌کار انداختن انگشتان). یک سال پس از آن (۵ سال پس از سکته) پدر کاملاً همه‌ی توانایی‌های خود را بازیافت و حتی دوباره ازدواج کرد و به کار مشغول شد! درباره‌ی این داستان کتابی هم نوشته شده است.
یک نکته‌ی جالب این‌جاست که وقتی کسی پس از یک سکته‌ی مغزی شدید همه‌ی توانایی‌هایش را دوباره به‌دست می‌آورد، پزشکان ممکن است بگویند از اول مغز خیلی آسیب ندیده بود. ولی در مورد پدرو بکی ریتا، وقتی مغز او را پس از مرگش آتوپسی کردند، دیدند که قسمت عظیمی از مغز او آسیب دیده بود. پس این خاصیت انعطاف‌پذیری مغز است که باعث شد او بتواند همه‌ی توانایی‌هایش را بدست آورد.
روش خلاقانه و بسیار یکتای جرج در آن زمان باعث شد که برادرش پال رشته تحقیقی‌اش روی چشم را رها کند و از نو رزیدنسی توانبخشی را شروع کند و با استفاده از نوروپلاستیسیتی مغز (قابلیت انعطاف مغز) به تحقیق و درمان بیمارانی که دچار عدم تعادل فیزیکی بودند، بهبود ببخشد.
دکتر پال بکی ریتا سه سال پیش در اثر سکته‌ی قلبی در خواب درگذشت. بدون شک پال و جرج، این دو برادر، درهای جدیدی را برای توانبخشی گشودند که تا قبل از آن حتی تصورش هم غیرممکن می‌نمود.

اثر طولانی‌مدت بازی فوتبال آمریکایی مشابه ابتلا به آلزایمر
من همیشه از دو ورزش بوکس و فوتبال آمریکایی خیلی بیزار بوده‌ام؛ به‌نظرم هیچ ظرافتی که ندارند هیچ، به مهم‌ترین ارگان بدن، یعنی مغز که همه شخصیت و همه‌ی آن‌چه هستیم به آن وابسته است، هم آسیب جدی و جبران‌ناپذیر می‌زنند.
این دو عکس را نگاه کنید. عکس بالا بافت مغز سالم و دیگری بافت مغز یک بازیکن فوتبال (از نوع آمریکایی‌اش) در سن ۴۰-۳۵ سالگی است. به‌گفته‌ی متخصصین، عکس پایین مشابه مغز آدم ۸۰ ساله‌ای است که مبتلا به آلزایمر پیشرفته باشد.
تحقیقات جدید، از جمله تحقیقی که در آن با گذاشتن سنسور فشار و نیرو در داخل کلاه ایمنی بازیکنان فوتبال اثر ضربه و فشار روی مغز را اندازه گرفته‌اند، می‌گویند که شانس آسیب مغزی در بازیکنان فوتبال حتی از بوکسورها هم که مدام به سرشان ضربه می‌خورد بیشتر است، چون فشار روی مغز در بازی فوتبال طولانی‌تر است و به‌علاوه وزن یک ضربه‌ی بوکس کمتر است.
دکتر مک‌کی می‌گوید که آسیب مغزی بازیکنان فوتبال فقط در لایه‌های سطحی مغز نیست، بلکه عمیق است و قسمت‌هایی از مغز را که مربوط به احساسات، عصبانیت، رفتار جنسی و حتی تنفسی می‌شود، دربر می‌گیرد. آسیب مغزی این بازیکنان از نوع CTE (Chronic traumatic encephalopathy) است که در اثر آسیب درازمدت ایجاد می‌شود و یک بیماری پیشرونده است که در نهایت سلول‌های مغز را از بین می‌برد.

برای مشاهده‌ی متن کامل این یادداشت‌ها و منابع و ارجاعات‌شان می‌توانید به نسخه‌ی الکترونیک آن‌ها در وبلاگ «آوای موج» مراجعه کنید.

سارا رها

http://avayemoj.com/category/science/
Email: sara.raha@gmail.com

برچسب‌ها: ٬ ٬ ٬ ٬ ٬

یک دیدگاه »

  1. مطلب خوبی خوب. موفق باشید.

دیدگاه خود را بیان کنید.