پزشکان گیل

ماهنامه جامعه پزشکی گیلان

هزارتوهای آگاهی (۱۱)/ سارا رها

بدست • 22 جولای 2010 • دسته: آوای موج

سایکوریدر
در طول میلیون‌ها سال در حین پروسه‌ی فرگشت یک ارتباط اولیه بین سیستم تعادلی در گوش میانی و مسیر احساسات در مغز ایجاد شده است. پس با اندازه‌گیری پاسخ سیستم تعادل بدن در واقع مثل این است که ما یک پنجره به رفتار احساسی مغز باز کرده باشیم. یک تکنولوژی جدید به نام Electrovestibulography (EVestG) که پاسخ تعادلی سیستم را اندازه‌گیری می‌کند، می‌تواند مشخصه‌های بیولوژیکی‌ای را پیدا کند که به تشخیص بیماری‌های روانی منتج شود.
نتایج اولیه‌ی EVestG با دقت بالایی بیماران افسردگی، می‌نیر، اسکیزوفرنی و پارکینسون را از افراد سالم جدا می‌سازد. گفتنی است که تشخیص این‌گونه بیماری‌های روانی در حال حاضر عمدتاً بر اساس مشاهدات بالینی و توسط یک‌سری سوال و جواب یا تست‌های شبیه تست هوش در طول چند جلسه ویزیت به فواصل زمانی یک تا چندماهه انجام می‌شود ولی عملاً تست آبجکتیوی وجود ندارد که در یک جلسه بتواند تشخیص بیماری دهد. براین لیتگو (Brian Lithgow) مخترع این تکنولوژی، محقق و استاد دانشگاه موناش در استرالیاست و معتقد است که EVestG با دقت بالایی می‌تواند هم برای تشخیص بیماری‌های روانی به‌کار رود و هم برای بررسی اثرات داروهایی که برای درمان تجویز می‌شود.
علاوه بر آن، او معتقد است EVestG احتمالاً می‌تواند برای تشخیص ضربه‌ی مغزی (در شرایطی که باعث افزایش مایع درون مغز و در نتیجه تورم مغز می‌شود) استفاده شود. این نظریه هم‌اکنون تحت بررسی است که روی افراد مبتلا به ضربه‌ی مغزی امتحان شود. اگر این نظریه درست باشد کاربرد بسیار زیادی خواهد داشت از جمله تشخیص سریع و بدون سی‌تی اسکن ضربه‌ی مغزی برای بازیکنان فوتبال یا هاکی.
کاربردهای بسیار زیادی را می‌توان برای EVestG پیدا کرد که هم‌اکنون تحت بررسی قرار دارد. یعنی فعلاً در مرحله‌ی تقاضای بودجه برای انجام تحقیقات مربوطه است. به‌اضافه این‌که هنوز نتایج اولیه‌ی EVestG باید توسط محققین دیگر نیز روی تعداد بیشتری از بیماران تایید شود.
به‌طور خیلی خلاصه و ساده EVestG سیگنالی شبیه به سیگنال نوار مغزی را از داخل گوش میانی توسط یک الکترود ضبط می‌کند. این سیگنال در حالت ریلکس و نشسته و همین‌طور در حالتی که شخص توسط صندلی هیدرولیک با سرعت بسیار کم و ثابتی ۴۵ درجه به راست و چپ خم می‌شود، از هر دو گوش ضبط می‌شود. پس از آن، پردازش سیگنال انجام می‌شود تا سیگنال اصلی پاسخ سیستم تعادلی مغز از رکورد نویزی استخراج شود که آن سیگنال تفاوت‌هایی اساسی بین افراد سالم و بیماران مغزی نشان می‌دهد.

مزه کردن نور با زبان: با زبان هم می‌توان دید!
مری لورا مارتین ۴۹ ساله، که نابینا به‌دنیا آمده است، همیشه تصور می‌کرد شعله‌ی یک شمع آتشی بزرگ است. روزی که مری در اکتبر سال ۲۰۰۰ برای اولین بار توانست شعله‌ی یک شمع را ببیند از کوچکی آن و از رقص شعله سخت حیرت کرد. ولی حیرت‌انگیزتر از آن، نحوه‌ی دیدن اوست. مری لورا توسط زبانِ خود به بینایی دست یافت.
زبان ارگانی است عمدتاً برای حس چشایی، بلع غذا و صحبت کردن؛ کمتر کسی فکر می‌کند که توسط زبان می‌توان دید و مشاهده کرد. هرچه باشد زبان در داخل دهان پنهان شده و به نور حساس نیست و هیچ ارتباط فیزیکی‌ای با رگ‌های عصبی بینایی ندارد. با این‌حال بیش از چندین دهه است که دانشمندان روی قابلیت‌های زبان برای ارتباط با مغز کار می‌کنند. اولین کسی که از زبان برای ارتباط با مغز برای کنترلِ تعادل استفاده کرد، دکتر پال بکی ریتا در دانشگاه ویسکانسین امریکا بود که در شماره‌ی ۷۴ «پزشکان گیل» درباره‌ی کشف فوق‌العاده خلاقانه‌ی او نوشته‌ام. در نتیجه همچنان دانشگاه ویسکانسین در تحقیقات نوروپلاستیسیتی مغز، مثل استفاده از زبان برای تعلیم قسمتی دیگر از مغز برای به‌عهده گرفتن بینایی یا تعادل، پیشتاز است.
در حدود ۲ میلیون رشته‌ی عصبی سیگنال‌های بینایی را از طریق شبکیه‌ی چشم به قسمت بینایی کورتکس مغز منتقل می‌کنند. در آخرین سیستم جایگزین بینایی‌ای که توسط کمپانی «وایکب» (به بنیان‌گذاری دکتر پال بکی ریتا) ساخته شده، تصاویر توسط یک دوربین دیجیتال ۵/۱ سانتی‌متری که داخل یک عینک آفتابی تعبیه شده است، به یک میکروپروسسور کوچک (به‌اندازه‌ی یک تلفن همراه) منتقل می‌شوند (عکس را ببینید). میکروپروسسور خصوصیات مهم تصاویر، مثل کنتراست، شدت نور، زوم و… را به امواج الکتریکی تبدیل می‌کند. این میکروپروسسور در واقع کار شبکیه‌ی عصبی چشم را انجام می‌دهد.
امواج الکتریکی تولید شده توسط میکروپروسسور توسط یک سری الکترود مثل «آب نبات» (سطح الکترود حتی طعم هم دارد و در طعم‌های مختلف ارایه می‌شود!) به زبانِ فرد نابینا منتقل می‌شود.
از این مرحله به بعد خیلی مشخص نیست که مغز چگونه خود را تعلیم می‌دهد که با زبان ببیند. منظورم این است که هنوز مشخص نیست که آیا امواج فرستاده شده از طریق زبان به کورتکس بینایی مغز می‌رسند یا به کورتکس سوماتوسنسوری که مسوول دریافت سیگنال‌های حسی است. به‌هر طریق بدین روش مغز خود را تعلیم می‌دهد که سیگنال‌های حاوی اطلاعات تصویری را که به توسط زبان ارسال می‌شود دریافت کند و تصاویر را رمزگشایی کند و ببیند.
به‌گفته‌ی محققان مرکز وایکب، پس از حدود ۱۵ دقیقه افراد توسط زبان و سیستم مذکور شروع به دیدن می‌کنند. بینایی با این روش مثل یادگیری دوچرخه‌سواری برای اولین بار نیاز به تمرین دارد. دکتر سایپل که در حال حاضر روی چهار فرد نابینا با این سیستم هفته‌ای یک بار کار می‌کند، می‌گوید بیماران او خیلی سریع می‌توانند در را ببینند یا دکمه‌های آسانسور را تشخیص دهند. او می‌گوید یکی از بیماران او وقتی که توانست اولین کلمه‌ی نوشته شده را ببیند، از شوق به گریه افتاد.
شرکت وایکب دستگاه مذکور را در اواخر سال ۲۰۰۹ میلادی به اداره‌ی دارویی امریکا برای تایید ارایه کرده است و می‌گویند دستگاه پس از تایید با قیمتی معادل ۱۰ هزار دلار وارد بازار خواهد شد.

برای مشاهده‌ی متن کامل این یادداشت‌ها، منابع ارجاعات و ویدئوهای ضمیمه‌ می‌توانید به نسخه‌ی الکترونیک آن در وبلاگ «آوای موج» مراجعه کنید.

سارا رها

http://avayemoj.com/category/science/
Email: sara.raha@gmail.com

برچسب‌ها: ٬ ٬ ٬ ٬

دیدگاه خود را بیان کنید.