هزارتوهای آگاهی (۱۲)/ سارا رها
بدست پزشكان گيل • 8 سپتامبر 2010 • دسته: آوای موجتحریک سرمایی گوش میانی:
جنگیری علمی و درمان درد
سابقهی استفاده از تحریک سیستم وستیبولار با آب سرد یا داغ (معمولاً سرد)- که اصطلاحاً به آن Caloric Vestibular Stimulation (CVS) میگویند- برای تسکین درد به یک قرن پیش و شاید هم پیشتر از آن میرسد. خیلی قدیمترها برای بیرون آوردن جن یا روحی خبیث از یک شخص (که احتمالاً اسکیزوفرنیک یا بایپولار بود و بهغلط میگفتند که جن در بدنش رفته است) از همین روش سادهی CVS استفاده میکردند. جالب اینجاست که علم برای این روش و کارآیی آن در مورد بیماران روانی توضیح منطقی پیدا کرده است.
در شمارهی پیش کمی دربارهی سیستم وستیبولار توضیح دادم. این سیستم اجمالاً شامل ارگانهای حلقویای میشود که داخل گوش میانی قرار دارد و کار اصلیاش پیدا کردن مختصات مکانی یک شخص و در نتیجه حفظ تعادل فرد است. یک سرماخوردگی ساده گاه میتواند باعث آسیب موقت این سیستم شود که در آن صورت شخص دچار سرگیجهی شدید میشود. غالباً این سرگیجه ناشی از آسیب سیستم وستیبولار در یک گوش است و برای همین شخص بهمحض حرکت یا خم شدن به آن سمت دچار سرگیجه میشود.
سیستم وستیبولار از طریق پنجرهای به مغز متصل است. در همان شماره توضیح دادم که این پنجره به قسمت خُلق (Mood) و احساسات مغز باز میشود.
حالا تحریک سرمایی- گرمایی سیستم وستیبولار، یا بهطور خلاصه همان CVS، چگونه انجام میشود؟ خیلی ساده، با ریختن چند قطره آب سرد (مثلاً حدود ۱۰ درجه سردتر از دمای طبیعی بدن) در یک گوش! این کار که خیلی ساده هم هست، باعث میشود شخص برای مدت ۲-۱ دقیقه دچار سرگیجه شود؛ سرگیجهای که مثل چرخیدن و شناور بودن روی آب احساس میشود و حتی غالباً احساس مطبوعی هم هست (من این آزمایش را روی خودم انجام دادهام). سرگیجه نشانهی این است که سیستم وستیبولار عکسالعمل نشان داده است.
ممکن است بپرسید موقعی که در آب شنا میکنیم و آب در هر دو گوش وارد میشود چرا احساس سرگیجه نمیکنیم. پاسخ این سوال در این نکته است که وقتی هر دو گوش بهطور همزمان با آب تحریک شوند پاسخ سیستم وستیبولار از یک گوش، پاسخ دیگری را خنثی میکند. ولی وقتی که فقط یکی را تحریک میکنیم سیستم وستیبولار در یک گوش عکسالعملی نشان میدهد که با دیگری جفت نیست و در نتیجه مغز در تخمین مختصات مکانی خود دچار اشتباه و سردرگمی میشود که حاصلش همان سرگیجه است. البته پس از یکی- دو دقیقه اثر این تحریک و سرگیجه از بین میرود.
اخیراً روی روش CVS و کاربرد آن برای بیماریهای مختلف و حتی در بحثهای فلسفی زیاد تحقیق شده است. همانطور که استیون میلر در یک مقاله نوشته است، یکی از کاربردهای عمدهی CVS برای کم کردن درد است. اما نه هر دردی! من پس از خواندن مقالهی استیو در یکی از مواقعی که سردرد شدیدی در طرف راست سرم داشتم از همکارم خواستم چند قطره آب سرد در گوش چپم بریزد. (قسمت چپ مغز مسوول حرکات سمت راست بدن و قسمت راست مغز مسوول طرف چپ است. پس برای کم کردن درد در طرف راست باید گوش چپ را تحریک کرد.) همکارم هم حدود ۲۰ میلیلیتر آب را در سه دفعهی متوالی داخل گوش چپم ریخت. بعد از چند ثانیه احساس سرگیجه کردم و منتظر ماندم ببینم سردردم چطور میشود. سرگیجه بعد از دو دقیقه از بین رفت ولی سردرد تغییری نکرد.
راستش را بخواهید انتظار نداشتم روش CVS برای تسکین سردردهایی که ناشی از اسپاسم عضلات گردن است اصلاً کار کند، ولی میخواستم امتحان کنم تا با خود استیو و ترنگ در این مورد بحث کنم. فردایش با ترنگ و استیو در بیمارستان آلفرد صحبتی در اینباره داشتم. (سه هفتهایست که آمدهام ملبورن، بیمارستان آلفرد، بخش روانپزشکی، برای یک تحقیق مشترک.) گفتند که آنها CVS را روی سردرد امتحان نکردهاند ولی هستند کسانی که قبلاً این روش را برای درمان میگرن استفاده کردهاند (البته نه درست وقتی که بیمار میگرن داشته) و بعد نگاه کردهاند ببینند که چقدر این کار تعدد اتفاق افتادن میگرن را در شخص کم میکند.
استیو و ترنگ خودشان روش CVS را برای رفع دردهای خیالی (فانتوم) استفاده کردهاند. دردهای فانتوم به دردهایی گفته میشود که بیمار درد را در جایی احساس میکند که دیگر وجود ندارد یا اصلاً منشاء درد نیست. مثلاً کسانی که عضو خود را از دست دادهاند، غالباً از احساس خارش یا درد در عضو از دست داده بسیار رنج میبرند. آزمایشهای استیو و ترنگ به این نحو بود که مدت یک هفته ۳ جلسه بیمار را تحریک CVS کردند و در آغاز هر جلسه میزان درد را ثبت و مشاهده کردند که کاهش درد با CVS از اثر پلاسبو (دارونما) بیشتر است. یعنی روش موثری است و با توجه به اینکه روش بیضرر و بسیار سادهای است، بنابراین میارزد که جامعهی پزشکی به آن بیشتر توجه کند. نتایج اخیر این تحقیق در مجلهی PNAS چاپ شده است.
بهنظر من روش CVS برای دردهای ارجاعی و دردهای فانتوم میتواند بسیار مفید باشد ولی احتمالاً برای تسکین دردهای فیزیکی مثل درد ناشی از شکستگی استخوان، درد معده و… کار نمیکند. اساساً کاری که CVS میکند مثل این میماند که یک شوک به قسمت سنسوری مغز داده باشیم و آن را بازتنظیم (Reset) کرده باشیم.
از دیگر تحقیقات جالب گروه استیو کاربرد CVS روی بیماران دوقطبی (بایپولار) در یک آزمایش دیگر روی رقابت بین دو چشم در دیدن است که به آن Binocular Rivalry میگویند. توضیح خود این آزمایش طول میکشد، ولی منظور بیان اثر CVS با این آزمایش روی بیماران روانی است که نشان میدهد با اعمال CVS این بیماران موقتاً (اینکه اثرش چقدر میماند خیلی جای بحث و تحقیق دارد) به حالت عادی برمیگردند؛ یعنی مثل یک دارو عمل میکند. این نتیجه به همان مطلبی که در اول این یادداشت گفتم، برمیگردد. در زمانهای قدیم هم از این روش برای بیرون آوردن به اصطلاح «جن» از بعضی افراد استفاده میکردند و ظاهراً جواب میداده است. آزمایشهای اخیر نشان میدهد که واقعاً این روش روی بیماران روانی اثر دارویی دارد و حداقل برای مدتی، ولو کوتاه، رفتار آنها را نرمال میکند. همانطور که در بالا هم گفتم، گویی با این روش قسمت سنسوری و خُلق مغز را ریست کرده باشیم.
از آنجایی که CVS روش بیخطر و خیلی راحتی است، جای آن دارد که بیشتر رویش تحقیق شود. مثلاً بد نیست حداقل قبل از هر سخنرانی سیاستمداران و صاحبان قدرت، این روش را به آنها اعمال کرد تا بلکه جلوی حرفهای لاف و گزاف را شاید بگیرد!
خمیازه کشیدن: روشی برای تمرین مغز
قبل از خواندن این یادداشت اول یک خمیازهی مفصل (همان دهاندره) بکشید تا مغزتان باز شود! میتوانید به این حرف بخندید که خنده هم روش مفیدی برای استراحت مغز است. شاید برایتان جالب باشد بدانید که خمیازه کشیدن بهعنوان روش درمانی برای مشکلات صوتی افراد در صحبت برای کم کردن هیجان و حساسیت زیاد و گرفتگی گلو همیشه استفاده شده است.
تحقیقات با تصاویر اسکن مغزی نشان داده است که خمیازه کشیدن بهطور نورولژیکی با قسمتی از مغز ارتباط دارد که مسوول رفتار اجتماعی و آگاهی انسان است. «پریکانیس» (precuneus) ساختمان کوچکی در لوب پاریتال مغز است که بهطور خاص با آگاهی شخص مرتبط است. پریکانیس با کهولت و بیماریهایی نظیر آلزایمر تحلیل میرود. تحقیقات نشان داده است که خمیازه کشیدن پریکانیس را تحریک میکند.
در غالب فرهنگها خمیازه کشیدن در جمع، بهخصوص به هنگام گوش دادن به صحبتِ کسی، عملی بیادبانه تلقی میشود چون نشانی از بیحوصلگی و خستگی شنونده است. حالا طرف چه از صحبت گوینده حوصلهاش سر رفته باشد یا نه، نکته اینجاست که خمیازه عمل طبیعی بدن است برای تحریک مغز و سر حال آمدن. بنابراین حالا قبل از اینکه بقیهی مطلب را بخوانید، محض تمرین یک خمیازهی دیگر بکشید!
خمیازه مکانیزمی برای آگاه ماندن است که در ۲۰ هفتهی اول زندگی جنینی بهوجود میآید. یعنی جنین هم خمیازه میکشد. در نوزادان خمیازه باعث تنظیم شدن ساعت طبیعی بدن میشود. خمیازه، همانطور که همه تجربه داریم، باعث تنظیم فشار داخل و خارج گوش هم میشود. همه به هنگام بلند شدن و فرود هواپیما کمی گوشگرفتگی را تجربه کردهایم. خیلیها در این مواقع آدامس جویدن را توصیه میکنند. خمیازه راه سریعی برای باز شدن گرفتگی گوش در اثر تغییر فشار هواست. بهعلاوه خمیازه به کنترل دما و متابولیسم بدن نیز کمک میکند.
جالب است که غالب حیواناتی که ستون فقرات دارند خمیازه میکشند ولی فقط در انسانها، شامپانزهها و گوریلهاست که خمیازه مسری است! در مورد انسانها آنقدر مسری است که احتمالاً شما الان با خواندن این نوشته در حال خمیازه کشیدن هستید! سگها قبل از حمله خمیازه میکشند. به ورزشکاران حرفهای هم توصیه میشود قبل از اجرای مورد نظر خمیازه بکشند. اگر ندیدهاید، بد نیست ویدئوی مثلاً اسکیبازها یا دوندهها را قبل از سوت شروع مسابقه نگاه کنید.
بنابراین خوب است که گاه بهعمد هم خمیازه بکشیم. مثلاً صبح که از خواب بیدار میشویم، یا قبل از روبهرو شدن با وضعیتی دشوار، قبل از سخنرانی در جمع، هر وقت که عصبانی هستیم یا هیجان داریم. امتحانش ضرر که ندارد. بهخصوص به هنگام عصبانیت یا هیجان شدید، اثر خمیازه خیلی محسوس است، بهخصوص که خمیازه کشیدن مسری هم هست. دفعهی دیگر که عصبانی شدید به یاد این توصیه بفتید و بهعمد چند تا خمیازه بکشید.
همهی آنچه در بالا گفتم در مزایای خمیازه بهعنوان یک عمل طبیعی و قابل کنترل بدن است. واضحاً اگر خمیازه کشیدن عملی غیرقابل کنترل برای کسی بشود، نشانی از یک اختلال نورولوژیکی است.
برای مشاهدهی متن کامل این یادداشتها و منابع و ارجاعاتشان میتوانید به نسخهی الکترونیک آنها در وبلاگ «آوای موج» مراجعه کنید.
سارا رها
http://avayemoj.com/category/science/
Email: sara.raha@gmail.com
پزشكان گيل
فرستادن نامه به این نویسنده | همهی نوشتههای پزشكان گيل