پزشکان نامی (۳۲)/ جنر: واکسن آبلهی گاوی/ دکتر بهمن مشفقی
بدست پزشكان گيل • 10 آوریل 2011 • دسته: پزشکان نامیدر سال ۱۸۰۰ میلادی که یوهان پیتر فرانک مدیر بیمارستان عمومی وین بود، در پایتخت امپراتوری اتریش بیماری همهگیر «آبله» حملهی جدیدی را با شدت آغاز کرد و از این روی فرصتی مناسب برای آزمایش مادهی جدیدی پیش آمد که بهمنظور تلقیح علیه بیماری آبله که بهتازگی از انگلستان رسیده بود.
در آن اوقات بیماری آبله یکی از مخوفترین و کشندهترین بیماریهای عفونی شمرده میشد و طبق برآوردی که کرده بودند، تنها در کشور آلمان هر سال متجاوز از ۳۰ هزار نفر از این بیماری هلاک میشدند و بسیاری از کسانی که از این مهلکه جان سالم بهدر میبردند در تمام مدت زندگی زشتروی میماندند.
البته حتی در همان عصر نیز پزشکان کاملاً از درمان این بیماری عاجز نبودند و روش خاصی که از مشرق زمین در معالجهی آن اقتباس شده بود تا اندازهای مردم را از خطرات این بلا ایمن میداشت. در آن ایام پزشکان از این حقیقت آگاه بودند که هر کس یک بار به بیماری آبله دچار شود بار دیگر به این بیماری عفونی مبتلا نخواهد شد و همچنین میدانستند که شیوع این بیماری از لحاظ شدت و ضعف همیشه یکسان نیست. براساس این ملاحظات بود که بهفکر افتادند بهجای آنکه ابتلا به بیماری را در موارد شیوع ملایم آن برعهدهی تصادف بگذارند بیماری را بهصورتی مصنوعی در افراد ایجاد کنند. در هندوستان در چنین مواردی کودکان را در جامهی مبتلایان به بیماری آبله میخواباندند و در چین پوستههای خشکشدهای را که از زخم مبتلایان میافتاد بهصورت گردی درمیآوردند و بهوسیلهی لولهای در بینی افراد سالم میدمیدند.
در آسیای مرکزی نیز مقداری از مایع زخم آبله را به زیر پوست افراد سالم وارد میساختند و همین روش در آفریقا بهویژه در میان تجار و غلامان و کنیزان و ربایندگان آنها معمول بود. در آن زمان در ترکیه (امپراتوری عثمانی سابق) کنیزان «چرکسی» را از نواحی قفقاز میآوردند. این کنیزان در زیبایی شهرهی جهان بودند و قیمتهای گرانی داشتند و اگر مبتلا به بیماری حاد آبله میشدند صورتشان «مجدر» و آبلهرو میشد و بهکلی ارزش خود را ازدست میدادند. بنابراین از اوایل کودکی آنها را بر ضد آبله تلقیح میکردند و ارزش دخترک کنیز تلقیحشده بهمراتب ببشتر میشد.
در آغاز قرن هیجدهم در قسطنطنیه زنی به نام لیدی مری ورتلی مونتاگو، زوجهی سفیر انگلیس در دربار عثمانی، با این روش تلقیح آبله آشنایی یافت و چون زنی هوشیار و مقتدر و فارغ از تعصب و پیشداوری بود، تن به خطر درداد و پزشکی یونانی را واداشت که همهی کودکان او را با این روش تلقیح کند. کودکان واکنش معمول را بروز دادند یعنی دچار حملهی بسیار ملایم بیماری آبله شدند و بهزودی سلامتی خود را بازیافتند و از بیماری مصون شدند. وی در سال ۱۷۱۸ به انگلستان بازگشت و کوشید دوست خود شاهزاده خانم «ویلز» را به تبعیت از همین راه وادارد و شاهزادگان را تلقیح کند. اما ابتدا تجربه را روی هفت تن از جنایتکاران زندانی و شش کودک یتیم آغاز کردند و آنها نیز همه دچار آبلهی خفیف شدند و سپس مصونیت یافتند.
سرانجام در سال ۱۷۲۱ شاهزادگان نیز بر ضد بیماری آبله تلقیح شدند و از آنجا که دربار پادشاهی انگلستان در این امر پیشقدم شده بود، تلقیح بر ضد آبله که در آن هنگام در انگلستان با نام و اصطلاح Variolation (آبلهای- آبلهکوبی) شناخته میشد، در تمام مملکت رواج یافت. این روش بهتدریج از انگلستان به قارهی اروپا وارد شد و برای اولین بار در سال ۱۷۴۹ بهوسیلهی دکتر ترونشن در ژنو عملی گردید. با وجود این، بلای آبله همچنان در موارد متعدد بهصورت همهگیر بروز میکرد و تلفات فراوان میگرفت.
در آخرین سالهای قرن هیجدهم به وین خبر رسید که یک مادهی آبلهای که تلقیح بیخطر را کاملاً تامین میکند در انگلستان کشف شده است. شخصی به نام فن فرو، مسوول امور بهداشتی در اتریش، ماجرا را چنین نوشت:
چون در این هنگام یافتن والدینی که به تلقیح کودکان خویش با مادهی جدید رضایت دهند امکان نداشت و بهعلاوه چون من میخواستم کودکان تلقیح شده را از نزدیک مورد ملاحظه قرار دهم، بنابراین عمل تلقیح را در مورد کودکان خود انجام دادم.
فن فرو این کار را در آوریل سال ۱۷۹۹ انجام داد و ۱۰ روز بعد از آن تاریخ پزشک جوانی از اهل ژنو به نام کارو که مدتی در انگلستان بهسر برده بود، عیناً همین کار را کرد و نتیجهاش رضایتبخش بود. این در حالی بود که اشتینفت، طبیب مخصوص دربار اتریش، طبق عادت خود راه ارتجاع را پیش گرفت و حتی موفق شد یکچند تلقیح بر ضد آبله بهوسیلهی مادهی جدید را ممنوع سازد.
در اوایل ماه نوامبر سال ۱۸۰۱ فرانک در مریضخانهی خود دو کودک بیمار را با مادهی جدید تلقیح کرد. روز ۱۲ نوامبر ۱۳ تن از کودکانی که بهوسیلهی مادهی انگلیسی تلقیح شده بودند با چرک زخم آبلهی معمولی تلقیح شدند که حتی در یک نفر از آنها عکسالعمل بیماری بروز نکرد، زیرا همگی مصونیت یافته بودند. از همین روی دولت بخشنامهای صادر و طی آن استفاده از روش جدید را رسماً توصیه کرد.
کاشف روش جدید تلقیح آبله جراحی به نام ادوارد جنر (Edward Jenner: 1749-1823) از شاگردان جان هنتر بود. او از ۲۴ سالگی در زادگاه خویش در شهر «برکلی» انگلستان بهعنوان پزشک مشغول به کار شده و کارش رونق فراوان یافته و بهعنوان جراح شهر شهرتی پیدا کرده بود که عموم اهالی او را دوست داشتند. در این اوقات در برکلی و جاهای دیگر گاهگاه گاوها به نوعی بیماری مبتلا میشدند و جوشهایی شبیه آبلهی آدمی در ناحیهی پستان و سرپستانشان پدید میآمد که جنر این بیماری را «آبلهی گاوی» نامید. این بیماری از گاو به انسان سرایت میکرد.
در چهاردهم ماه می ۱۷۹۶ جنر پسری ۸ ساله به نام جیمز فیپس را با مادهای که از یکی از جوشهای آبلهی گاوی بیمار گرفته بود تلقیح کرد. در کودک خصوصیات ابتلا به آبلهی گاوی پدید آمد و بهسرعت بهبودی یافت و چون چند ماه بعد از آن، تلقیح بهوسیلهی آبلهی معمولی را تکرار کرد، باز به همین نتیجه رسید. جنر از حصول این نتیجه رضایت یافت زیرا در واقع ابتلای به بیماری آبلهی گاوی بیمار را در برابر بیماری آبله ایمنی میبخشید و در نتیجه این مادهی حاصل از زخم بیماری آبلهی گاوی بهترین ماده علیه آبله بود.
وی مشروح مشاهدات خود را تدوین کرد و به جامعهی پادشاهی انگلستان فرستاد. اما اعضای جامعهی علمی سر خود را با تاسف تکان دادند و نسخهی خطی پزشک دهات را برایش پس فرستادند!
جنر بدون اینکه هیچ ترسی به خود راه بدهد تجارب خود را ادامه داد و سرانجام در سال ۱۷۹۸ رسالهی کوچکی در ۷۵ صفحه و با چهار تصویر تحت عنوان «تحقیق دربارهی علتها و نتایج واکسن آبله» انتشار داد که در آن به سبک خاص «قرن انوار و روشنفکری» آمده بود:
چنین بهنظر میرسد که انحراف آدمی از حالتی که در ابتدا بهوسیلهی طبیعت قرار گرفته بود سرمنشاء بیماریها و رنجهای فراوان برای وی شده است. عشق آدمی به جاه و جلال و سهلانگاری و گذشت او در مقام تجمل و نفسپرستی و اشتیاق وی به تفریح موجب گردید که وی گروهی از حیوانات را با خود رام و مانوس کند که وجود آنها در طبیعت برای همزیستی و مشارکت با آدمی نبوده است.
جنر بلافاصله به توصیف دقیق و موجز و روشنی از بیماری آبلهی گاوی اقدام کرد و آنگاه به توصیف ۲۳ موردی پرداخت که در معرض تجارب خاص او قرار گرفته بود و نتیجهی لازم را از این موضوع اخذ کرد و گفتار خود را با این عبارت پایان داد:
در جریان این احوال، من خود تحقیق در این موضوع را ادامه میدهم و مشوق من این امیدواری است که محصول این تجسس فی حد ذاته به حال بشر مفید واقع گردد.
با وجود این، جزوهی مزبور با سردی خوانندگان مواجه شد!
جنر با این حال مایوس نشد و کار خود را ادامه داد و در سال ۱۷۹۹ مشاهدات جدید خود را نشر داد. او در سال ۱۸۰۰ جزوهی سومی منتشر کرد و طی دو جزوهی اخیر توضیح داد که حریفان او چگونه و در چه موردی اشتباه کردهاند.
کمکم مرددترین افراد به صحت حرفهای جنر ایمان آوردند و طولی نکشید که روش تلقیح جنر در همهجا بهکار رفت تا آنجا که در سال ۱۸۰۲ مجلس عام انگلستان قدردانی و حقشناسی ملت را در مورد وی به ثبوت رساند و ۱۰ هزار لیره پاداش از طرف مملکت به جنر عطا شد.
پنج سال بعد از تاریخ، این حقشناسی تکرار گردید و این بار پاداشی به مبلغ ۲۰ هزار لیره به او اعطا شد.
خلاصه شده از کتاب: پزشکان نامی، نوشتهی هنری زیگریست، ترجمهی کوکب صورتگر- حسن صفاری، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۶۲
دکتر بهمن مشفقی
نشانی: لاهیجان، خیابان شهید کریمی
تلفن: ۲۲۳۳۳۴۳-۰۱۴۱
Email: vahomanmd@yahoo.com
پزشكان گيل
فرستادن نامه به این نویسنده | همهی نوشتههای پزشكان گيل