پزشکان نامی (۲۳)/ بالیوی: پزشک خادم و مفسر طبیعت است/ دکتر بهمن مشفقی
بدست پزشكان گيل • 2 نوامبر 2009 • دسته: پزشکان نامیدر حالی که در شمال اروپا دانش پزشکی در فکر و ذهن دانشوران مقام افتخار بهدست آورده بود، در جنوب این قاره قدر و منزلت مزبور از آنِ دانش فیزیک بود و ریاضیات جانشین بحث و جدل اصحاب مدرسه (اسکولاستیک) شده بود. دکارت اعلام کرده بود بدن آدمی ماشینی است تحت نظام و قوانین مکانیکی.
در نخستین سالهای قرن هفدهم، معدودی از دانشمندان و محققان در کاخ دوک فردریکو جزی یکدیگر را ملاقات و آکادمی «دی لینچی» را تاسیس کردند. طولی نکشید که اعضای این آکادمی به ۳۲ نفر رسید که از جمله گالیله یکی از اعضای آن بود. این آکادمی طی مدتی متجاوز از نیم قرن فعالیتهای درخشانی کرد و نمونه و سرمشقی برای سازمانهای دیگر شد، مانند: «آکادمی تجربه» در فلورانس، «جامعهی پادشاهی لندن برای پیشرفت دانش طبیعی» در لندن در سال ۱۶۶۲ (که مالپیقی ازاعضای آن بود)، «آکادمی علوم فرانسه» در سال ۱۶۶۶ در فرانسه، و «آکادمی شگفتیهای طبیعت» متعلق به امپراتوری مقدس روم که به آکادمی «قیصر لیوپولدینا» موسوم گشت و در شهر «هال» مستقر شد.
پزشکان زیادی عضویت آکادمی تجربهی فلورانس را پذیرفتند، از جمله استنسن دانمارکی (۸۶-۱۶۳۸) که از استادان مسلم کالبدشناسی بهشمار میآمد. او تحت تاثیر بوسویه، کیش کاتولیک را پذیرفت و پس از مدتی مقام اسقفی یافت! استنسن کاشف مجرای غدهی بناگوشی است که به نام او نامیده شده است.
یکی دیگر از اعضای آکادمی تجربه فرانچسکوردی (۹۴-۱۶۲۶) بود. وی در عینحال پزشک، شاعر و حیوانشناس هم بود و کتابی دربارهی تولید مثل حشرات نوشت که مفهوم تولید مثل خودبهخود را مردود دانست.
برجستهترین عضو آکادمی تجربه آلفونسو بورکی (۷۹-۱۶۰۸) بود. او در اصل ریاضیدان و مدتی استاد ریاضیات در دانشگاه «پیزا» بود و در اثر مشهوری به نام «دربارهی حرکات حیوانات» که بعد از مرگ وی انتشار یافت نشان داد که چگونه حرکات حیوانات در تطابق کامل با قوانین مکانیک انجام میگیرد. مکتب روش مکانیکی حیات در نتیجهی تعلیمات جورجیو بالیوی (Giorgio Baglivi) به حد اعلای خود رسید.
بالیوی (۱۷۰۷-۱۶۶۸) در صبحدم روز هشتم سپتامبر سال ۱۶۶۸ میلادی در خانوادهای فقیر در شهر «راکوزا» متولد شد. او ارمنی و نام خانوادگیاش ابتدا «آرمنو» بود. چون خانوادهاش نتوانست در راکوزا وسیلهی معاش مرفهی فراهم کند، به شهر «لچه» در «آپولیا» مهاجرت کرد. جورجیو و برادرش جیاکومو، در این شهر علایم و آثاری از هوش و نبوغ خود نشان دادند. پزشک ثروتمندی به نام پیر آنجلو بالیوی متوجه استعدادشان شد، هر دو را به فرزندخواندگی قبول کرد، نام خانوادگی خود را روی آنان گذاشت و ملک و دارایی خود را پس از مرگ برایشان به میراث نهاد.
جورجیو حرفهی پدرخواندهاش یعنی پزشکی را انتخاب کرد و جیاکومو در سلک روحانیان درآمد.
جورجیو پس از فراغت از تحصیل از دانشگاه ناپل، طی مدت چندین سال نواحی مختلف ایتالیا را سیاحت کرد. وی در سال ۱۶۹۲ میلادی به شهر رم وارد شد و مدت زمانی در این شهر اقامت گزید و با اشخاص مشهوری نظیر لانچزی گیاهشناس و باکیونی کالبدشناس دوستی برقرار کرد.
بالیوی بهمدت یک سال هم در کلاس درس مالپیقی شرکت کرد. مالپیقی در این هنگام پیرمردی خسته و قامت شکسته بود و بالیوی ۴۰ سال از او کوچکتر بود. وقتی در سال ۱۶۹۲ مالپیقی به سکتهی قلبی مبتلا شد، بالیوی را برای معالجه به بالین خود فراخواند و این نشان میدهد که بالیوی با وجود جوانی از شهرت فوقالعادهای بهعنوان پزشکی حاذق برخوردار بود. وقتی مالپیقی در اثر سکتهی قلبی درگذشت، بالیوی پس از معاینهای که بعد از مرگ از او بهعمل آورد و طی گزارشی ساده و روشن از چگونگی بیماری او نتایج کالبدشکافی خود را عرضه داشت.
در این هنگام بالیوی تصمیم گرفت شهر رم را بهقصد اقامت در لچه ترک کند، اما پاپ اینوسنت دوازدهم از او خواست اقامت خود را در رم ادامه دهد. در نتیجه بالیوی تا آخر عمر در رم اقامت گزید.
وقتی لانچیزی، کالبدشناس معروف، کرسی کالبدشناسی خود را ترک کرد، بهمنظور انتخاب جانشینی برای او انتخابی بهصورت مسابقه انجام شد و بالیوی در میان ۱۳ داوطلب بهترین نمرات را بهدست آورد و برای مدت پنج سال بهعنوان استاد کالبدشناسی انتخاب شد. وی در سال ۱۷۰۱ نیز در همان دانشگاه استاد طب نظری شد و تا هنگام مرگ پیشرس در ۴۰ سالگی در رم باقی ماند.
بالیوی طی عمر کوتاه خود کارهای علمی فراوان کرد و آثار مکتوب بسیار از خود باقی گذاشت. در ۲۸ سالگی دو کتاب نوشت: یکی «دربارهی حرفهی پزشکی» که باعث شهرت فراوان او شد و آکادمیهای متعدد او را به عضویت خود پذیرفتند و دیگری به نام «دربارهی حرکت و بیماری بافتها».
بالیوی از هواخواهان مشخص روش مداوای مکانیکی محسوب میشد. او به دستگاه بدن آدمی بهصورت جعبه ابزار نگاه میکرد: دندانها مانند قیچی بودند؛ معده مانند بطری بود؛ امعا و غدد حالت صافی و الک داشتند؛ رگها همچون دستگاه لولهکشی مجاری آب و بالاخره قفسهی سینه مانند جعبهای بود که یک جفت دم آهنگری در آن قرار داده باشند.
بالیوی معتقد به هماهنگی بین ابزارهایی بود که بدن انسان را تشکیل میدادند. هر گاه این نظام و آهنگ وضع عادی داشته باشد بدن سالم است، و اگر آهنگ مزبور بیش از اندازه سریع یا کند باشد ماحصل آن بیماری است.
در پیشگفتار کتاب او، «دربارهی حرفهی پزشکی»، جملهی جالبی وجود دارد:
پزشک خادم و مفسر طبیعت است. وی به هرگونه که بیاندیشد و هرکاری که انجام دهد، هر آینه اگر از راه و شیوهی طبیعت پیروی نکند، هرگز قادر به نظارت بر طبیعت نخواهد بود. مبادی و علل بیماریها مرموزتر از آن هستند که فکر انسانی موفق به اکتشاف آنها شود. دو نقطهی اتکای پزشکی یکی عقل است و دیگری مشاهده، ولی مشاهدهی دقیق وسیله و مبنایی است که پزشک را در روش تفکر صحیح راهنما خواهد بود.
خلاصه شده از کتاب: پزشکان نامی، نوشتهی هنری زیگریست، ترجمهی کوکب صورتگر- حسن صفاری، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۶۲
دکتر بهمن مشفقی
نشانی: لاهیجان، خیابان شهید کریمی
تلفن: ۲۲۳۳۳۴۳-۰۱۴۱
Email: vahomanmd@yahoo.com
پزشكان گيل
فرستادن نامه به این نویسنده | همهی نوشتههای پزشكان گيل