پزشکان گیل

ماهنامه جامعه پزشکی گیلان

اراسیستراتوس

بدست • 24 ژانویه 2016 • دسته: پزشکان نامی

پزشکان نامی (۵)

دکتر بهمن مشفقی

اراسیستراتوس (Erasistratus) یک نسل پس از هروفیلوس در طب به اوج مقام دست یافت. او از خانواده‌ای برخاست که بیشتر افراد آن پزشک بودند: پدرش پزشک مخصوص سولوکوس اول معروف به نیکاتور پادشاه سوریه بود و دایی‌اش هم پزشک بود.
اراسیستراتوس در پایان سده‌ی چهارم پیش از میلاد متولد شد (۲۵۰-۳۰۴ پیش از میلاد) و تا دوران بلوغ در انطاکیه به‌سر برد. چون تصمیم گرفت پزشک شود، طبق رسوم آن زمان برای تحصیل علم طب به آتن رفت. او برعکس هروفیلوس که با قبول راه و رسم و سنت‌های بقراطی تنها قدم مختصری در راه پیشرفت و اصلاح روش‌های قدیم برداشته بود، دانش پزشکی را در مکاتب مختلف آموخت و به‌زودی صاحب‌نظر و بدعت‌گذار روشی شخصی شد.
او با فلسفه‌ی دموکریتوس نیز آشنایی داشت و به‌شدت تحت‌تاثیر آن قرار گرفته و معتقد بود طبیعت هنرمند بزرگ و چیره‌دستی است که با توجه خاصی که به موجودات زنده دارد، تمام قسمت‌های بدن را به کامل‌ترین وجه ساخته و همه را با منظورهای خاص و معین تحت نظام و قاعده درآورده است. بنابراین باید راه طبیعت را پیروی کنیم.
اراسیستراتوس دو اثر مهم در کالبدشناسی تالیف کرده و توصیف استادانه‌ای از قلب و دریچه‌های آن و قسمت فوقانی حنجره و زبان کوچک و کبد و مجرای صفراوی و مغز ارایه داده بود. او درباره‌ی اعصاب چنین تعلیم داده بود که اعصاب نه‌تنها احساسات را درک و سنجش می‌کنند، بلکه با راهنمایی تحریکات ارادی باعث حرکت اعضای بدن می‌شوند.
این پزشک همچنین دریافته بود سه نوع مجرا در تمام بدن وجود دارد که عبارت‌اند از: وریدها، شریان‌ها و اعصاب.
اراسیستراتوس در نتیجه‌ی کالبدشکافی‌هایی که پس از مرگ بیماران می‌کرد، دریافت برخی از اعضای بدن انسان در نتیجه‌ی بیماری به‌وضوح تغییر شکل می‌دهند و آثاری به‌صورت تغییراتی در اعضای بدن می‌گذارد و بنابراین طبیب می‌تواند از مطالعه‌ی اعضای بیماران پس از مرگ درباره‌ی ماهیت مرض اطلاع به‌دست آورد. او مرتباً این سوال را مطرح می‌کرد که: علت مرض چیست و چه عوامل و دستگاه‌هایی در ایجاد آن موثر هستند.
وی کتابی درباره‌ی علت امراض نوشت که در عصر خود آموزنده بود. به‌عقیده‌ی او بدن انسان از در هم بافته شدن سه رشته مجاری تشکیل یافته و عمل منظم این مجاری و شرایط مساعد عبور در آن‌ها برای سلامتی بدن ضروری است.
اراسیستراتوس به پزشکان توصیه می‌کرد در حالی که زیادی و غلظت خون علت بلافاصله‌ی بروز علایم بیماری است، بر پزشک فرض است که علل عمیق‌تری را که موجب ازدیاد و غلظت خون می‌شوند کشف کند و به معالجات سودمندی بپردازد. او می‌گفت: معالجه و مداوا باید به‌اقتضای حالات خاص و فردی انجام گیرد.
اراسیستراتوس با به‌کار بردن روش‌های شدید در معالجه مخالف بود. او عقیده نداشت که از تمام بیماران بدون امتیاز و بی‌رعایت احوال به‌یکسان خون بگیرند. او روزه گرفتن را مفید می‌دانست. اما می‌گفت چنان‌چه از زن و مرد روزه‌داری خون بگیرند موجب ضعف شدید می‌شود لذا خون گرفتن از روزه‌دار را تجویز نمی‌کرد. او معتقد بود که روش پرهیز و امساک در معالجه اولین مقام را دارد.
در روش این پزشک پیشگیری و ایجاد مصونیت در مقابل بیماری‌ها از به‌کار بردن روش‌های استعلاجی مهم‌تر شمرده می‌شد. به‌عقیده‌ی او پیشگیری از بیماری بر علاج آن ترجیح داشت؛ همچنان که کشتیران چیره‌دست هر گاه که بتواند به‌جای کشتی خود را در معرض خشم توفان قرار ‌دهد، بر آن پیشی می‌گیرد و از آفات مصون می‌ماند، پزشک ماهر و هوشمند نیز می‌تواند روش‌های مشابهی اختیار کند.
او بنیان‌گزار فکر نوینی بود؛ آسیب‌شناسی به اتکای چهار طبع مخالف را کنار گذاشت و چون از نظر فکری ماتریالیست و پیرو مکتب اصالت ماده بود، بیماری‌ها را از دیدگاه مکانیکی مورد توجه قرار داد و کتب مختلفی درباره‌ی انواع تب، امراض معدی، فلج، نقرس و استستقا نوشت.
حکایات زیادی درباره‌ی اراسیستراتوس نقل شده است که تیزهوشی و حضور ذهن او را آشکار می‌سازد. از جمله این‌که آنتیوکوس پسر سولوکوس اول به‌صورت خطرناکی بیمار شده بود و وقتی که پزشکان دیگر در درمانش درماندند، اراسیستراتوس به بالین او فراخوانده شد. در حالی که وی بیمار را معاینه می‌کرد، یکی از زنان جوان پادشاه سالخورده به نام استراتونیس وارد اتاق شد. از شدتی که بلافاصله در آهنگ ضربان نبض مریض پدید آمد و سرخی خاصی که در گونه‌هایش پیدا شد، بر پزشک مسلم گشت که بیماری او بیشتر روحی است تا جسمی، و عشق و شور پسر نسبت به نامادری زیبا و دست‌نیافتنی سبب اصلی بیماری او است. سولوکوس برای نجات جان پسر، استراتونیس را طلاق داد و او را به ازدواج آنتیوکوس درآورد و شاهزاده از مرگ نجات یافت.

اراسیستراتوس علت بیماری آنتیوخوس را درمی‌یابد. نقاشی از Jacques-Louis David (1774)

اراسیستراتوس علت بیماری آنتیوکوس را درمی‌یابد. نقاشی از  (۱۷۷۴) Jacques-Louis David. 

تصویری از اراسیستراتوس در معبد آپولون در دلفی کشیده‌اند که یک جفت کلبتین سربی در دست دارد و اشاره به این است که پزشکان بهتر است فقط دندان‌های لق را بکشند و کاری به مسایل دیگر نداشته باشند!
این پزشک در دوران پیری به «ساموس» بازگشت و منزوی شد و چون به بیماری علاج‌ناپذیری مبتلا شده بود، به حیات خویش خاتمه داد. در حین مرگ می‌گفت: «من خوشبخت از جهان می روم، زیرا به وطنم خدمت کرده‌ام.»
اراسیستراتوس بنیان‌گزار مکتبی در دانش طب بود که پانصد سال دوام یافت.

خلاصه شده از کتاب: پزشکان نامی، نوشته‌ی هنری زیگریست، ترجمه‌ی کوکب صورتگر- حسن صفاری، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۶۲

دکتر بهمن مشفقی
نشانی: لاهیجان، خیابان شهید کریمی، تلفن: ۴۲۲۳۳۳۴۳-۰۱۴

Email: vahomanmdd@yahoo.com

برچسب‌ها: ٬

دیدگاه خود را بیان کنید.