نوبهار است…/ دکتر مسعود جوزی
بدست پزشكان گيل • 4 می 2012 • دسته: سرمقاله٬ ویژه نوروز 90«بهار است و هنگام گل چیدن من»۱ اما «دل هوس سبزه و صحرا ندارد»۲ زیرا «بهار آمد ولی از گل خبر نیست».۳ با اینهمه «نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی»۴…
این ترکیب «جمع پریشان» اگر شنیده باشید، ماییم؛ شاعران و نویسندگان ما؛ اصلاً همهی ملت ما… یک «بهار» بیشتر که اول فروردین از راه نمیرسد، اما ماییم قرنها بر سر جاده نشسته با تعبیرهای فراوان، تشبیهات و توصیفات ضد و نقیض و گوناگون، امیدها، آرزوها و رویاهای بسیار… وقتی «بهار» به این سادگی و بیپیرایگی، اینهمه تعبیر و تفسیر و احساسات متفاوت و متضاد برمیانگیزد، دیگر تحولات پیچیده و چندوجهی زمانهای که در انتظار بهار نشسته جای خود دارد: ملت تونس «تونس!» (توانست)، ملت مصر ایضاً توانست، ملت نگونبخت لیبی نتوانست. (ارتش آزادیبخش هم ترتیب داد و چند شهر مهم را هم به شجاعت تمام و امید پشتیبانی جهانی آزاد کرد اما ارتش وحشی و به پول نفت و سلاحهای روسی مسلح شدهی قذافی با سبعیت بدویگونهی خود میرود تا آب رفته به جوی برگرداند؛ اگر شده از خون جوانان لیبی در سراسر آن صحرای پهناور لاله برویاند- و تا اوباما و ناتو و اتحادیههای اروپا و عرب اینگونه دستدست میکنند، میرویاند…) و این است که دور قمر در یکایک ما که «نگران»ایم، احساساتی چنین متفاوت و متضاد برانگیزد. همین شمارهی نوروزی ما را ورق بزنید: یکی گرفتار دلآشوبه و کجخلقی مدام است (ص ۳۲) یکی بوی بهبود از اوضاع جهان میشنود (ص ۸).
باری، بگذریم. این چند صفحه که برایتان مرتب کردهایم، نسخهی جدید از «برگ سبز»ی است که هر سال در این ایام تقدیمتان میکنیم؛ به این نیت که بیش و پیش از هر ویژگی دیگر، برایتان جذاب و سرگرمکننده باشد، و در نهایت گمان میکنیم اینگونه هم شده است. اگر این را شما هم تایید کنید، تمام اعتبار و افتخارش از آنِ همین جمع نویسندگان ماست که با نهایت تعهد و وسواس و بی هیچ چشمداشت، در سراسر سالی که گذشت، هر شماره بهتر از شمارهی پیش اندیشیدهاند و پژوهیدهاند و نوشتهاند و چنان کردهاند که بیاغراق این مجموعه از «ادبیات پزشکی» همچنان در میان تمامی ایالات این سرزمین پهناور، بیمانند بماند. همت بلند این دوستان را سپاس میگویم و همچنین وامدار و سپاسگزار همکاران دفتر کوچکمان (همان چند نفر که نامشان را در شناسنامهی مجله میبینید) هستم.
و در نهایت اینها همه برای شماست؛ به این امید که بپسندید. نخست نوروز و سپس بهار را به شما شادباش میگویم. با این آرزوی بزرگ که هم شما و هم ملت ایران به هر چه در دل دارید (حتی اگر بر زبان نیاورید) برسید. باز هم: نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی!
۱٫ سرود از سپیده کاشانی ۲٫ تصنیف از عارف ۳٫ مثنوی از هوشنگ ابتهاج (سایه) ۴٫ غزل از حافظ.
پزشكان گيل
فرستادن نامه به این نویسنده | همهی نوشتههای پزشكان گيل