قوانین کپیرایت و ذکر منبع/ سارا رها
بدست پزشكان گيل • 3 نوامبر 2010 • دسته: تیتر اول٬ یادداشتاگر خوانندهی دایمی مجله باشید، سارا رها را میشناسید. اگر نه، فعلاً همینقدر عرض کنیم که ایشان رشتی و فوق دکترای مهندسی پزشکی از دانشگاه معتبر «جان هاپکینز» هستند و در حال حاضر در یکی از دانشگاههای کانادا پژوهش و تدریس میکنند. سارا رها نام مستعار ایشان است و با این نام وبلاگ مشهور و پرخوانندهای به نام «آوای موج» دارند. سالی یکی دو بار هم به ایران و رشت سر میزنند و سابقهی لطف ایشان به «پزشکان گیل» و افتخار همکاری ما با ایشان به حدود دو سال پیش و یکی از همین سر زدنها برمیگردد. وبلاگ «آوای موج» ماه گذشته ۳ ساله شده و ایشان به این مناسبت یادداشتی نوشتهاند که ضمن شادباش سالروز این تولد فرخنده، بخشی از آن را که به موضوع پراهمیت کپیرایت میپردازد تقدیم میکنیم. متن کامل را البته میتوانید در همان وبلاگ بخوانید.
همانطور که در سرلوحهی وبلاگ هم نوشتهام، من به قوانین کپیرایت سخت معتقدم و اگر این وبلاگ کمکی ولو ناچیز هم در اشاعهی فرهنگ رعایت کپیرایت در جماعت تحصیلکردهی ایران کرده باشد، برایم مایهی بسی خوشوقتی است. چرا که در کل در ایران حتی دانشجو و استادش هم بهنظر میرسد که درک درستی از نحوهی رفرنس دادن ندارند. برای همین است که میگویم اگر این وبلاگ در اشاعهی فرهنگ درست رفرنس دادن ولو بسیار ناچیز کمک کرده باشد، خودش برایم انگیزه و خشنودی کافی فراهم میکند.
ما اینجا یک دانشجوی ایرانی دورهی دکترا داشتیم که خیلی هم دانشجوی خوب و قویای بود ولی بهخاطر اینکه در یک گزارشِ پروژه برای یکی از درسهایش پاراگرافی را از یک منبعی «کپی- پیست» کرده بود (هر چند هم که در پایان گزارش منبع را ذکر کرده بود) یک سال از دانشگاه معلق شد و حتی حق ورود به محوطهی دانشگاه را هم نداشت. این نکتهای است که غالب دانشجویان ایرانی نمیدانند که کپی- پیست کردنِ هر جملهای در مقاله حتی با ذکر رفرنس در ستون رفرنسها خلاف قانون است مگر آنکه مطلب کپی شده داخل گیومه با فونت ایتالیک نوشته شود و بلافاصله هم منبع در متن نوشته، در زیر مطلب کپی شده، ذکر شود. در مقالات علمی مهندسی یا علوم مربوط به پزشکی این کار مرسوم نیست و حتی نقطهی ضعف مقاله حساب میشود. اما در رشتههای ادبیات و علوم انسانی، به تبع طبیعتِ نوشته، این کار مرسوم است ولی همانطور که گفتم، حتماً در متن نوشته باید در همانجا منبع ذکر شود، بهعلاوه اینکه مطلب کپی- پیست شده با فونت دیگری نوشته شود خارج از بقیهی متن.
مثال دیگری که میتوانم بزنم، مقالهای است که توسط یک دانشجوی فوق دکترا (ایرانی نبود؛ چینیالاصل بود) در هاروارد در یک ژورنال خیلی معروف هم چاپ شد. مقاله از آن مقالههایی بود که یک قطار اسم رویش دارد و معنایش این است که دو گروه تحقیقاتی در دو دانشگاه مختلف با هم سر یک پروژه همکاری داشتند و روی مقاله هم یک قطار اسم بهعنوان نویسنده وجود داشت. (حالا نمیخواهم بحث این قطار اسم گذاشتن را بکنم که آن خودش بحث دیگری است.) خلاصه، یکی دیگر از دانشجویان فوق دکترا در دانشگاه دوم (که اسم خودش هم جزو نویسندگان بود) علیه دانشجوی اول که اسمش بهعنوان نویسندهی اول مقاله آمده بود، به ادیتور ژورنال شکایت میکند که دانشجوی اولی یک پاراگراف را از یک مقالهای کپی- پیست کرده است. خلاصهی داستان این شد که تا مدتها استاد سرگروه پروژه درگیر نامهنگاری و توضیح و عذرخواهیهای رسمی و غیره بود. ولی گفتنی است که دانشجوی اولی که این کار را کرده بود، با این کار که احتمالاً از روی نادانی صورت گرفته بود، در واقع آیندهی کاری خودش را برای همیشه خراب کرد.
با توجه به دو مثال بالا میبینید که چقدر مسالهی کپی کردن در غرب میتواند بهای سنگینی داشته باشد و البته در ایران و در وبلاگستان ملت کپی که میکنند هیچ، اگر هم تذکر دهی، تازه هستند کسانی که طلبکار هم میشوند! اوایل که مطالبم را در وبلاگهای دیگر کپی شده میدیدم بدون ذکر منبع، تذکر میدادم. در چند مورد همانطور که گفتم، طرف طلبکار هم بود. یکیشان که از همه جالبتر بود، دانشجوی دورهی کارشناسی ارشد بود و با نام واقعیاش مینوشت و کلی هم راجع به اعتراض و تذکر من مطلب جداگانه نوشت و اینجا هم کامنت گذاشت که من صرفاً برای اینکه حوصلهی جنجال و بحث بیخودی ندارم کامنتهایش را منتشر نکردم. خب از مملکتی که استادش و… مثل آب خوردن دروغ میگویند و مقاله دزدی میکنند، از دانشجویش چه انتظاری میتوان داشت؟
با اینهمه، اما باید بگویم که خیلی از جوانها هم خیلی سریع و راحت میپذیرند و یاد میگیرند. آن تعدادی که طلبکار شده بودند در مقایسه با عدهای که تغییر روش دادند همچنان ناچیز است و همین مایهی خشنودی و امیدواری است.
این را بهیاد داشته باشید که هر چه بیشتر رفرنس دهید، در واقع به اعتبار مطلب خود اضافه میکنید. مطلب بدون منبع اصلاً اعتبار ندارد. بسیاری از مجلههای داخل ایران و رسانههای بهظاهر علمی ایران مثل «سلامت نیوز» حتی یک منبع بدون لینک هم ندارند. و البته ذکر منبع هم خود روشی دارد. این کافی نیست که شما فرضاً به صفحهی اصلی «نیویورک تایمز» لینک دهید و بعد راجع به یک مطلب کوچک آن بنویسید. باید لینک به منبع اصلی باشد و دقیقاً هم ذکر کنید که آیا مطلب ترجمه شده یا برگرفته از یک مطلب است.
ممکن است بگویید که سخت میگیرم؛ شاید اینطور باشد ولی هر کاری اصولی دارد. اگر میخواهید وبلاگی از تازههای علمی داشته باشید (که میبینم تازگیها این نوع وبلاگها زیادتر شده است) هر چه اصول کار یک رسانهی علمی را رعایت کنید بر اعتبار وبلاگتان اضافه میشود.
برای مشاهدهی متن کامل این یادداشت و منابع و ارجاعات آن میتوانید به نسخهی الکترونیک آن در وبلاگ «آوای موج» مراجعه کنید.
سارا رها
http://avayemoj.com/category/science/
Email: sara.raha@gmail.com
پزشكان گيل
فرستادن نامه به این نویسنده | همهی نوشتههای پزشكان گيل
من یکی از خوانندگان وبلاگ خانم رها بودم، متاسفانه از اوایل سال نو ایشان دیگر در وبلاگشان مطلب نمی نویسند. می خواستم از شما خواهش کنم اگر اطلاعی از وبلاگ جدیدشان و یا سایت کاری شان دارید من رو هم خبردار کنید.
با تشکر
متاسفانه هنوز وبلاگ جدیدی را که قول داده بودند راهاندازی نکردهاند.