داستان «پزشکان» و «پزشکان گیل» از آغاز… (۲)/ از خودم بپرس/ دکتر مسعود جوزی
بدست پزشكان گيل • 14 مارس 2015 • دسته: يادداشتها٬ یادداشتاول اینکه از یک شماره تاخیری که بین دو بخش این یادداشت افتاد، پوزش میخواهم. اما پیش از ادامهی داستان، ابتدا تصحیح دو اشتباه در بخش نخست:
۱- نوشته بودم در سومین هیات مدیرهی انجمن دکتر معصومی جانشین دکتر احمدپناه شد، که اشتباه است. خانم دکتر تماس گرفتند و توضیح دادند که در هیات مدیرهی دوم خانم دکتر رباب آریاپور حضور داشتند که با انصراف از حضور در انتخابات، این مسوولیت صنفی را به ایشان پیشنهاد کردند. همینجا اضافه کنم در این فاصله دو سه نفر از همکاران عضو هیات مدیرهی اول را دیدم که خاطرات خوبی از دوران پاگیری انجمن داشتند. امیدوارم فرصتی برای گفتوگو با این پیشکسوتان و استفاده از تجربیات آنان دست دهد. ضمن اینکه اگر هر یک از خوانندگان عزیز که دو شمارهی اول خبرنامهی انجمن را در اختیار دارند با بنده تماس بگیرند، بسیار سپاسگزار خواهم شد.
۲- نوشته بودم عنوان «از خودم بپرس» وام گرفته از برنامهی تلویزیونی قدیمی «نامها و نشانهها»ست که یکی از دوستان تصحیح فرمودند: نخیر، مربوط به برنامهی «مسابقهی هفته» است!
شمارهی ۶: پزشکان
بالاخره رسیدیم به مهرماه ۱۳۷۹ و انتشار شمارهی ششم از نشریهی داخلی انجمن پزشکان عمومی رشت که اینبار و برای اولینبار با عنوان «پزشکان» منتشر میشد. در سرمقالهی «آمدهایم بمانیم» در توضیح تعطیلی ۲۲ ماهه نوشته بودم: «سادهترین تحلیل این است: رفته بودیم قهر، دیدیم کسی دنبالمان نیامد، برگشتیم!» و اولین خبر با عنوان «انتخاب چهارم» گزارشی از انتخابات انجمن بود. در این انتخابات دکتر محمدی و دکتر اخوین کاندیدا نشدند و بهجای ایشان دکتر میرمحسن سلسبیلی، دکتر اردشیر مهرگان و دکتر محمدصادق عظیمی (عضو علیالبدل) به هیات مدیره پیوستند. دکتر حسینپور، دکتر شهرپوری، دکتر معصومی و من هم که از پیش بودیم. جای دکتر محمودی و دکتر بخشعلیزاده هم عوض شد یعنی اولی عضو هیات مدیره (و دبیر آن) و دومی بازرس شد. یک مصوبهی کلیدی هم در صورتجلسه وجود داشت که راه را برای انتشار «پزشکان» هموار میکرد: «مجمع عمومی این اجازه را به هیات مدیره میدهد که به هر نحوی که صلاح میداند در جهت هزینه کردن برای انتشار یک مجلهی وزین… هزینه کند.»
در این شماره یک گزارش از خودم هست دربارهی بازرسی ادارهی نظارت بر درمان از مطبها و معرفی همکاران به تعزیرات؛ گزارشی ژورنالیستی و بسیار خواندنی (تعریف از خود نباشد!) که در سالهای بعد جز در موارد انگشتشماری حوصله و وقت نکردم نظیرش را تکرار کنم.۱
اما اتفاق مهم این شماره ورود دکتر سیدحسن تائب است به جمع همکاران نشریه. آشنایی من با دکتر تائب هم به همان دوران ۲۲ ماههی تعطیلی مجله مربوط است که پژوهشی دربارهی تاریخ پزشکی گیلان شروع کرده بودم که خدمت استاد رسیدم. آن پژوهش البته با آغاز مجدد کار مطبوعاتی، ناتمام ماند ولی رابطهی شاگرد- استادی ما ادامه یافت که حاصل آن دهها مقالهی استاد در «پزشکان» و «پزشکان گیل»، کتاب ارجمند «بیمارستانهای رشت از مشروطه تا ۱۳۵۷» و کتاب قریبالطبع «پزشکان گیلان» است که افتخار ویراستاریشان را داشتهام.
در ضمن از همان شمارهی ۶ همکاران نشریه و از شمارهی ۷ سردبیر را معرفی کردیم و از گمنامی درآمدیم.
چسب و خطکش و قیچی
در ظاهر، تنها فرق شمارههای ۶ تا ۱۵ با شمارههای پیش در جلد گلاسهی دورنگ آن است که چاپ سیلک میشد و البته آگهیها! اولین بار بود که پای آگهیها به مطبوعات پزشکی استان باز می شد و اولین آگهی پشت جلد مجله هم حاصل لطف دکتر پروین ستاری و متعلق به «آزمایشگاه سینا» بود. پیش از «پزشکان» هیچیک از مجلات پزشکی استان آگهی نداشتند و پس از «پزشکان» هم هیچکدام بدون آگهی منتشر نشدند. بارها من از سوی بهترین و خیرخواهترین دوستان به بازاری بودن یا بازاری کردن کار مطبوعاتی متهم شدهام، با اینحال نمیدانم این دوستان اندیشیدهاند چرا دیگران جز به همین راه نرفتهاند؟
اولین لوگو و طرح جلد شمارهی ۶ را دوستم رضا فرحمند زده بود و طراحی جلد از شمارهی ۷ تا ۲۴ کار ساره شریفیفر بود که با امکانات چاپ سیلک دورنگ هنوز هم زیبا بهنظر میرسد. حروفچینی مجله و آگهیها را دوست دیگرم حسین عنبری با نرمافزار زرنگار انجام میداد. تازه از شمارهی ۱۵ بود که آگهیها را به سعید رضایی و همکارش رضا آذرشکیب در شرکت «سهند پژواک» سپردیم تا با نرمافزار کورل و فتوشاپ طراحی کنند که خیلی جذابتر بود. نقطهی ضعف مجله هم البته چاپ ریسوگراف آن بود که باعث میشد عکسها کیفیت خوبی نداشته باشد؛ ضعفی که تا آخرین شمارهی «پزشکان» باقی ماند. اگر اینها را بهتفصیل توضیح میدهم برای آن است که سیر تحول کیفی مجله دستتان بیاید. امیدوارم حوصلهتان سر نرود.
اولین ویژهنامهی «پزشکان» هم ضمیمهی شمارهی ۱۰ بود دربارهی «پزشکی قانونی» که بهمناسبت سمیناری که آن روزها برگزار میشد به پیشنهاد و کمک دکتر اخوین تدوین شد.
کمکم مجله آنقدر خواندنی شد که برای خوانندگانی غیر از پزشکان عمومی شهرستان رشت- که مجله بهرایگان برایشان فرستاده میشد- جذاب باشد، بنابراین از شمارهی ۱۲ اشتراک را هم راهاندازی کردیم و همکاران رشتههای دیگر پزشکی و پزشکان عمومی شهرهای دیگر هم به خوانندگانمان اضافه شدند.
از شمارهی ۱۶ قطع مجله یکهوا بزرگتر شد و به قطع فعلی «پزشکان گیل» رسید. از همین شماره لوگوی جدید و زیباتری هم روی جلد آمد که کار هومن اخوین (برادر دکتر اخوین) بود (همین لوگویی که اخیراً و مجدداً برای خبرنامهی داخلی انجمن استفاده میشود).
از شمارهی ۲۵ چاپ جلد مجله چهاررنگ شد. همکاری علیرضا طیاری هم از شمارهی ۲۶ با طراحی جلد شروع شد و از شمارهی ۳۲ طراحی متن را هم او برعهده گرفت. خوشبختانه همکاری علیرضا با «پزشکان گیل» هنوز ادامه دارد و در این مدت هر چه مجلهی پزشکی در استان گیلان منتشر شده است- جز یک مورد- طراحی و صفحهآراییاش با علیرضا بوده است. البته تا آخرین شمارهی «پزشکان» (ش ۴۰) طراحی آگهیهای متن هنوز در «سهند پژواک» انجام میشد و زحمت صفحهبندی نهایی با چسب و خطکش و کاتر و قیچی هم با سردبیر بود!
آنچه «پزشکان» بود
در کل هنوز که به این شمارهها نگاه میکنم بهنظرم آماتوری ولی جذاب میآید. ارکان ثابت مجله سرمقاله و خبرهایی بود که من مینوشتم، «دیدگاه» که دکتر محمودی مینوشت و در آن به عمدهترین مسایل صنفی روز میپرداخت، مقالات بسیار پرخوانندهی دکتر تائب با محوریت تاریخ و اخلاق پزشکی، و «تهمقاله»های طنزآمیز دکتر اخوین (که البته بدون نام منتشر میشد).
نزدیکترین همکار من هم در این مدت دکتر محمودی بود که سرمقاله، «دیدگاه» و سایر مقالات صنفی را با هم چک میکردیم و این کنترل به دو نفر ما در مورد این نوع مطالب مسوولیت مشترک میداد. این مسوولیت دونفره در همان زمان انتقادی برنمیانگیخت ولی ماجراهای بعدی نشان داد که کنار ماندن سایر اعضای هیات مدیره از این روند هم منتقدان و هم آسیبشناسی خود را هم داشته است.
گذشته از مطالب صنفی و فرهنگی، مقالات علمی مجله هم خواندنی و کاربردی بود. این مقالات بیشتر حاصل زحمات همکاران متخصص (بیش از همه دکتر سیدمحمد گلباغی، دکتر سنبل طارمیان، دکتر مرضیه مهرافزا و دکتر محمدحسن هدایتی) و برخی همکاران پزشک عمومی (دکتر حمید نوروزی، دکتر معصومی و…) بود و برای افزایش انگیزهی همکاران نویسنده، بنا گذاشته بودیم عکس و نشانی مطبشان را هم در کنار مقاله چاپ کنیم که این هم در نوع خود ابتکار خوب و سودمندی بود.
در شمارهی ۱۶ پیشنهادی از دکتر آنهمحمد دوگونچی منتشر شد مبنی بر این که در هر شماره یک «پرسش» پزشکی مطرح شود تا در شمارهی بعد همکاران از تخصصهای مختلف به آن پاسخ دهند. اولین پرسش را هم خودش مطرح کرده که در مورد «لزوم تزریق ایمونوگلوبولین پروفیلاکتیک به اطرافیان بیماران مبتلا به هپاتیت A» بود. در شمارهی ۱۷ پاسخ ۳ همکار فوق تخصص گوارش، ایمونولوژیست و متخصص عفونی در قالب ۳ یادداشت چاپ شد که دو پاسخ مثبت و یکی منفی بود. این کار در شمارههای بعد با طرح پرسشهای جالبی چون «چگونگی درمان شیگلوز در کودکان مبتلا به فاویسم»، «کاربردیترین روش تشخیص آزمایشگاهی ایدز»، «درمان آفت در کودکان»، «آندوسکوپی در بیماریهای پپتیک» و… ادامه یافت که با باز کردن پای همکاران بیشتری از رشتههای مختلف به صفحات علمی مجله، این صفحات را بسیار خواندنی و پربار کرد. این روال تا آخرین شمارههای مجله (ش ۳۸) هم تداوم داشت و نمیدانم چرا در «پزشکان گیل» ادامه پیدا نکرد. شاید یکی از دلایلش دردسر تماس با همکاران تخصصهای مختلف برای سفارش مقاله بود. ولی حالا فکر میکنم آن زحمتها به ارزشمند بودن حاصل کار میارزد و باید دوباره این صفحه را راه انداخت.
ورود دکتر علی ارغوان نجفی از شمارهی ۲۱ و تبدیل شدنش به دومین تهمقالهنویس ثابت «پزشکان»- بعد از دکتر اخوین که مدتی کمکار شده بود- هم از آن اتفاقات دلپذیر بود که سبب میشد دوباره خیلیها خواندن مجله را از ته شروع کنند. همکاری این دندانپزشک طناز تا «پزشکان گیل» هم ادامه یافت و در این مجله ۳ سال پیاپی هم برندهی جایزهی اول یا دوم بهترین طنزنویس از جشنوارهی مطبوعات استان شد، ولی حیف که او هم بالاخره ازدواج کرد و چاه ذوقش خشکید!
یک انجمن، یک «پزشکان»
نقطهی پایانی یادداشت شمارهی پیش، در پیش بودن هشتمین دورهی انتخابات نظام پزشکی بود. این انتخابات در آذرماه ۷۹ برگزار شد و انجمن بهکمک نشریه و شور و همدلی حاصل از آن، توانست ۶ تن از ۷ کاندیدای پزشک عمومی خود (دکتر حسینپور، دکتر فرزد، دکتر محمدی، دکتر معصومی، دکتر اخوین و دکتر صدیقی) را به جمع ۱۱ نفرهی گروه پزشکی هیات مدیره بفرستد. (در آن دوره من نامزد نبودم.) البته آن موقع هنوز قانون جدید نظام پزشکی تصویب نشده بود و شور و حال همکاران هم برای انتخاب کردن و انتخاب شدن بدین حد امروز نبود.
فعالیتهای صنفی هیات مدیرهی چهارم هم که دیگر عمدتاً به انتشار «پزشکان» و ترویج مواضع صنفی انجمن در قالب شعار «مشارکت در تولید یک اندیشه» خلاصه میشد، همچنان ادامه یافت تا برگزاری مجمع عمومی پاییز ۸۱٫ در این دوره دکتر شهرپوری، دکتر سلسبیلی و دکتر مهرگان کاندیدا نشدند و بهجایشان دکتر نوروزی، دکتر محمدعلی نیاکویی و دکتر جعفر ثابتقلب قربانی به جمع هیات مدیره پیوستند. دکتر حسینپور، دکتر محمودی، دکتر معصومی و من هم که از قبل بودیم و دکتر بخشعلیزاده هم که بازرس بود و دکتر حمید خواهشی و دکتر عظیمی هم عضو علیالبدل شدند.
فعالیت هیات مدیرهی پنجم و انتشار «پزشکان» در چند ماه منتهی به مرداد ۸۲ به همان روال سابق ادامه یافت ولی پیش از آنکه در شمارهی بعد به وقایع حول و حوش شمارهی ۴۰ «پزشکان» و تعطیلی آن برسیم، فقط این را داشته باشید که نکتهی جالب مجمع عمومی، علاوه بر حمایت همهجانبهی همکاران از عملکرد دوسالهی انجمن و «پزشکان» (بهنقل از ش ۳۱) گزارش مالی بازرس بود که نشان میداد ۵۸/۹۶ درصد از درآمد انجمن خرج نشریه شده است. یعنی از یک نظر انجمن در «پزشکان» خلاصه شده بود؛ نقطه ضعفی که بعدها خودش را نشان داد…
در شمارهی بعد، در آخرین بخش این یادداشت، به وقایع تابستان ۸۲ و تحلیل خود از عملکرد انجمن و «پزشکان» طی ۳ سال انتشار و نیز چگونگی و دلایل تعطیلی آن و انتشار «پزشکان گیل» خواهم پرداخت.
۱- شاید شاخصترین گزارش تحقیقی (Investigative) طول عمر «پزشکان» گزارش «تلخ و شیرین انجمن دیابت» باشد در شمارهی ۳۸-۳۷ و ادامهی آن در شمارهی ۳۹ در مورد «انجمن خیریهی حمایت از بیماران دیابتی». (در شمارهی ۵۶ «پزشکان گیل» بهمناسبت غیرقانونی اعلام شدن این انجمن، یادی از آن گزارش کردهام.) در شمارهی ۳۳-۳۲ هم یک پروندهی مفصل داشتیم با نام «تولدت مبارک، حوا» در مورد اولین نوزادی که ادعا میشد با روش همانندسازی متولد شده است. این پرونده هم با آنکه در آن موقع هنوز تسلطی بر کامپیوتر و دسترسی مستقیمی به اینترنت نداشتم و دوستان لطف میکردند مطالب مورد نیاز را جستجو میکردند و پرینت میگرفتند، بسیار خواندنی از آب درآمد. منتها تهیهی اینگونه گزارشهای ژورنالیستی مفصل بسیار وقتگیر بود و نیاز به منابع مالی و نیروی انسانیای داشت که نه در حد امکانات آن روز «پزشکان» بود و نه حتی این روزهای «پزشکان گیل». بههمین دلیل تنها مواردی در طول انتشار «پزشکان» که مجبور شدیم دو شمارهی مجله را در یک مجلد (البته با صفحات بیشتر) منتشر کنیم، همین شمارههایی بود که این گزارشها منتشر شد.
داستان «پزشکان» و «پزشکان گیل» از آغاز… (۱)/ از خودم بپرس/ دکتر مسعود جوزی
داستان «پزشکان» و «پزشکان گیل» از آغاز… (۳)/ از خودم بپرس/ دکتر مسعود جوزی
پزشكان گيل
فرستادن نامه به این نویسنده | همهی نوشتههای پزشكان گيل