جراحی مغز در مناطق جنگی
بدست پزشكان گيل • 12 ژوئن 2019 • دسته: تیتر اول٬ جهان پزشکیدیان کول
ترجمه: دکتر بابک عزیز افشاری
در پاسخ به درخواست مصاحبه با این جراح اعصاب ۳۲ ساله مصری، که پنج سال اخیر را در سوریه و دو سال را در ادلب، در شمالغربی این کشور بود، این پیام را از طریق اسکایپ دریافت کردیم: «بابت تاخیر در پاسخ متاسفم. امروز زیر بمباران هوایی مداوم بودیم. تمام روز بیمار اورژانسی داشتم.»
بمباران از اواخر ماه آوریل آغاز شده است. براساس گزارشها، ۱۹ بیمارستان و درمانگاه تخریب شده یا آسیب دیده است و این باعث شده سیستم درمانی بیش از پیش مختل شود. گفتوگو با دکتر عمر ابراهیم، از طریق اسکایپ و در روز ۳۱ می، در فاصلهای انجام شد که او در حال استراحت بود.
الان کجا هستی؟
در جنوب ادلب هستم، در یک بیمارستان که البته بهدلیل حملات به زیرزمین پناه بردهایم. برای همه اعمال جراحی فقط دو اتاق عمل داریم. در حال حاضر، تنها بیمارستان در جنوب ادلب هستیم که کار میکند.
هر روز چند مریض میبینید؟
هر روز حدود ۵۰ مراجعهکننده داریم که بیشتر آنها مصدومین جنگی یا تصادفات اتومبیل و سایر وضعیتهای اورژانسی هستند. امکان جراحی الکتیو (غیراورژانسی) وجود ندارد. یک جراح عمومی، یک جراح عروق و چند متخصص دیگر. من بهعنوان جراح اعصاب، بیشتر جراحی مغز و نخاع انجام میدهم.
برنامه کاری شما چگونه است؟
هر هفته چهار یا پنج روز کار میکنم. ساعت ۴ صبح میخوابم و ۹ یا ۱۰ بیدار میشوم؛ ولی در این فاصله ممکن است مورد اورژانسی پیش بیاید. خواب منظم معنی ندارد و یکی از مشکلات همین است.
مورد خاصی بوده که تو را متاثر کرده باشد؟
بچههایی که با آسیب شدید مغز میآیند، در حال مرگ یا دچار مرگ مغزی هستند. در بیشتر بمبارانها یک یا دو کودک با آسیب شدید مغز میبینید. صدها مورد از اینها دیدهام. گاهی بریده بریده نفس میکشند و در حال مرگ هستند و در بیمارستان فوت میکنند. دیدن آنها و اینکه نمیتوانی برای نجات جانشان کاری بکنی، واقعاً خیلی ناراحتکننده است.
به چند نفر میتوانید کمک کنید؟
این بستگی به شدت آسیب دارد. بیشتر صدمات ساده و شکستگیها درمان میشود.
و موارد مشکل؟
بعضی مریضها با ترکش داخل مغز یا نخاع میآیند. دو روز پیش یک مرد ۳۰ ساله با آسیب شدید کمر آمد. ترکش اعصاب نخاع را تحت فشار قرار داده بود و درد شدیدی داشت. نمیتوانست پای راست خود را تکان دهد و پای چپ او هم بسیار ضعیف بود. ما موفق شدیم ترکش را خارج کنیم؛ یک قطعه بسیار بزرگ ۷ یا ۸ سانتیمتری. البته او نیاز به فیزیوتراپی خواهد داشت ولی این عمل باعث شد دیگر درد نداشته باشد. کمک به او بسیار راضیکننده بود. اگر به حساب توئیتر من مراجعه کنید، این موارد را خواهید دید.
چگونه آرامش خود را حفظ میکنید؟
مجبور هستید تمرکز کنید. باید خونسرد باشید، چون همه ترسیدهاند. غیرنظامیها و بیماران وحشتزدهاند و نمیتوانند ببینند شما هم ترسیدهاید.
چگونه بیماران و خانوادهها را آرام میکنید؟
کافی است حقیقت را به آنان بگویید. وقتی برای توضیح جزییات نداریم؛ همین که بگوییم بیمار زنده میماند یا احتمالاً فوت خواهد کرد.
واکنش آنان در مقابل یک خبر خیلی بد چیست؟
اغلب آنان صبور هستند. برخی داد و فریاد میکنند ولی بیشتر آنان واقعیت را میپذیرند.
آنان میبینند که ما حداکثر تلاش خود را میکنیم تا بیماران را نجات دهیم. سعی میکنیم آنان را آرام کنیم و کاری کنیم به ما اعتماد کنند.
شما هم میترسید؟
بیشترین ترس ما از حملات (به پرسنل و بیمارستانها) است. سعی میکنیم جوانب احتیاط را رعایت کنیم (مثل انتقال بیمارستان به زیرزمین). من هرگز از این کار خود پشیمان نیستم. عاشق پزشکی هستم و این شغل برای من الهامبخش است. [تلفن زنگ میزند.] متاسفم، باید جواب بدهم، یک لحظه… [صحبتهای او به زبان عربی به گوش میرسد.] متاسفم. باید بروم. یک تصادف اتومبیل رخ داده و دو مریض دارم.
From
How To Do Brain Surgery In A War Zone
June 3, 2019
پزشكان گيل
فرستادن نامه به این نویسنده | همهی نوشتههای پزشكان گيل