دریغ!/ دکتر امید زرگری
بدست پزشكان گيل • 10 جولای 2010 • دسته: تیتر اول٬ صفحه آخرصفحهی آخر (۵)
زمانی در یکی از سفرهایمان دوستی کانادایی از ما پرسید: «بارزترین ویژگی ایرانیها چیست؟» در یک جمله فرمودیم: «ما غیرقابل پیشبینیترین ملت دنیا هستیم!» در پاسخ به نگاه پرسشگر او ادامه دادیم: «ما گاه در انساندوستی و شرافت همهی دنیا را مات و مبهوت میکنیم و گاه آبروی تمدن چندهزار ساله را ظرف چند ثانیه مخدوش میسازیم. اینکه چرا گاه چنان میکنیم و گاه چنین، از فهم و اختیار خودمان هم خارج است! اما آنچه برایمان مسلم است این است که ما شدیداً مستعد جوّگیر شدن هستیم! اگر فضا و مسیر درست ما را جوّگیر کند، دوستداشتنیترین مردم دنیا میشویم وگرنه…»
این چیزها را که مینویسیم، دوباره یاد جام جهانی و شادی و شعف پس از بازی با استرالیا میافتیم…
نسل قبل از ما عادت داشت وقایع مهم زندگیاش را با بلایای طبیعی و گاه غیرطبیعی طبقهبندی کند؛ مثلاً میگفت سال وبایی فارغالتحصیل شدم، یا سال زلزله ازدواج کردم یا سال کودتا بچهدار شدم.
نسل ما این کار را با جام جهانی میکند. ما سال ۷۸ میلادی طی جام جهانی آرژانتین برای اولین بار با پدیدهی جوّگیر شدن متعاقب گوش دادن دستجمعی به گزارش بازی فینال از طریق رادیو (فکر میکنم با صدای بهمنش) آشنا شدیم. سال ۸۲ اسپانیا، همزمان خودمان در کوچه جام جهانی راه انداختیم. سال ۸۶ مکزیک این کار را به روش دیگر در دانشکدهی پزشکی انجام دادیم. سال ۹۰ ایتالیا (سال زلزلهی رودبار) ازدواج کردیم و… قرار نداریم داستان را شخصی کنیم، اما مراد این است که حتی اگر خیلی هم عاشق سینهچاک فوتبال نباشید، باز زندگیتان بهنوعی با این تسلسل ۴ ساله پیوند خورده است.
از نظر ما یک وجه مشخصهی جام جهانی زیاد شدن دوستیهاست. در تمام دنیا با شروع جام جهانی کافهها و رستورانها برنامههای خاصی ارایه میکنند تا مردم را دور هم جمع کنند. حتی آنهایی که پول رفتن به اینجاها را ندارند، در یک میدان دور هم جمع میشوند تا لذت تماشای فوتبال را با لذت «با هم تماشا کردن» مضاعف کنند. (ما معمولاً این کار را با رفتن به منزل دوستان انجام میدهیم، از همین روست که عموم خانمها در ایران اصولاً از فوتبال و جام جهانی دل خوشی ندارند!) شخصاً فینال جام جهانی ۲۰۰۲ بهیادمان میافتد که مستقیماً از فرودگاه اُرلی به محل کنگره رفتیم، چمدانمان را همانجا گذاشتیم و با همکاران درماتولوژیستمان فوتبال را از صفحهی شدیداً عریض سالن به تماشا نشستیم و چه حظی بردیم از پیروزی برزیل و دیدن همکارانمان که کت و شلوارهایشان را درآورند و تیشرتهای سبز و زرد برزیل را بهتن کردند و مشغول سامبا رقصیدن شدند…
بگذریم. واقعیت تلخ داستان اما این است که این جام جهانی ما اصلاً دل و دماغ نداریم و هر که را هم میبینیم حال ما را دارد! طبق معمول همهی این حرفها را زدیم که نهایتاً بگوییم: «دریغ!»
دکتر امید زرگری
متخصص پوست
نشانی: رشت، گلسار، بلوار سمیه، پارس کلینیک، واحد ۵۰۲، تلفن: ۷۲۲۷۵۲۰
Website: http://www.iranderma.com/
Email: ozargari@iranderma.com
پزشكان گيل
فرستادن نامه به این نویسنده | همهی نوشتههای پزشكان گيل
من یکی از بیماران شما هستم تازه سایت شما را پیدا کردم ومیخواستم خیلی مختصر بگم خسته نباشید و نوشته صفحه شما خیلی زیبا بود ولی میشود گفت رمز تمامی پیروزیها اراده هست .
سلام اقای دکتر من کارمند درمانگاه هستم من هم یک جمله مشابه شما دارم دریغغغغغغغغ ….
پاسخ به مژگان آبسالان: برای حل مشکلتان به سایت دکتر به آدرس http://www.iranderma.com مراجعه کنید.
سلام آقای دکتر شما چه نویسنده خوبی هستید واقعا لذت بردم
دکتر عزیز، انگار علاوه بر پزشکی، قلم توانایی هم دارید. لذت بردم.
سلام آقای دکتر،ای ول زدی رو هدف،من لیسانس مردم شناسی ام. واقعا ما ایرانی ها قابل پیش بینی نیستیم .
زود دچار هیستری توده ای میشیم
دریغ
bargharar bashio mondgar
سلام.اقای دکتر باید بگم ک شما در همه ی زمین های علمی توانمند هستید.افتخار میکنم که جزو بیماران شما هستم.
سلام آقای دکتر من یکی از بیماران شما هستم و باید بگم نوشته ی شما خیلی زیبا و جامع بود در مورد ما ایرانی ها.
سلام آقای دکتر خسته نباشین دست به قلم خوبی دارین .قراره در آینده نزدیک جزو مشتریاتون باشم .بای
سلام اقای دکتر خسته نباشید جملات بسیار زیبایی نوشتید. علاوه بر پزشکی معلوم است که نویسنده خوبی هم باشید. در ضمن باید بگوییم که من بیمار شما هستم ولی متاسفانه به دلیل ازدیاد تعداد بیماران شما فقط سالی یک بار میتوانم از منشی شما وقت بگیرم که این حالت زیاد خوشایند نیست
با سلام و عرض ادب اینکه فرمودید ما خیلی اهل جو گیر شدن هستیم منو یاد مهران مدیری و مرد هزار چهره انداخت. راستش اینکه ما خیلی خصایص ناب داریم که این فقط یکیش هست. ما ایرانی ها، اهل تعارف و کنایه هستیم. اهل دروغ و غیبت هستیم. سعی می کنیم گناه اشتباهات خودمان را به گردن دیگران بیاندازیم. مسئولیت کارهایمان را قبول نمی کنیم و بهانه گیر هستیم. ادعای فرهنگ چند هزار ساله داریم اما در پندار و گفتار و رفتارمان چیزی از فرهنگ مشاهده نمی شود. و… خلاصه اینکه فکر میکنم اگر روزی برسد که ما بفهمیم هیچ نیستیم آنروز آغاز پیشرفت و ترقی مان خواهد بود.