نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی/ دکتر مسعود جوزی
بدست پزشكان گيل • 20 مارس 2014 • دسته: تیتر اول٬ سرمقاله٬ ویژه نوروز 93جمعتان جمع باشد، هر چه بخواهید جور باشد…
چند شب پیش خانهی همسایه بودیم. یک نماهنگی پخش کرد که نمیدانم مجاز بود، غیرمجاز بود… تویش یک خانم و آقایی که انگار راست راستکی هم زن و شوهر بودند، علاوه بر حرفهای عاشقانهی معمول در ترانهها، یک چیزهایی میخواندند که حکایت از یک زندگی روبهراه و رویایی داشت: «هر چی که خواستیم جوره… هر چی که خواستیم بوده… چه زندگی خوبه… زندگیمون رو رواله… روبهراهه… سرمون گرمه… جمعمون جمعه…» راستش چون میهمانی بود و شلوغ بود و آنها هم عجله داشتند و ترانه را تند تند میخواندند که لابد بعدش بروند به زندگی رویاییشان برسند، اولش متن ترانه را خوب متوجه نشدم و مطلب را کامل نگرفتم، ولی بعد که صاحبخانه کانال را عوض کرد و دیدم این زوج خوشبخت در آن کانال هم دارند زندگیشان را به رخ این و آن میکشند، رفتم توی فکر. اگر شما بودید، شاید کانال را میگفتید عوض کنند تا به آنها حسودیتان نشود یا خانم/ آقای همسرتان نبیند و سرکوفت آن زندگی شاهانه و «همهچی تمام» را به شما نزند؛ اما من که ذاتاً هم آدم متفکری هستم، واقعاً هم رفتم توی فکر. البته خیلی هم فکر عمیق نمیخواست؛ کمی دانش هرمنوتیک را که کنار آنهمه نشانههای تصویری و متنی و فرامتنی میگذاشتی، متوجه میشدی که این دنیا دنیای واقعی نیست و آن دو نفر که اینقدر خوشخوشانشان است- دور از جان- فوت کردهاند و الان در بهشت بهسر میبرند! حالا اینبار که شما رفتید خانهی همسایه، نگاه کنید؛ حتماً به همین نتیجه خواهید رسید. مخصوصاً به لوکیشن نماهنگ دقت کنید؛ یک جایی است بین جنگلهای شرق آفریقا و آسمان هفتم. زوج خوشبخت هم که نصف بیشتر نماهنگ را یا- دور از جان- مثل شمپانزههای ۷-۶ میلیون سال پیش نشستهاند روی درخت یا دارند از درخت تاب میخورند یا کلاً روی ابرها سیر میکنند. بالاخره خاصیت هنر همین است. امور فراواقعی را چنان واقعی مینماید که باور کنی زندگی بهتری هم هست یا دستکم میتواند باشد؛ زندگیای که خوب باشد، روی روال باشد، روبهراه باشد، هر چیزی که بخواهی باشد و جور باشد… حالا بهشت که عجالتاً در دسترس نیست اما اگر روزی «عالمی دیگر بباید ساخت و از نو آدمی»، احتمالاً عالم نوساخته باید چنین مختصاتی داشته باشد. باز هم عجالتاً آن روز هم که خیلی در دسترس نیست، اما حالا که تا اینجای یادداشت پابهپایم پایین آمدهاید، همینقدر دستم میرسد که این شب عید ضمن تبریک نوروز و فرارسیدن نوبهار، برایتان آرزو کنم در سال یکهزار و سیصد و نود و سهی خورشیدی جمعتان جمع باشد، زندگیتان خوب باشد، روی روال باشد، روبهراه باشد، هر چه بخواهید باشد و جور باشد. آن هم نه فقط برای شما که این چند خط را میخوانید، نه فقط برای ملت ایران و افغانستان و تاجیکستان و اقلیم کردستان که مثلاً آریاییاند، نه فقط برای ترک و عرب هموطن و همسایهی ما، که برای همنوعان هندی و چینی و آفریقایی هم… برای روس و فرانک و ژرمن و بریتانی و اتازونی هم… برای همهی دنیا… برای همهی شهروندان دورتادور این کرهی سرگردان. مگر نه اینکه همه اعضای یک پیکر و از یک گوهریم؟ برای همه سالی با کمترین بلایای آسمانی و زمینی، کمترین آسیب بیماری و قحطی و جنگ و تروریسم، کمترین تخریب محیط زیست، کمترین بدی و… بیشترین خوبی و خرمی و زیبایی آرزو میکنم؛ سالی با لب خندان و دل خوش… بالاخره نوبهار است؛ در آن کوش که خوشدل باشی!
چند صفحهی بعد کشکول فراهم آوردهی همکاران ماست برای نوروز دلافروزتان: از بهاریه و شعر و طنز تا خاطره و تاریخ و پیشنهاد فیلم. با سپاس از همهی دوستان نویسندهی این شماره و ۱۱ شمارهی دیگر سال ۹۲ و نیز همکاران دفتر نشریه و امور فنی چاپ و… با این امید که سهمی اندک در خوشیتان داشته باشیم.
پزشكان گيل
فرستادن نامه به این نویسنده | همهی نوشتههای پزشكان گيل