کواشیوکور فرهنگی/ دکتر امید زرگری
بدست پزشكان گيل • 9 جولای 2014 • دسته: صفحه آخر٬ يادداشتهاکواشیوکور، همانطور که میدانید، شکلی از سوءتغذیه است که در آن کالری به نوزاد میرسد اما از پروتئین خبری نیست! از قضا قیافهی نوزاد نیز بهعلت ورم، فربه بهنظر میرسد. مغز، اما شدیداً در مضیقه است. سیسیلی ویلیامز، طبیب اطفال بریتانیایی، واژهی کواشیوکور را برای اولین بار در سال ۱۹۳۵ در مقالهی خود در مجلهی «لانست» (Lancet) بهکار برد. او این واژه را از زبان غنایی وام گرفته بود. کواشیوکور در زبان Kwa بهمعنی کسی است که جابهجا شده است. منظور، بروز بیماری در شیرخواری است که بهعلت ظهور نوزاد جدید از شیر مادر گرفته شده و جایش را به کس دیگری میدهد و در پی آن دچار علایم بیماری میشود. کودکان مبتلا به ماراسموس حداقل این اقبال را دارند که با ظاهر نزار خود توجه سایرین را به خود جلب کنند، اما مبتلایان به کواشیوکور این شانس را هم ندارند!
طبق معمول، اینهمه را گفتیم که بگوییم حالا حکایت ماست! ما را انگار جابهجا کردهاند. هنوز خیلی مانده بود تا از شیر فرهنگ مام میهن بنوشیم که بیجهت ما را جابهجا کردند. شاید هم خودمان رویمان زیاد شده بود و فکر میکردیم بزرگ شدهایم! ظاهرمان شاید فربه باشد؛ شاید خیلی از دیگر مظاهر آدمهای خوب تغذیه شده (Well-nourished) را هم داشته باشیم… اما حقیقت تلخ آن است که ما از نظر فرهنگی سخت در مضیقهایم (علیالخصوص که حضرت اجل هم دمبهدم تهماندهی اصحاب فرهنگ این مملکت را از ما میستاند). تظاهرات بالینی این فقر فرهنگی بسیار متنوع است و در مورد آن میشود کتابها نوشت و بههمان سیاق «جامعهشناسی خودمانی» مصداقها آورد، اما در این میان یک واقعیت اساسی وجود دارد و آن اینکه جامعهی ایرانی در هر حال رو به مدرن شدن میرود. البته طبیعی است که بین مدرن شدن و مدرنیته باید تفاوت قایل شد. ما مدرن شدهایم ولی فلسفهی مدرنیته را درک نکردهایم و اصول اولیهی آن یعنی خردگرایی، علمباوری، اعتقاد به اصالت فرد و آزادی را یاد نگرفتهایم. ما صرفاً بهواسطهی افراط در تقلید مدرن شدهایم و بهقول امروزیها Original نیستیم!
توجه داشته باشیم که Original بودن تضادی با تغییر، تحول یا حتی تجدد ندارد. مدرنیتهی ما بیریشه است و ما نسبت به منشا خود جاهل باقی ماندهایم! مشکل اصلی ما این جاهلیت است. اما بدتر از آن این است که ما به جاهلیت خود هم جاهلیم!
میلان کوندرا کتابی دارد به نام «جهالت». فکر میکنم که آخرین کتاب چاپ شده از او هم باشد. در صفحات آغازین این کتاب اشارهای دارد به ریشهی واژهی «نوستالژی» در زبان اسپانیایی. در پرتو این ریشهشناسی، به اینجا میرسد که نوستالژی بهمعنای «درد جهالت» است: از من دوری، و من از تو بیخبرم. یعنی بیش از آنکه غم غربت باشد، غم بیخبری است. داستان «جهالت» عمدتاً در مورد مهاجرت و مسالهی بازگشت یا عدم بازگشت است. جالب آنکه یکی از شخصیتهای اصلی این داستان پس از سالهای دوری از وطن و پس از بازگشت، درمییابد که هیچ میلی به بازگشت نداشته است؛ فقط یک احساس ضعیف دارد و آن هم احساس بیتفاوتی است!
و آنگاه است که میگوید: «بیمار از فقدان غم غربت رنج میبرد»! دردی که ما هم بهنوعی به آن مبتلاییم: فقدان غم بیخبری!
دکتر امید زرگری
متخصص پوست
نشانی: رشت، پل بوسار، ساختمان پزشکان دانا، طبقهی سوم، واحد یک، تلفن: ۷۲۲۷۵۲۰
Website: iranderma.com; drzargari.com
Email: ozargari@iranderma.com
پزشكان گيل
فرستادن نامه به این نویسنده | همهی نوشتههای پزشكان گيل