پزشکان گیل

ماهنامه جامعه پزشکی گیلان

ترانه‌های منجمد

بدست • 20 نوامبر 2016 • دسته: تیتر اول٬ خبر٬ هنر و پزشکی

a
نمایشگاه آثار دکتر افشین خداشناس در خانه‌ فرهنگ گیلان

«خانه‌ فرهنگ گیلان» در محله‌ قدیمی ساغریسازان رشت روز جمعه ۷ آبان یک بار دیگر پذیرای آثار هنری یکی از پزشکان گیلانی بود. این‌بار دکتر افشین خداشناس، همکار هنرمند و هنرشناس ما که نوشته‌هایش را از جمله در مقوله جذاب «هنر و پزشکی» بارها در «پزشکان گیل» خوانده‌اید. «ترانه‌های منجمد» عنوان دست‌ساخته‌های او بود عمدتاً از فلز (پیچ و مهره و میخ و…) و گاه سنگ و چوب؛ آثاری که حاصل نگاه حساس و هنرمندانه افشین و جستجوی زیبایی و معنا و زندگی در بی‌جان‌ترین اشکال پیرامون بود. یادداشت افشین برای افتتاحیه‌ی این نمایشگاه را با هم می‌خوانیم. 

از روزی که به‌یاد دارم همیشه شیفته هزارتوی هنر و علم بوده‌ام. این هر دو، همچون دو بال، مرا به سرزمین‌هایی برده‌اند که کشف و شهودشان تجربه‌هایی کم‌همتا از شور و سرمستی به‌همراه داشته است. علم مرا به طبابت رهنمون شد و هنر به سازه‌های سنگ‌آهنین و کارتون.d
و اما درباره هنر سازه‌های فلزی یا به گفته فرنگی‌ها «متال آرت»: همیشه در پیچ و میخ، فنر و مهره و واشرها و هزاران قطعه نو و کهنه فلزی و همچنین دنیای هزاررنگ پررمز و راز سنگ‌ها… زیبایی درونزادی فرای نقش طبیعی یا کاربردی‌شان می‌دیدم و در ذهن به‌دنبال سازوکاری بودم تا آن‌ها را به دنیای سحرانگیز هنر دعوت کنم و این مجموعه تلاشی در راه تجسد روح این ایده خام است.photo_2016-11-10_12-07-46
آن دوایر متحدالمرکز حلزون‌وار که چون گردابی در نوک پیچ محو می‌شود؛ آن حلقه‌های زرین و سیمین ریز و درشت واشرها- انگار حلقه‌های زحل در منظومه خورشیدی؛ آن رنگ و بافت فاخر و سخت آهن و مس و برنج که در کشاکش با انبر و سیمچین و… انگار در یک دگردیسی شگفت به تکامل و تعالی می‌رسد؛ آن رنگ و بافت اصیل خرده‌سنگ‌ها که همچون همتایان فلزی‌شان از بطن طبیعت به زندگی راه یافته است؛ و همچنین مسلسل…c
القصه این آثار تلفیقی است اصالتاً از خرده‌ریزهای فلزی ابزار یراق و سنگ… در دو رویکرد انتزاعی و غیرانتزاعی. گرچه گه‌گاه همزاد سوم‌شان، چوب، را به این بزم شورانگیز فراخوانده‌ام. با این شرح که در این نمایشگاه دو سرفصل دکوراتیو (جانوران و قالیچه و گلیمواره و…) و اساطیر یونان را- که اگر روزگار رخصت دهد ادامه خواهد یافت- شاهد بوده یا خواهید بود. تاکید بر این‌که تا آن‌جا که مقدور بوده در چالشی سخت این اجزا را تغییر شکل نداده‌ام تا شکلی کلی را سروسامان دهم بلکه با تجمیع و تشکل تک‌تک آن‌ها هر بار پازلی بی‌نقشه را آغاز کرده و به انجام رسانده‌ام؛ نوعی احترام به فردیت همگام با احترام به جمعیت.
و اما چرا «ترانه‌های منجمد»؟ این فقره برمی‌گردد به دل‌مشغولی و دلدادگی ذاتی من به مجموعه‌ای متشخص از مولفه‌های فاخر زمستان و شب و موسیقی و تنهایی و کهن‌الگوی غالب روانشناختی‌ام. سخن کوتاه که به گفته مولانا شاید همان به که «شرح این هجران و این خون جگر، این زمان بگذار تا وقت دگر». دوصد درود!photo_2016-11-10_12-07-08

photo_2016-11-10_12-07-20

photo_2016-11-10_12-07-27

photo_2016-11-10_12-07-30

photo_2016-11-10_12-07-41

برچسب‌ها: ٬

دیدگاه خود را بیان کنید.